استاد وحید حاجی آقازاده مدیر راهبردی شرکت آرادبرندینگ مباحثی را در رابطه با اعتماد و عوامل به وجود آمدن آن و نیز تاثیر آن در رشد فردی بیان می کنند که در اینجا به آن می پردازیم.
اعتماد همان اعتبار است من به اندازه ای پیش بقیه اعتبار دارم که به من اعتماد دارند اعتماد را ارتباط به وجود می آورد اعتماد هم اعتبار به دنبال دارد من به اندازه کیفیت ارتباطات هایم اعتماد کسب می کنم و به اندازه اعتمادی که دیگران به من دارند اعتبار دارم.
چیزی که اهمیت دارد این است که ما پیش خودمان معتبر باشیم وقتی ما پیش خودمان معتبر نباشیم پس چطور می توانیم اعتبار کسب کنیم.
تصمیم گیری
وقتی در زندگی تصمیم به کاری می گیرید و انتخاب می کنید که در چه مسیری باشید اگر در طول مسیر اتفاقی افتاد که از دست شما خارج بود پس خودتان را ملامت نکنید زمانی خودتان را ملامت و سرزنش کنید که صفر تا صد اتفاق تقصیر شما باشد بنابراین وقتی مسبب اتفاقی نیستید ملامت خودتان نتیجه ای جز ضربه زدن به خودتان ندارد.
برای مثال از شخص فیلسوفی سوال می شود اگر دوباره به جوانی برگردی چکار می کنی؟ او در پاسخ می گوید همان کارهایی که شما در جوانی می کردید و خودم می کردم را انجام می دادم دوباره می پرسند اگه علم به آینده داشتی چطور؟ در جواب می گوید اینکه ممکن نیست ولی اگه ممکن بود منطقی این است که این علم به آینده برای من یک گزینه محسوب می شد و شاید من باز هم همان تصمیم را می گرفتم چون یک شور و هیجان و حال و هوایی در آنجا بود که من آن تصمیم را گرفتم.
- بیشتر بخوانید: استاد وحید حاجی آقازاده و جعبه سیاه شکست های یک تاجر
پیروزی بر خودمان
ما اگر به خودمان نبازیم پس می توانیم بر دیگران پیروز شویم در حقیقت ما دیگران را به دیگران می بازیم چراکه اول به خودمان باخته ایم باختن به دیگران اولین شکست ما نیست بلکه شکست های متوالی ما خواهد بود ما اول باید خودمان را ببریم یعنی پیش خودمان برنده شویم.
اعتبار
وقتی صحبت از اعتبار است یعنی چند نفر حاضرند پول بدهند و اصطلاحا با تو غذا بخورند؟ تو به چند نفر ساعت 2 نصف شب زنگ بزنی استقبال می کند و می گوید جان دلم امری داشتی؟ اعتبار یعنی همین اعتبار یعنی وقتی داریم با یکی حرف می زنیم خیلی راحت بگوید هرچی تو بگی بگو من برایت چکار کنم؟
در شرایط مساوی اگر اعتبار داشته باشید دیگران سمت شما می آیند چون اعتبار دارید حتی در شرایط نامساوی کم هم ترجیح می دهد سمت شما بیاید.
عوامل اعتبارزا
1. تدریجی: اعتماد از جنس باور است و درست شدن آن طول می کشد در واقع به تدریج شکل می گیرد عالم نقطه یکدفعه ای ندارد پس اولین بحث در اعتبار این است که به تدریج را بپذیریم.
2. مهارت تخصصیه: همیشه آدم ها به متخصص اعتماد می کنند ما باید در صنف خودمان متخصص باشیم مثلا در ساخت کارتن هستیم باید همه نکات و مدل ها و انواع اقسام آن را کامل بدانیم تا مشتری به حساب تخصصی که داریم به ما اعتماد کند تخصص ضعف شما را کاور می کند تاجری که در محصولش بهترین است و بتواند تخصصی درمورد محصولی صحبت کند قابل اعتماد است.
3. مهربانی بدون نقشه: آدم هایی که بدون نقشه مهربان هستند این افراد هر زمان که در کنارشان باشی و مشورت و کمک از آن ها بخواهی از شما چیزی را دریغ نمی کنند سعی کنید مهربانی بی نقشه ای که دارید در علایق مشترکتان باشد اگر بتوانید علاقه مشترک بین خودتان و طرف مقابلتان را پیدا کنید و نسبت به آن مهربانی کنید اعتبار شما به شکل نجومی بالا می رود.
اعتماد کنم یا نکنم
شاید پیش خودتان بگویید اعتماد زیاد باعث فریب من می شود این درست است ولی اگر من به اندازه کافی اعتماد نکنم حتما رنج می کشم اگر اعتماد زیادی کنم شاید من را فریب بدهند ولی اگر اعتماد هم نکنم حتما زمین می خورم.
سود رسانی
من می خواهم از دیگران سود بگیرم بنابراین باید اول من به اطرافیانم سود بدهم اول سود برسانیم و بعد سود برداریم قاعده اعتبار سازی این است که سود رسانی کنید زمانی که سود رسانی کنید آن اتفاق خوبی که منتظرش هستید خواهد افتاد.
ارزش گذاشتن برای آدم ها
برای آدم ها ارزش قائل شوید ارزش برای هر آدم و هر صنفی تعریف مخصوص به خودش را دارد با توجه به جایگاه اجتماعی هر شخص و شغل او برای نوع رفتار خود با دیگران ارزش و مرزبندی در نظر بگیرید.