چگونه مشتریان خود را جذب کنیم؟
مشتری نیازهایی دارد و یک سری سوال می پرسد، من باید درک کنم، شناسایی کنم و تشخیص دهم که منظورش از این سوالی که می پرسد چیست و به نسبت سوالی که دارد، ذهن آن را بخوانم و بتوانم به او جواب دهم، این همان بصیرت می شود.
تحقیق کردن
ما می خواهیم کالایمان را بفروشیم و کاری کنیم که مشتری به ما اعتماد کند گام اول تحقیق کردن است در رابطه با کسب و کار خودتان تحقیق کنید، صرفاً یادگیری، یادگیری اصول مذاکره نیست، همین که شما نسبت به محصول اطلاعات داشته باشید چند گام جلوتر می روید یعنی اگر می خواهید محصول سوهان را بفروشید باید بدانید که سوهان چگونه تولید می شود؟ در چه بسته بندی هایی وجود دارد؟ فرق سوهان نوع 1 از نوع ۲ و نوع ۳ چیست؟ چرا این سوهان قیمتش کم است و یک سوهان دیگری قیمتش زیاد است؟ چه عواملی تاثیرگذار هستند؟ و حتی بتوانید آینده این ها را پیش بینی کنید. پس وقتی صحبت از یادگیری می شود این مسائل ریز مهم هستند، نیاز نیست که حتماً تولید کننده باشید و بگویید حالا این ها را گفتم بیایم یاد بگیرم و خودم یک کارگاه سوهان پزی راه اندازی کنم و بعد بفروشم، نه اصلا نیازی نیست که بدانید مثلا برای تولید این محصول چقدر شکر یا کره نیاز است، همین که یک سری اعداد و ارقام را بدانید کفایت می کند و نیاز نیست که تولید کننده باشید و خودتان سرآشپز شوید تا بتوانید محصول را تولید کنید. شما صرفاً یک فروشنده حرفه ای باشید، فروشنده حرفه ای اطلاعات و دیتایی نیاز دارد برای اینکه بتواند همان محصول را فقط بفروشد و اعتماد مشتری اش را جذب کند، باید در رابطه با این مسائل در کسب و کارتان تحقیق کنید.تلاش برای یادگیری
خیلی ها بدون انگیزه هستند و اصلا حوصله کار کردن ندارند و می خواهند همین طوری موفق شوند و میلیاردر شوند ولی این اصلاً امکان پذیر نیست، بدانید هر کسی که به شما گفته است به راحتی می توانید بدون تلاش میلیاردر شوید دارد دروغ می گوید و می خواهد پول های شما را برای خودش بر دارد، پس فریب نخورید، بلکه باید کار و تلاش کنید، آموزش ببینید، یاد بگیرید و متخصص شوید زمانی که در کسب و کار خودتان تخصص پیدا کردید حالا می بینید که بقیه خواهان شما هستند، هر زمانی که از فکر تخصص خارج شدید بدانید و یقین داشته باشید که موفق نخواهید شد پس برای یادگیری تلاش کنید.
جلوه دادن به کار
باید به کارمان جلوه بدهیم، درست است که ما در کسب و کار خودمان متخصص هستیم ولی چه کسی می داند که ما تخصص داریم؟ از کجا مشخص است؟ باید حرف بزنید و خودتان را نشان دهید، فضای اینترنت یک فضای رسانه ای فوق العاده قدرتمند است، همانطور که می بینید اوضاع کشور به واسطه همین اینترنت است که به هم ریخته است شما ۲۰ سال پیش را که نگاه کنید می بینید قیمت دلار تغییر آنچنانی نداشته است و همه کالاها ثابت بودند ولی از زمانی که اینترنت آمده است وضع همه کشور بد شده است چون رسانه در اختیار افراد دیگری قرار گرفته است، افراد دیگری حرف برای گفتن دارند و دیگر تلویزیون آن قدرت خودش را ندارد. پس باید حرف بزنید، شما امروز یک رسانه در دستتان است که میلیون ها نفر می توانند صدای شما را بشنوند و کسب و کار شما را بشناسند، شما چقدر تلاش می کنید تا سرمایه گذارها را به سمت خودتان جذب کنید و آنها را وادار کنید که روی محصول شما سرمایه گذاری کنند یا کالای شما را برای صادرات یا بازار داخل خریداری کنند؟ چقدر تلاش می کنید تا افراد ایرانی که مقیم خارج هستند را جذب کنید و به آنها در کشورهای دیگر نمایندگی بدهید؟ چقدر به خارجی ها جنس می فروشید؟ چقدر به زبان های دیگر تسلط دارید؟ چقدر رابطه و آشنا در کشورهای مختلف دارید؟ می بینید که با این رسانه خیلی کارها می شود انجام داد، اگر شما همه این ها را داشته باشید این ها یک ساختار می خواهند برای اینکه بتوانید آن را ایجاد کنید و در کشورهای مختلف آشنا داشته باشید باید تلاش کنید همه این ابزارها را به دست بیاورید، این ابزارها را که به دست آورید درآمدتان همینطور بیشتر و بیشتر می شود و در آن زمان دیگر شما کار نمی کنید بلکه آن آشنای شما که در کشور دیگر است، کار می کند و سفارش می دهد و ... و شما فقط با یک تماس تلفنی معامله را انجام می دهید، به تامین کننده سفارش می دهید که بار را آماده کند بعد برایش می فرستید و خیلی راحت پول به حساب شما می آید، پس برای یادگیری همین نکته های ساده تلاش کنید.تشخیص نوع مشتری
گام بعدی تشخیص نوع مشتری بود که در قسمت قبل در رابطه با آن کاملاً صحبت کردیم.قوانین معامله
قوانین معامله را یاد بگیرید خیلی ها می گویند که ما قرارداد بستن بلد نیستیم، نمی دانیم که متن قرارداد را چطوری باید بنویسیم؟ برای همه این مسائل از مشاوره کمک بگیرید تا آن ها به شما یاد دهند، قرارداد باید به شکلی تنظیم شود که به مشکلی بر نخورید، حرفه ای ها برای مذاکره کردن و معامله کردن حتی قرارداد هم نمی بندند.
اگر شما در شرکت های مختلف بروید می بینید که حتی کارت ضمانت این افراد را امضا هم نمی کنند و بدون هیچ تضمینی به آن ها کالا می دهند یعنی اینقدر در فروش حرفه ای هستند و تخصص دارند که اینگونه با شما مذاکره می کنند و هیچ سند و مدرکی دست شما نمی دهند، فوق حرفه‌ای رفتار می کنند و شما هم می توانید فوق حرفه ای رفتار کنید نگویید که نمی شود، برای آن شخصی که می گوید نمی شود واقعا نمی شود، بلکه باید بگویید می شود ولی من بلد نیستم که چگونه یاد بگیرم، پس اگر دنبالش باشید می بینید که شما هم دارید تکنیک ها را گام به گام یاد می گیرید.
