ما با یکی دیگر از کلاسهای روش های توسعه کسب و کار و افزایش سود آوری با شما همراه هستیم امیدوارم که این کلاس بتواند به شما کمک کند که با روشهای جدید آشنا بشوید. سعی میکنم در این کلاس همزمان هم بحثهای داخلی را مطرح کنم و یک مقدار هم بحثهای خارجی را مطرح کنم. اگرچه باز یکشنبهها کلاس آنلاین من در حوزه صادرات هست انشاءالله. این هفته تعطیل بود برگزار نکردیم ولی هفته آینده انشاءالله با کلاس مفیدتری در خدمتتان باشیم تا بتوانید از آن استفاده کنید.
روش های اعتماد سازی برای مشتریان
امروز میخواهم در مورد اعتماد سازی مشتریان صحبت کنم. یکی از مسائلی که متأسفانه شما به خاطر اینکه در این زمینه به خوبی نتوانستید کار کنید بعضی از مشتریهای خودتان را از دست میدهید و این فرقی هم نمیکند. وقتی شما با یک مشتری میخواهید کار کنید اولین رکن آن این است که بتوانید نظر مشتری را جلب کنید. یک نفر که دارد با شما تماس میگیرد، به شما ایمیل میزند، با شما مکاتبه میکند، نیاز دارد که پشت تلفن یک سری ارکانی برایش ارائه بشود و یک سری ارتباطی ایجاد بشود که منجر به اعتماد سازی بشود. در تجارت یکی از قسمتهای بسیار بسیار بسیار مهم آن اعتماد است. هر چقدر شما حُسن اعتبار و اعتماد بیشتری بتوانید از مشتری جلب کنید یعنی با اعتبارتان اعتماد سازی کنید و هرچقدر بتوانید این روش را درستتر پیش ببرید میتوانید نظر مشتریهای خودتان را جلب کنید که بهتر با شما کار کنند. خیلی از شما به خاطر اینکه در این زمینه ضعف دارید متأسفانه نمیتوانید به خوبی مشتریهایتان را تبدیل به پول کنید. بعضی از مجموعه های خیلی بزرگ میبینید بعد از یک مدتی که خیلی خوب رشد میکنند مشتریهای بسیار زیادی پیدا میکنند و حجم فروششان یک دفعه چند برابر میشود چون اعتماد از یک سطحی که بالاتر میرود راحتتر میتوانند کار کنند. یا مثلاً میبینید بعضی از مجموعههای سرمایه گذاری یک مدتی که خوب کار میکنند و مشکلی میخورند، تا زمانی که به مشکلی نخوردند اینها به شدت و بسیار عالی در زمینه فروششان کار میکنند، مردم میلیاردی به حساب آنها پول میریزند بدون اینکه از آنها رسیدی بخواهند یا بدون اینکه از آنها وجه الضمانی بخواهند فقط به خاطر اینکه اعتماد و اعتبار دارد. توجه داشته باشید که در تمام کسب و کارهای موجود این اعتماد مهم است. هر چقدر بتوانید بهتر جایگاه این اعتماد را پیدا بکنید میتوانید بهتر نظر مشتری را جلب کنید و بیشتر بفروشید با سود بیشتری هم بفروشید. بارها شده مشتریهایی بودند که آمدند با من قرارداد ببندند گفتند: آقای فلانی! من میدانم کسی هست که از این ۲ دلار ارزانتر میدهد، از این ۵ دلار ارزانتر میدهد، حالا مثلاً در ۱۰۰۰۰ تن، ۲۰۰۰۰ دلار اختلاف عددش است ولی تمایل دارم با تو کار کنم چون نمیتوانم این ریسک را بکنم که با یکی دیگر کار کنم و به تو اعتماد دارم و میخواهم با تو کار کنم. اینها همه عامل این میشود که شما بتوانید بهتر با مشتریهای خودتان کار کنید و نظر مشتریهایتان را جلب کنید.
سه رکن اساسی در تجارت
چند تا رکن درباره بحث اعتماد سازی بگوییم. نیاز به اعتماد سازی به چه صورت هست؟ رکن مهم تجارت است. من ۳ تا اصل را در تجارت به عنوان ارکان مهمش میدانم که میخواهم اینجا برای شما مطرح کنم.
- اعتماد سازی
- حضور
- قیمت
این سه تا رکن را اگر به خوبی رعایت کنید میتوانید خروجیهایتان را بگیرید. در مورد حضور من بارها صحبت کردم و در مورد بحث قیمت هم با شما صحبت خواهم کرد که بیشتر آشنا بشوید که چطور میتوانید با قیمت و استراتژی قیمتهایتان خروجیهای بهتری بگیرید؟ اما یک رکن بسیار بسیار مهم در تجارت، که خیلی مهم است و باید روی این خیلی توجه کنید تا بتوانید در تجارت کار کنید. برای دریافت پول نیاز داریم که این اعتماد سازی ایجاد بشود. اگر این اعتماد سازی ایجاد نشود یک ریال پول نمیدهد. شما اصلاً بگو من یک مشتری داشتم در مالزی، آفریقایی است، میآمد دفتر دوست من زانو میزد و میگفت من طلا دارم تو LC بده، که در واقع پول نقد هم نیست، تو LC بده من طلاهایم را میآورم اینجا تحویل میدهم بعد پول به من بده. میگفت با تو کار نمیکنم چون اعتماد نمیتوانست بکند. شما اگر کسی بیاید و بگوید این جنس موجود، این سند خونه، این خود ماشین و این هم سند ماشین، این هم اسناد تعویض پلاک، باز هم بعداً میبینید که طرف کلاهبردار است، طرف جاعل است حاضر نمیشوید با او معامله کنید. چون میگویید اگر یک اشتباه من بکنم معلوم نیست یک جای این کار کلکی، دوزی چیزی داشته باشد. حالا درست است که سندش هست اما فردا ممکن است یک جایی گیر کنم. پس اعتماد وقتی از بین میرود معامله سخت میشود. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#d6579d' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-1odfp03'] پس اعتماد برای دریافت پول خیلی مهم است. مشتری که اعتماد نکند حاضر نیست معامله بکند فرقی نمیکند که مشتری داخلی باشد یا خارجی، هیچ کدام معامله نمیکنند نظرش باید جلب بشود. [/av_notification] یکی از چیزهایی که متأسفانه به صادرات ما در ایران لطمه زده مسئله این هست که ما به خاطر تبلیغات منفی که وجود دارد و سوء رفتار خودمان در یک سری از معاملات عامل این شده که نظر مشتریها برای خرید با ما کم بشود. به خاطر همین به بچههایی که کار صادراتی میکنند پیشنهاد کردم که به جای شماره ایران یک شماره موبایل در امارات بگیرند و از آن استفاده بکنند.
اعتماد سازی را چطور می توان ایجاد کرد؟
اعتماد چطور پیش میآید؟ چون گاهی مشتری میگوید من برای پول اعتماد میکنم اما از کجا معلوم این کیفیت کالا مطمئن باشد؟ پس این اعتماد در کیفیت ندارد، اعتماد در کمیت دارد، کم فروشی نشود. اینها عامل این میشود که اعتماد همه این موارد را برطرف کند. امروز بچههایی که دارند کار میکنند بعضی از آنها را میبینید که مشتریانی که دارند با آنها کار میکنند به آنها پیام میدهند خانم فلانی، آقای فلانی، بعد چند صد میلیون پول به حسابش میریزند و این خانم یا این آقا انقدر اعتبار و اعتماد دارد زنگ میزند و میگوید چند صد میلیون کالا را بفرست فلان جا، یک ریال هم پول به او نمیدهد و آن کالا را میفرستد و بعد او پول را به حسابش میزند. مشتری هم همین طور، اول پول میزند و بعد کالا را برایش میفرستد بدون اینکه اصلاً نیاز داشته باشد ضمانتی بدهد یا اصلاً بخواهند همدیگر را ببیند. پس نوع رفتار شما در اعتماد سازی خیلی میتواند تأثیر گذار باشد در اینکه مشتری با شما کار کند یا کار نکند. یک قسمت در اعتماد سازی بگویم. خیلی مهم است که اعتماد سازی این را داشته باشید. اعتماد بیشتر از اینکه رفتار و نوع کلمات و دیالوگهای شما موجب ایجاد آن بشود، بیشتر قلب شما هست و واقعاً باید فکر این باشید که به مشتری ضرر نرسد و منفعت بکند. و اگر این را درست رفتار کنید مطمئناً میتوانید مشتریهایی که در این زمینه هست را به خوبی به سمت خودتان جلب کنید تا با شما کار کنند و بتوانید مشتریهای خوبی در این زمینه به دست بیاورید. بیائید در مورد این صحبت کنیم که اعتماد را چطور میشود ایجاد کرد؟ برای روشهای اعتماد سازی سابقه فعالیت خودتان را نشان بدهید. یکی از روشهایی که در اعتماد سازی واقعاً خیلی مهم است این است که سابقه شما باشد. یعنی سابقه شما همیشه عامل این میشود که نظر مشتری جلب شود برای اینکه با شما کار کند یا کار نکند. اگر نتوانید سابقه خودتان را به مشتری ثابت کنید مشتری نمیتواند با شما کار کند. مشتریها با افراد صفر کیلومتر خیلی سخت میتوانند کار کنند و این عامل این میشود که مشتریها نتوانند شما را بپذیرند. مثلاً سابقه را چطور میشود ایجاد کرد؟ سابقه را میشود از سابقه یک نفر دیگر در این زمینه میشود استفاده کرد که میتواند منجر به این بشود که با ما کار کند یا بیاید سمت اینکه از ما بگیرد. پس شما بارنامههای خودتان یا بارنامههای کسی که دارید با او کار میکنید عامل اعتماد سازی میشود. سعی کنید سوابقی که دارید را مداوم جمعآوری کنید. یعنی هر معاملهای که انجام میدهید یک سری اسناد از سوابق کاری برای خودتان ایجاد کنید، بارنامه، از باری که بارگیری میشود عکس بگیرید. کارهای خارجی هم خیلی مهم است و کسانی که دارند کارهای خارجی انجام میدهند به آنها میگویم که شما حتماً در کسب و کارتان هر باری که میفرستید حتی خوردهترین بار هم که میفرستید از بار و نمونه بار عکس بگیرید بعد که به مشتری تحویل دادید از مشتری بخواهید یک تاییدیه کیفیت به شما بدهد و شما آن تاییدیه کیفیت را در سایتتان، در شبکههای اجتماعیتان، در کانالتان و این جور جاها درج کنید تا بتوانید نظر مشتریها را جلب کنید تا با شما کار کنند. پس خیلی مهم است که بتوانید نظر مشتریها را جلب کنید که با شما کار کنند. سابقه خودتان را به رخ مشتری بکشید حتی اگر تأمین کننده یا کسی که دارید با او کار میکنید و کالا میفرستد سعی کنید از سوابق او در ابتدای کارتان برای کار خودتان استفاده کنید تا بعد سوابقتان زیاد بشود و بتوانید از سوابق خودتان استفاده کنید. من یادم است که مشتری میآمد دفتر من و یا مثلاً من جایی با او جلسه داشتم میگفت فلانی! چقدر کار کردی؟ من یک ذونکن میگذاشتم جلوی او و میگفتم این سوابق من است، بارنامههای من است. بعد نگاه میکرد و میدید که یک، دو، سه، چهار و ۱۰۰ تا بارنامه، ۲۰۰ تا بارنامه وجود دارد که اسم من در آن بارنامه نوشته شده و همه به مشتری این فرصت را میدهد که در مورد سابقه سوال نمیکرد. اگر میگویید ما سابقهای نداریم و این ارکان و اصول نشان دادن سابقه را نتوانستیم به خوبی انجام بدهیم، ابتدای کار ما هست و خیلی از شما تجربهای در این زمینه ندارید، ما هم تخصصمان این است که کسانی که تجربه ندارند را کمک کنیم پس چطور کمک کنیم که شما از این روش بدون در نظر گرفتن سابقه بتوانید خروجی بگیرید. حالا غیر از این بحث سابقه، داشتن کارخانه و مجموعه تولیدی، اینها هم عامل این میشود که شما را خوب نشان بدهند، یعنی خوب اعتماد سازی بکند. اینها هم هست و جزو سابقه حساب میشود به هر حال یک سبقهای وجود داشته که کارخانه ایجاد شده و کاری انجام میشود. اما اگر اینها هم نبود باز هم شما در مراحل بعدی میتوانید شرایط دیگری برای اعتماد سازی ایجاد کنید. در پرداخت شرایط مطلوب را فراهم کنید. یک روش دیگر این است که ما با پرداخت کار انجام دهیم. یعنی چی؟ میگویید مشتری اعتماد نمیکند پول بدهد. خب، اگر مشتری میخواهد ۵۰ میلیون خرید بکند بیائید بگویید با ۵۰۰ هزار تومان یا یک میلیون پیش پرداخت میگیرم، تریلی میرود محل بارگیری دم انبار، بارگیری میشود، شماره بارنامه، شماره باربری، تصویر بار را برایت میفرستم پلاک ماشین را برایت میفرستم از راننده هم تایید بگیر، از باربری هم تایید بگیر، بعد تایید که کردی پول بزن بار بیاید از انبار بیرون. پس یک روش این است. اگر مشتری حتی این را هم قبول نکرد، میگویید تو خودت یک ماشین بگیر و بفرست دم انبار، بارگیری که بشود بعد من میگذارم پول را که تسویه کردی من میگذارم ماشین بیرون بیاید و گرنه نمیشود. این شرایط را با مشتری ببندید و اگر رانندهای هم دارد این کار را میکند به راننده هم موقعی که با شما هماهنگ میکنند بگویید آقای راننده داری میروی آنجا پیش پرداخت گرفته باش. چون ممکن است طرف قراردادش را کنسل کند و من خسارت به تو نمیدهم. همانجا با راننده ببندید که فردا راننده دم انبار میآید به مشکل نخورید. آن آقا بارگیری کرد ته این شما ۵۰۰ هزار تومان ضرر کردی اما کسی که ماشین میگیرد و دم انبار میفرستد اکثراً خرید میکنند و دنبال خرید هستند. پس شرایط پرداخت را میتوانید فراهم کنید. بعضی از مشتریها اصلاً مشکل مبلغ ندارند و اینکه بخواهند یک دفعه همه چیز را پرداخت کنند برایشان سخت است. مثلاً مشتری میخواهد کار کند شما میگویید صد در صد باید پیش پرداخت بدهی قبول نمیکند، سخت میشود، یک کم مشتریها را باید واقعاً درک کرد. خب چیکار کنیم؟ میگوییم: ۳۰ درصد بده، ۲۰ درصد بده، بقیه بعد از اینکه بار انجام شد. در دو، سه مرحله از مشتری بگیرید، شرایط پرداخت ایجاد کنید. اما توجه داشته باشید قبل از اینکه بار را ارسال کنید تسویه کنید. هیچ وقت بار را ارسال نکنید بعد تسویه کنید، این برای شما مشکل ساز میشود. این سابقه بدی برای کسانی که این حرف را گوش نکردند ایجاد کرده و بعداً به مشکل خوردند. بعداً به مشکل نخورید، پولتان را نخورند، چند صد میلیون، چند صد میلیون پول میخورند. یک نفری که ۱۰ بار با شما خوب کار کرده دفعه یازدهم نگویید ولش کن این خیلی خوب کار میکند با ما براش بار بفرستیم. خیلی از افرادی که این جوری کار میکنند بعضیها دنبال این هستند که شما را بپیچونند دنبال این هستند از این روش عامل این بشوند که اعتمادتان را جلب بکنند و بعد کلاهتان را بردارند. خب روش سادهای هم هست. چند بار خرید خوب میکند و بعد یک دفعه کلاه شما را بر میدارد و میرود. پس خیلی با احتیاط کار کنید و اشتباه نکنید در این مورد. طرف میآید و میگوید سابقه فلان دارم، همه من را میشناسم، از این دارم میخرم، از آن میخرم. بگو باشه اشکال ندارد دوست عزیز ولی ما شرایط اینجوری نداریم که بخواهیم با تو کار کنیم. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#c73fd3' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-10gxwdv'] یک بحث دیگر این است که مشتری را در اعتماد سازی درک کنید. مشتری که دارد صحبت میکند سریع به او نگویید نه، اینجوری نیست و آن جوری نیست. [/av_notification] بعضی از مشتریها هم حرفهای بیجا میزنند مثلاً مشتری به شما میگوید همه دارند به من چکی میدهند. اگر چکی میدادند که تو الان میرفتی چکی میخریدی. پس یا دنبال قیمت پایینتر است پس باید ضمانتش را بدهی و یا جنس گیرت نمیآید که دنبال خرید هستی. چون در این روش که ما داریم به شما میگوییم مشتریهایی که به سراغ شما میآیند مشتریهایی نیستند که جنس داشته باشند و مشکل تأمین هم نداشته باشند. نه، مشتریای که امروز مشکل تأمین دارد و میخواهد برای خرید کالایش یک تأمین کننده جدید پیدا بکند پس کالا را نیاز دارد که بتواند این کار را پیش ببرد و خروجی کارش را بگیرد. پیشنهاداتتان معمول باشد، اگر مشتری میخواهد با شما کار کند دنبال این نباشید که یک دفعه حجم زیادی از شما بخرد. بگویید: اگر شما نگران هستی به جای یک کامیون، یک وانت بخر، اصلاً من هم هیچی سود نمیخواهم بکنم. به جای مثلاً یک میلیون تومان، ۵۰۰ هزار تومان بخر، به جای ۱۰ میلیون تومان، ۵ میلیون تومان بخر. پیشنهاداتتان را معمول کنید اگر میبینید طرف میگوید من اعتماد نمیکنم کوچیک بکنید بگویید کمتر شروع کن. لزومی ندارد از ابتدا یک حجم زیادی بخری، یک حجم کم بخر، یک بار از ما خرید بکن، دو بار از ما خرید بکن، کم کم زیادش بکن. اصطلاحاً پلکانی میگوییم، افزایش اعتماد با روشهای تدریجی. پلکانی، مبلغش را کم کم زیاد میکند و اعتماد هم این طور ایجاد میشود. من سود هم نمیخواهم شما هم سود نکن، بیا یک بار دوبار با هم کار کنیم بلاخره برای کار کردن باید از یک جایی شروع کرد و یک اعتمادی فراهم کرد. باربریها در این زمینه خوب میتوانند کمک کنند، باربری آشنا، رانندهی آشنا، اگر داشتید و اگر میدانید که آن فرد دارد استفاده کنید برای اینکه راحتتر کالا را برایتان بیاورد. اکثر اینها یک سری باربرهایی دارند. مثلاً از مشتری میپرسی: آقای فلانی در کدام شهری؟ مثلاً میگوید: زنجان. آنجا چه باربریای کار میکنی؟ مثلاً میگوید: باربری فلان. میگویید: زنگ بزن همان باربری بگو یک رانندهای که الان در مشهد دارند، یک رانندهای که در تهران دارند، یک رانندهای که در اصفهان دارند، اگر میشناسد معرفی کند. همان راننده بیاید و بار تو را بزند. همین خودش عامل این میشود که فرد از طریق آن راننده به شما اعتماد بکند و بتواند سابقه شما را بهتر بشناسد. بعضی از روشها این است که از انبار عکس بگیرید. بعضی از موارد پیش آمده که من بندرعباس بودم در محوطه بودم داشتم رفت و آمد میکردم، کالاهایم را نظارت میکردم، بارگیری را نظارت میکردم، مشتری از کشورهای مختلف زنگ زده میگوید میخواهم خرید کنم مثلاً انقدر ۱۰۰ تن فلان چیز را میخواهم بخرم. حجم خریدش هم چند میلیون دلار است، گفته بار موجود هست؟ گفتم: آره. مثلاً آن باری که آنجا بوده روی آن بار مارک شرکت من هم خورده بوده. این عکس را فرستادم خودم هم کنارش وایسادم یک کاغذ دادم کارگر گرفته دستش و گفتم اسم این آقا را بنویس و تاریخ امروز را هم بزن. برایش عکس گرفتم و فرستادم ببین کالا آمده و آماده بارگیری است. یا بار داخل کانتینر بوده عکس از داخل کانتینتر، روی کانتینر، شماره سریال کانتینر و در واقع آن اسنادی که بوده گرفتم و برایش فرستادم. بعضی از کالاها مثل کالاهای مواد غذایی بوده، مشتری میخواسته خرید بکند گفته من فلان محصول را میخواهم. گفتم: فلان محصول موجود است. گفته: چطور؟ اعتمادش سخت توانسته جلب بشود. گفتم: میخواهی خرید بکنی کاری ندارد الان میگویم از انبار برایت عکس بفرستند. انبار عکس فرستادند، کارتنها، قوطیها را باز کردند، چند تا شل را به او نشان دادند، اسمش را هم روی یکی از این پلاستیکها نوشتند عکس گرفتند و فرستادند. طرف دیده بار موجود است. مثلاً خواسته محصول رب اسپتیک بخرد دیده که بار موجود است راحتتر اعتماد کرده و راحتتر پیش رفته تا بتواند کار بکند. یکی دیگر از روشها این است که مشتریان سابق شما، شما در همان شهر ممکن است مشتری داشته باشید، در همان استان مشتری داشته باشید، میبینید که واقعاً خریدار است و گیر اعتماد است. خیلی زود مشتریهای خودتان را به او معرفی نکنید بگویید فلانی دارد با من خرید میکند و کار میکند. اصلاً لزومی ندارد یک وقتهایی اسم و فامیلش را بگویید، طرف را میشناسد، خیلیها همدیگر را میشناسند و میتوانند پیدا کنند. اگر لازم شد بیائید اسم و فامیل فرد را بدهید تا با او ارتباط بگیرد. البته توجه داشته باشید که بعضی از اینها هم ناراحت میشوند که در منطقه یکی دیگر هم کالا را با شرایط دیگری بخرد. میتوانید در این جور موارد بگویید: من به تو جنس نمیدهم آقای فلانی دارد از من جنس میخرد، من یک پلق بالاتر به آن آقا میدهم تو برو و از آن آقا بخر که آن آقا هم سود بکند یا بگویید فلانی را من نماینده خودم میکنم برو دفتر مغازه فلانی در فلان شهر برو بخر. نزدیکش است و میتواند راحتتر معامله کند و این کمک میکند به این که راحتتر با هم پیش بروید. سابقه شما در این زمینه خیلی تأثیر دارد که چطور با مشتریهای خودتان پیش بروید. سابقه شما در شهرهای مختلف خیلی تأثیر دارد. یک روش دیگر این است که آشنا پیدا بکنید، مشتری خارجی و یا داخلی فرق نمیکند، طرف میخواهد خرید بکند دنبال یک نفر است که بتواند به او اعتماد بکند. میتوانید بگویید شما میخواهی این خرید را بکنی میتوانی یک نفر آشنا اینجا معرفی کنی، یک ایرانی، یک خارجی که در ایران هست بیاید کالا را ببیند و بعد من تسویه حساب کنم و کالا را به او بدهم. این روش میتواند تأثیر داشته باشد و در شهرهای مختلف هم افراد دارند آدمهایی را که بتوانند از آن استفاده کنند بابت این کار و میتوانید بابت این قضیه اعتماد بگذارید. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#d6579d' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-6t5gz'] سعی کنید برای اینکه اعتماد مشتریهایتان را جلب کنید خیلی آهسته با آنها مکالمه کنید. [/av_notification] منظورم این نیست که خیلی آروم صحبت کنید، خیلی زود، شتاب زده، سریع جمع نکنید و مکاتبهتان یا مکالمهتان را به بله یا خیر نرسانید. هر موقع صحبت میکند بگویید پیشنهاد، این را میتوانم به شما بدهم. اگر دیدید قبول نکرد پیشنهاد دیگر، پیشنهاد دیگر، سعی کنید با پیشنهادهای مختلف یا سولوشنهای مختلف مشتری را در چنگ خودتان نگه دارید تا بتوانید خروجیها را از کارش بگیرید. این خیلی موثر است و خیلی کمک میکند به این که شما خروجیهایتان بهبود پیدا بکند. آخرین مسئله مانور قدرت است. مانور قدرت برای کسانی که حرفهای هستند در این کار. مانور قدرت از نوع مکالمه یا دیالوگهای شما منشأ میگیرد و میتواند به این کمک کند که شما بهترین خروجیها را از کارتان بگیرید. کمک میکند به اینکه شما خیلی قوی دیده بشوید. یک مثال بازار داخلی بزنم. کسی به شما زنگ میزند یک محصولی مثل روغن، یک محصولی مثل کنسرو، یک محصولی مثل گلدان، به محض اینکه مشتری زنگ میزند در مورد گلدان صحبت میکند شما در مورد انواع گلدان به او توضیح میدهید، در مورد اینکه چه تأمین کنندههایی کار میکنند؟ چه کسانی میخرند؟ چه کیفیت هایی مد نظرشان هست؟ دارید با اطلاعاتتان پیش میروید. قدرت خودت را نشان میدهی. میگویید این بار اگر بخواهد این حجم تعداد بخورد انقدر کرایهات میشود، اگر انقدر حجم تعداد بخورد انقدر کرایهات میشود، شما داری از روی صحبتهایت نشان میدهی که من در این کار آدم قدرتمندی هستم. من تجربه این کار را دارم، من قدرت این کار را دارم و همین طور شما میتوانید کار را پیش ببرید، یعنی با همین دیالوگها میتوانید با مشتری خودتان کار را پیش ببرید. در مانور قدرت، مشتری مثلاً از بنگلادش زنگ میزد و میگفت من فلان محصول را میخواهم. تا میگفت من میگفتم شما برای فلان کشور، فلان سایزها را میبرید، فلان اندازه محصول را میبرید، این حجم توناژ را نیاز دارید، این کیفیتها را نیاز دارید و همه اینها را به آنها میگفتم، فرد میفهمید. و میگفتم تو داری این را میخری از فلان جا داری تسهیلات میگیری، فلان جا دارد بودجهات را میدهد، تسهیل شرایط پرداختت این مدلی است، یعنی من تمام مردمش را میشناختم که وقتی دارد صحبت میکند رِنج قیمت آنجا چند است؟ چطور وارد میشود؟ چطور میآید؟ چه اسنادی نیاز دارد؟ چه مدارکی نیاز دارد؟ اینها مانور قدرت است. مانور قدرت در طی زمان برای شما فراهم میشود تا بتوانید اطلاعات کافی در این زمینه داشته باشید و نظر مشتریهایتان را جلب کنید تا بتوانند با شما کار کنند. تا اینجا ما چند تا گزینه در مورد روشهای اعتماد سازی صحبت کردیم. روشهای اعتماد سازی قابلیت گسترش و بحث زیادی دارد، قابلیت این را دارد که خیلی بیشتر بشود و روشهای بهتری از آن استفاده بکنیم. اما همین چند گزینه را شما استفاده بکنید خیلی دستتان باز میشود و میتوانید از آن بهینه، برای خروجیهای کارتان استفاده بکنید. سوال: چرا مصرف کننده همیشه به من زنگ میزند کسی که خرید عمده یا انبوه دارد با من تماس نمیگیرد؟ جواب: کلید واژههایی که احتمالاً در مطلب نویسیهایت استفاده کردی کلید واژههای اشتباهی هستند، به خاطر همین مشتریهای تک دنبالش هستند. باید بگردی ببینی عنوانهایت را چطور میتوانی تغییر بدهی تا مشتریهایی که دنبال خریدهای عمده هستند سراغت بیایند. یک اشتباهی که بعضی از بچهها میکنند، فکر میکنند که کار ما طراحی سایت است نه ما تاجر هستیم و تاجر باید اول فکر کند که مشتری چطور فکر میکند؟ و چه مدلی رفتار میکند؟ با توجه به رفتار او برنامه های خودش را، عملکردهای خودش را انجام بدهد. من اگر بدانم مثلاً بر فرض شما اگر علاقهمندی یک بازیگر یا یک خواننده یا هر کس دیگری را ببینی، مثلاً یک عالمی را ببینی، یک دانشمندی را ببینی، اول باید بفهمی از کدام مسیر رفت و آمد میکند؟ کجاها سمینار دارد؟ کجاها کنسرت دارد؟ کجاها بازی میکند؟ کجاها فیلم تمرین میکند؟ هر جایی که بازی میکند، مسیرش را باید بشناسی، رفتارش را بشناسی تا تو در مسیرش قرار بگیری و بتوانی او را ببینی و بتوانی از امتیازاتش استفاده کنی. بتوانی از او بهره بگیری. پس اگر در مسیرش قرار نگیری این اشتباه است. ما میگوییم در تجارت شما باید اول رفتار مشتری خودت را بشناسی و بعد با توجه به آن رفتار در مسیرش قرار بگیری. بعضی موقعها هم به شما میگوییم که اگر شرایطش را داری و همه آن چیزی که ممکن است را با روش و ابزارهایی که به شما میگوییم تشخیص میدهید و همه آنها را بنویسید و همه آنها را سعی کنید جایگاه بدست بیاورید تا مشتریها را به سمت خودتان جلب کنید و خروجیهایتان بهتر بشود. به خاطر همین کسانی که خیلی حجم زیادی کار کردند خروجیهای خیلی خوبی گرفتند از کارشان به نسبت کسانی که کم کار کردند. حجم کارتان را بیشتر کنید تا خروجیهای بهتری بگیرید. بعضی موقعها مطلب نویسیهای خودتان هم ایراد دارد. باید مطلب نویستان را عوض کنید یا مدل نوشتنتان را عوض کنید تا بتوانید فکر بزرگتری داشته باشید در کارتان. سوال: مشتریهایی که گیر میدهند و آدرس دفتر میخواهند را چیکار بکنیم؟ جواب: آنهایی که آدرس دفتر میخواهند اگر کالایتان یک تولیدی دارد، یک کارخانه دارد، یک جایی دارد، آدرس آنجا را حدودی به او بدهید و اگر لازم شد یک درصدشان میآیند کارخانه. یعنی از هر ۱۰ نفر یک نفر، دو نفر میآیند کارخانه که آن هم اگر آدرس نمیدادید نمیآمد و هفت، هشت نفر دیگه فقط آدرس میگیرند و ممکن است اصلاً نیایند جلسه آنجا که بخواهند ببینند. و اگر بر فرض هم آمدند و به شما سودی هم ندادند ضرری هم نکردید چون مشتریای بوده که از دست میرفته. دفاتر اجارهای کمک میکند به اینکه هزینههایتان پایین بیاید و کارتان خروجی بگیرد. دفاتر اجارهای کسی شروع میکند که از زمان تجارتش به درآمد ۲، ۳ میلیون تومان و ۵ میلیون تومان در ماه برسد، البته شهرها متفاوت است. مشتریهایی که دنبال کف قیمت هستند شما هم باید کف قیمت را داشته باشید. ضعف شما در تأمین، عامل این میشود که نتوانید مشتری خودتان را راضی کنید. مثلاً مشتری افغانی میخواهد بخرد اگر او میتواند پایینتر از شما بخرد شما چرا نمیتوانی پایینتر بخری؟ شما چرا نمیتوانی به او جنس بدهی؟ پس اشکال در تأمین شماست. باید شما آن مشکل تأمینت را برطرف کنی تا بتوانی کارت را پیش ببری و بتوانی خروجیهای بهتری بگیری. در مورد اینکه آدرس کارخانه یا محلش را بدهید. اول اینکه آدرس را حدودی بدهید، دقیق ندهید. دوماً اینکه فرضاً دورتان بزند کسی که حاضر نبوده بدون آدرس با شما کار بکند و آن همه راه رفته تا محل را ببیند مطمئن باش اگر آدرس هم نمیدادی با تو کار نمیکرد پس عملاً کارت فایدهای ندارد. و از طرفی اگر کارخانه هم بیاید و از آنجا جنس بخرد برای شما حداقل یک امتیاز است که با آن کارخانه کرده است. سوال: برای بحث بافت و پلیور بافت و محصولاتی که مرتبط با تولیدی هست وقتی مشتری سفارش میدهد در چند مرحله باید از او پول بگیرید؟ جواب: مثلاً ۱۰۰۰ تا پلیور سفارش داده شما میگویید من ۳۰ درصد پول میگیرم، ۳۰۰ تا پلیور که درست کردم دوباره ۳۰ درصد دیگر بریز تا باقی را تولید کنم و همینطور به ترتیب. حالا میخواهد کالایش را یک جا تحویل بگیرید، میخواهد تیکه تیکه تحویل بگیرد. یعنی نگاه کن مشتری میگوید ۱۰۰۰ تا میخواهم قیمت دانهای چند است؟ میگویید قیمت دانهای ۱۰۰ هزار تومان، دانهای ۱۰۰۰ تومان. میگوید: بسیار خوب. میگویید ۳۰ درصد ۳۰ هزار تا را بریز تا کارت را شروع کنم. ۳۰ درصد را که تولید کردم باز دوباره پیش پرداخت باقی را باز پول میریزی و همینطور پول میریزی. این جوری هم شما مشتری را درک کردی و هم اینکه در چند مرحله از او پول گرفتی و خود مشتری هم لازم نشده یک جا کل پول را بزند. مشتری که دارد ۱۰ درصد، ۲۰ درصد، ۳۰ درصد را میزند، ۱۰ درصد بزن من کارت را شروع میکنم یک سری برایت میبافم به تو اطلاع میدهم، دوباره باز پول بزن من کارت را ادامه میدهم. شما شروع میکنی یک سری برایش آماده میکنی و سریع عکسها و مشخصات را برای مشتری میفرستی و میگویی بارت انقدرش آماده است، به اندازه همان پولش، یک ذره بیشتر یا کمتر نباید درست کنی. شما بارت انقدر است باقی پول را بزن که اگر نزد و زیرش زد شما هم ضرر نکردی کل پولت را گرفتی و دردسری نداری. سوال: شما اگر ندارید شماره ما را اشکالی ندارد با فرمهای تماس با ما و مسائلی که دارید پیش ببرید. محصول شما چون یک محصول خاصی است که مربوط به ایران است بد هم نیست که شماره ایرانی باشد. ولی بهتر بود که در آینده شماره امارات باشد. حالا من اگر در یکی از سفرهایم رفتم شاید وقت بکنم و شاید فرصتش باشد برای شماها هم یک سری سیم کارت بگیرم، آنهایی که خوب فعالیت میکنند و واقعاً دارند تلاش میکنند. اگر هم نه که حالا در شرایط دیگری برای شما یک کاری میکنیم. سوال: در مورد بازگشت مشتریها روشهای خاصی داریم، آن چرخه اعتماد را که در یک فرصتی من کلاسش را خواهم گذاشت در مورد اینکه چطور مشتریهای مرده را زنده کنیم و چطور مشتریهای فراموش شده را زنده کنیم در آنجا من تدریس میکنم که چطور این روش را انجام بدهید؟ اگر میخواهید دفتر بگیرید. دفتر سعی کنید فقط رهن باشد، اجاره ندهید یا حالتی باشد که هزینه برای شما ایجاد نکند. در ابتدای کار روی هزینههایتان خیلی مدیریت داشته باشید تا به مشکل نخورید. سعی کنید حداقل هزینهها را برای خودتان ایجاد کنید. ۱۰۰ تومان، ۲۰۰ تومان خیلی هزینه سنگینی نیست. سوال: وقتی مشتریها از شما سوال میکنند که شما تولید کننده هستید یا فروشنده؟ باید با یک سوال به او جواب بدهید و سریعاً به او جواب ندهید. حالا من در مورد استراتژی دیالوگها جداگانه صحبت کردم که به شما کمک بکند تا شما خروجیهایتان را بگیرید. سوال: شما در مورد اینکه اگر مشتری بگوید من جنس را قیمت پایینتر میخواهم، این جوری میخواهم، اوجوری میخواهم، مشتریهای خودتان را غربال کنید. بعضی مشتریها دنبال این هستند که یک جنس خیلی به درد نخور را بخرن و شما هم اصلاً علاقه به حوزه این جور کارها ندارید پس اصلاً نگران نباشید که مشتری از دست برود. این مشتری شما نیست شما اگر فروشنده سنگ فیروزه هستید و مشتری میآید سراغ شما و سنگ فیروزه تقلبی میخواهد و شما اصلاً تمایل ندارید در این زمینه کار کنید پس اصلاً از این ناراحت نشوید که این مشتری را از دست میدهید. این مشتری شما نبوده، مشتری یک جنس دیگر و یک کالای دیگر بوده و شما تمایل ندارید در این زمینه کار کنید. اما اگر تمایل دارید در این زمینه کار کنید برای مشتری باید تأمین کنید و اگر نتوانید با آن شرایطی که میخواهد برایش تأمین کنید ضعف شما در تأمین، عامل این شده که مشتری خودتان را از دست بدهید. این جلسه را تمام کنیم و شما را به خدا بسپارم تا جلسه دیگر ببینیم که چطور پیش میرود. خسته نباشید و خدا نگهدار. برای ارتباط و دریافت مشاوره از استاد نظام پرور می توانید با شماره ذیل تماس حاصل نمایید: