مثلث برمودای تجارت + فیلم

سالهای دور و درازی باورها و تفکرات بر این بود که اگر «کارگاه تولیدی داشته باشید و اگر کارخانه تولیدی داشته باشید می توانید در آمد بیشتری داشته باشید و ثروتمند می شوید.» بعدها اتفاقاتی افتاد که گفتند اگر «واسطه بین تولید کننده و تامین کننده و مصرف کننده قرار بگیرید جایگاه درست و پولساز آنجا می باشد» که روزانه میلیارد ها دلار در این وسط یعنی واسط بین تولید کننده و مصرف کننده روزانه در آنجا میلیارد ها دلار در کلّ دنیا ردّ و بدل می شود و برای کسب در آمد جایگاه درستی است. و بسیاری هم وارد شدند برای اینکه تولید کنندگان در آن برهه از زمان تفکر براین بود که اگر تولید کنید و کارخانه داشته باشید در آمد بیشتری می توانی داشته باشید و کسب و کار خوبی دارید و می توانید کار آفرینی کنید و همه آنهایی که توانایی این کار را داشتند به آن سمت هجوم آوردند و تعداد کارخانه جات و تولیدی ها افزایش پیدا کرد، تولید انبوه شکل گرفت و تمامی این کالاها توسط فروشندگان در اقصی نقاط دنیا توضیع شدند و به دست مصرف کنندگان رسیدند.

امروزه بواسطه این افزایش افسارگسیخته کارخانجات، تولید انبوه، نیاز زیادی برای احداث کارخانه یا کارگاه تولیدی احساس نمی شود مگر اینکه کالای جدیدی باشد مگر یک محصول پیدا شده باشد و برای خط تولید جدید کارخانه جدید بزنیم. وگرنه کشورهایی نظیر هند و چین و برزیل و اندونزی و مالزی و فیلیپین و سنگاپور اینها کارخانه های دنیا هستند کافی است در همین حوزه تجارت و فروش قرار بگیریم ولی به شکلی متفاوت عمل کنیم. متفاوت تر از آنکه امروزه در «سناریوی واقعی» بازار اتفاق می افتد. اگر عمل کنیم یعنی «برند» بشویم یعنی معروف و محبوب شویم، زیاد دیده بشویم و به خوبی شناخته بشویم مطمئناً جایگاه درست همچنان همینجاست و آن موقع است که کمتر می توانیم کار کنیم و بیشتر کار آفرینی کنیم و بیشتر کسب در آمد داشته باشیم. پس امروزه حرفه ای عمل کردن در جایگاه فروشندگی و تجارت بسیار اهمیت و جایگاه ویژه ای در بازار دارد. ? این فروش چیست که ما در این میانه قرار بگیریم؟ برای تعریف فروش من می توانم عرض کنم خدمت شما که یعنی «انتقال هیجان فروشنده» به خریدار زمانی که من بتوانم هیجان خودم را نسبت به یک کالا و خدمتی به شما بعنوان خریدار انتقال بدهم حتماً این معامله شکل خواهد گرفت. یا به عبارت دیگر «هنر متقاعد سازی خریدار» که در فروشنده می تواند وجود داشته باشد اگر من این هنر را داشته باشم و بتوانم شما را متقاعد کنم که کالا و خدمت من را خریداری کنید موفق خواهم بود. اینها یک تعریفی از فروش می باشد اما فروش یک روند و «پروسه» می باشد که دارای گام های متفاوتی می باشد و فروش 7 گام مختلف دارد: ? فروش با آمادگی شروع می شود قصد دارم که در این جلسه تفاوت فروش و مراحل و چرخه فروش در آنچه که امروز در سناریوی امروزی بازار ها اتفاق می افتد و قبلاً هم وجود داشته و تفاوتی که ما در حوزه فروش به واسطه خدمت و زیرساخت ها و ساختارهایی که می توانیم برای شما دوستانی که علاقه مند هستید در این حوزه وارد شوید ایجاد کنیم به این بپردازم. ? آمادگی یعنی چه؟ یعنی من بعنوان فروشنده بایستی نسبت به شخصیت خودم در حوزه کسب و کار نسبت به رفتار خودم نسبت به باورهای خودم، نسبت به ارتباطات خودم با خودم و با مردم بررسی کنم و آنچه که احتمالاً در وجود خودم نا درست باشد را حذف کنم و آن خوبی ها و درستی ها را نگهدارم برای اینکه شخصیت یک تاجر اگر با تجّار مواجه شده باشید حتماً دیده اید که شخصیت متفاوتی دارند. ? آمادگی برای ارائه محصول و خدمت  چون «امروزه فروش علم و هنر است» به واسطه اینکه ما با مردم، کارخانه ها و محصولات سرو کار داریم هم علم است و هم هنر ارتباطات است. پس هم به لحاظ شخصیتی و هم به لحاظ اینکه چه محصول و چه کالایی را می خواهیم در کسب و کارهای خودمان داشته باشیم و روی آن کار کنیم بایستی با کیفیت ویژگی ها، خصوصیات فنی این محصول فایده مندی این محصول و فاکتور های متفاوتی که این محصول می تواند داشته باشد آگاهی کسب کنیم، مطالعه کنیم و در مورد آن اطلاعات داشته باشیم. در مورد «قیمت» که مقوله مهم مذاکرات بین طرفین تجاری(خریدار و فروشنده) می باشد و همواره اولین سؤال بعد از معرفی بین فروشنده و خریدار، خریدار خواهد پرسید قیمتت چند؟ ? مطالعه رقبا چه در بازار داخلی اگر ما فعالیت می کنیم و چه در بازارهای صادراتی  قیمت این رقبا چه در داخل و چه در خارج؛ این اطلاعات به ما کمک خواهند کرد که در مذاکراتمان موفق عمل کنیم. ? گرفتن وقت از مشتریان در سناریویی که همین امروزه یا از قدیم هم همچنان بوده است این است که حضوراً من با کالای خودم سراغ خریدارم می روم در اکثر مواقع خریداران وقت نمی دهند و می گویند «وقت ندارم» اصلاً جواب نمی دهد، تلفنش را بر نمی دارد. حضوری می روم سراغش می گوید امروز وقت ندارم پس «گرفتن وقت از مشتریان» بسیار سخت است. [av_notification title='' color='blue' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg=''] مراحل 2، 4 و 6 را می گوییم «مثلث برموداری فروش» که فروش در این مثلث می افتد، یکی از ضلع های مهم این مثلث همین گرفتن وقت ملاقات از مشتریان می باشد. [/av_notification] ? معرفی (Presentation) یعنی در این گام باید خدمت و کالای خودم را معرفی کنم اینجاست که دوباره آن بخش «آمادگی» به داد من خواهد رسید در آن بخش آمادگی من تمام اطلاعات و تمام اگاهی ها و دانش خودم را نسبت به خودم ومحصول خودم و خدمتی که ارائه خواهم داد نسبت به بازار و رقبا و قیمت ها همه دارم و می توانم در این گام در مرحله سوم هم موفق عمل کنم. ? پاسخ به سؤالات و انتقادات مشتریان توسط فروشنده  اصلاً مشتری می گوید «چرا من باید از شما بخرم؟» چه نفعی برای من دارد که از شما خریداری کنم؟ روی چه اعتباری و روی چه اعتمادی من باید از شما این کالا و خدمات را از شما بخرم؟ ما بایستی پاسخ مناسبی برای این انتقادها و سؤالات مشتری خودمان داشته باشیم. ? توافق بر سر خواسته ها یک خواسته هایی خریدار دارد و یک خواسته هایی هم خودما داریم برسر این خواسته ها، نحوه پرداخت پول، نحوه دریافت کالا، نحوه ارسال کالا است، نحوه بسته بندی است برند چه کسی را روی کالا بزنیم؟ برسر خواسته های یکدیگر توافق می کنیم. ? بستن قرارداد و گرفتن پول می گوید کالای خودت را بگذار برایت می فروشم بعداً پولش را می دهم. یا می گوید قسطی بده، چکی بده یکی دیگر از مراحل سخت فروش است. ? گرفتن معرف و فروش بیشتر به خریدار اگر شخصی از ما خرید کرد این نشان می دهد که به ما اعتماد کرده و زیرساخت ها و ساختار ما آن قابلیت اعتمادسازی را داشته که شخص اعتماد کرده و از ما خرید کرده. کسی که از ما یک بار خرید کرده می توانیم به ایشان بیشتر بفروشیم، به تکرار بفروشیم و حتی می توانیم از ایشان معرف بگیریم، اگر معرف نداد می توانیم به ایشان پیشنهاد بدهیم آن معرف هایی را که می خواهی به ما بدهی و ما به آنها بفروشیم شما می توانید در «بالک» بزرگتر، مقدار بیشتری از من سفارش داشته باشی در عوض تخفیف بیشتری من به شما می دهم که سود بیشتری را داشته باشی و به طرفین خودت بفروشی. این واقعیتی است که پروسه فروش در بازار امروزی و حقیقی اتفاق می افتد اما چه تفاوتی در خدمات ما که مدعی آن هستیم به شما دوست داران فروش و دوست داران و کسانی که علاقمند ورود به کسب و کار تجارت هستید ما برای شما داریم؟ تفاوت در اینجاست ما در «آرادبرندینگ» همه این هفت مرحله را به شما آموزش می دهیم این سه تا ضلع «مثلث برموداری فروش» را ما برای شما حل کردیم یعنی وقتی کارتان را با ما شروع می کنید به زودی برند و معروف می شوید و به خوبی شناخته می شوید آنجا دیگر شما به مشتریان خودتان مراجعه نمی کنید یا اینکه آیا وقت بدهند یا ندهند، نه مشتریان شما را پیدا می کنند. چه در حوزه داخلی و چه در حوزه صادراتی در حوزه داخلی (با تولید محتوای بیشتر) و در حوزه صادراتی با (طرح تبلیغاتی که ما برای شما به صورت گسترده انجام می دهیم) مشتریان شما را پیدا می کنند و وقتی مشتری خودش منه فروشنده را پیدا کرد آنجا دیگر «به من زمان داده و منتظر است که من به ایشان تماس بگیرم و وارد مذاکره بشوم و مراحل فروش را ادامه بدهیم» چگونه معرفی کنیم، چگونه کالای خودمان را به مشتریان بشناسانیم نحوه پاسخ دادن به سؤالات و انتقادات آنها در آموزش های ما وجود دارد و ما این مرحله را هم برای شما حل کردیم. چگونه از مشتری پول بگیریم بخصوص در این دوران تحریم های ظالمانه، ما برای همه این مراحل هفت گانه، استراتژی و راهکار خدمت شما می دهیم.

این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۵ / ۵ تعداد رأی: ۳

ارسال نظرات (۲ نظر)

منصوره فانی

همیشه این سوال بود که علم بهتر است یا ثروت ؟
به نظر من دانش و علم مسیر رسیدن به ثروت است

نگین محمدنژاد مامالو

واقعا تجارت حتی نکات ریز بیشتری از فیزیک دارد، من به تجارت بیشتر به دید یک علم نگاه می کنم.

💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰