در این مقاله قصد داریم نگاهی بیاندازیم به صحبت های استاد وحید حاجی آقازاده مدیر راهبردی شرکت آرادبرندینگ در رابطه با اول های غلط و مسیرهای رهایی از آنها.
از نظر ایشان ما برای موفقیت به سه فاکتور نیاز داریم: نگرش، دانش و مهارت
برای مثال پول یک محصول احساسی است زیرا شما هر زمان به پول فکر می کنید احساساتتان بالا و پایین می شود در حالی که به دست آوردن پول یک امر زمخت است و این پارادوکس احساسی و زمخت بودن در واقع نگرش ما نسبت به پول است.
- بیشتر بخوانید: سه رکن اصلی برای تغییر از زبان استاد وحید حاجی آقازاده
دانش
ما به دنبال آینده ایم ولی متاسفانه با دانش دیروز یعنی با دانش دیروز خودمان به دنبال رسیدن به فردای خوب هستیم. دانش دیروز من اگر مفید بود من الان اینجا نبودم در حقیقت این دانش مارا به جایی می برد قبلا هم برده است و این یعنی دور شدن از آینده.
اول های غلط
ما دنبال تغییر هستیم و به سمت آن می رویم ولی در این میان اول های ما پر از غلط است و تا زمانی که این اول های غلط درست نشود هیچ چیز سرجای خودش نیست این اول های غلط باعث می شود که ما در جای غلطی باشیم در جای غلط هم تلاش درست کنیم فایده ای ندارد و به نتیجه نمی رسیم.
اگر جایی که قرار داریم جای درستی باشد با حداقل تلاش به هدفمان می رسیم ولی اگر جای درستی نباشیم با حداکثر تلاش هم به جایی نخواهیم رسید اول های غلط ما باعث می شوند که ما اسیر ذهنیت غلط باشیم مثل یک واشری که می تواند کل ماشین را از کار بیاندازد.
آشنایی با انواع اول های غلط
محبوبیت
یکی از اول های غلط که بسیار مهم است محبوبیت می باشد صحبت را با یک مثال ادامه می دهیم آدم کاریزما به کسی می گویند که شبیه خودمان است و متفاوت از دیگران و تکرارنشدنی مثل گاندی، ماندلا، چگوارا و غیره این آدم ها دنبال محبوبیت نیستند ما فکر می کنیم باید همه را راضی نگه داریم در حالی که کسی بخواهد همه را از خودش راضی کند آدم کاریزمایی نمی شود.
بهتر است پارادوکس محبوبیت را برای خودمان حل کنیم ما قرار نیست حتما محبوب باشیم آدم موفق دنبال محبوبیت نیست بلکه دنبال موفقیت است ما راه خودمان را می رویم ما که می دانیم راهمان درست است پس به نظر دیگران نیازی نداریم.
برای مثال بعضی از افرادی که خاندان و خانواده فقیری دارند وقتی می خواهند برای اولین بار این زنجیره فقر را قطع کنند در این شرایط نه تنها محبوب نیستند و نخواهند شد بلکه مورد تنفر هم واقع می شود چون اگه او را قبول کنند یعنی باید جوانی و حماقت خودشان را هم قبول کنند.
- بیشتر بخوانید: استاد وحید حاجی آقازاده و اصول پنجگانه تغییر
من اینجوری ام
انسان تابع رشدهایش است و نمی تواند بگوید من اینجوری یا اونجوری هستم برای مثال بگوید اخلاق من اینجوری هست که...
آدم هایی که معمولا شکست هایشان را پشت جمله من اینجوری ام قایم می کنند این است که کینه دارند یعنی در آخر به مرحله می دانم ولی نمی خواهم می رسند مثل مسئولی که مشکل را می بینند می داند ولی عمل نمی کند چون نمی خواهد این آدم ها در آخر حتی به توجیه می رسند.
به درد خوردن
برای مثال فردی در فلان شرکت مشغول به کار است دیدگاهی که این فرد دارد این است که من بابد به درد این شرکت بخورم روزی که به درد شرکت نخورم از اینجا خواهم رفت این فرد شخصیتی دروغین دارد.
محلی برای رشد
رشد امر خوبی است آب هم راکد بماند گنداب می زند رشد خوب است ولی اندازه دارد تو به عنوان یک شهروند می توانی روزی را تصور کنی که کاندیدای رئیس جمهور شدی و رئیس جمهور بشوی ولی به مدیر ارشدی فکر نکن چون بال و پرت را می سوزاند.
کبوتر، عقاب، کرکس هرکدام یک سقف پروازی دارند و بیشتر از آن نمی توانند نفس بکشند و می میرند بعضی از تصورات ما هم به همین شکل است و باعث می شود ذهن و روحتان نابود شود.
کمالگرایی یا بی نقصگرایی
یک بیماری خاص داریم که دردناک است ولی صاحبان این بیماری به جای اینکه از آن رنج بکشند برعکس پز می دهند و آن هم بیماری کمالگرایی یا بی نقص گرایی است این افراد دنبال کار بی نقص هستند و مدام از وسط راه برمی گردند نمی توانند یکجا باشند و جایی آن ها را راضی نمی کند.
بنابراین بهتر است اول های غلط خود را بشناسیم خدا به ما یکبار عمر داده و زندگی هم حق ماست پس این حق را برای خودمان باطل نکنیم.
