امروز میخواهیم درباره باورهای غلط صحبت کنیم. یکی از باورهای غلطی که در اکثر مردم عوام وجود دارد این است که تا وقتی که به درآمدی نرسم نمیخواهم سرمایهگذاری کنم. یعنی از صفر شروع کنم، تلاش کنم و به درآمدهای بالا برسم بدون اینکه ریالی هزینه کنم.
آیا چنین موضوعی امکانپذیر است؟ باید کمی به این جمله فکر کنید. اگر این جمله درست باشد، پس چرا شرکتهای بزرگ ایران و جهان (مثل همراه اول، اپل، ایرانسل، رایتل، دیجی کالا، چیتوز و شرکتها دیگر) از این شیوه استفاده نمیکنند؟
اگر عقیده آنها مانند عقیده عوام مردم بود، برای کسب و کار خود تبلیغات و سرمایهگذاری نمیکردند. چرا با اینکه اعتبار دارند باز هم پول خرج میکنند و تبلیغات میکنند؟ تفکر عوام کاملا غلط است!
با یکی صحبت میکنیم، میگوید من میخواهم از صفر شروع کنم. میگویم از صفر یعنی چه؟ میگوید بدون هیچ پولی، با صفر تومان میخواهم شروع کنم. میگویم خب چطور میخواهید با صفر تومان مشتری پیدا کنید؟
از کجا میخواهید مشتریهای دیگری که در شهرهای دیگر هستند، شما را پیدا کنند؟ اصلا امکانپذیر است؟ مثل این است که بگویید من میخواهم یک مغازه آرایشگری بزنم یا اصلا میخواهم موی مردم را اصلاح کنم. میگویم خب کجا؟ میگویید در یک مغازه. میگویم آفرین، پس باید یک مغازه اجاره کنید.
بعد میگویید که مغازه را با ماهی ۲-۳ میلیون تومان اجاره کردهام. میگویم آفرین، بعد از آن باید چه کنید؟ میگویید باید مشتری بیاید. میگویم نه، مغازه را که گرفتهاید باید دکور آن را هم بچینید. باید میز و صندلی بخرید. باید آینه بخرید. میگوید نه، من یک بار هزینه کردهام و کافی است.
حالا میخواهم با این هزینهای که کردم مشتری بیاید و به درآمد برسم بعد میز و صندلی بخرم. میگویم مگر میشود؟! شما میز و صندلی که نداشته باشید چطور میخواهید موهای مشتری را کوتاه کنید؟ روی هوا بایستد؟!
بعضی حرفها خندهدار است! شما این مسئله را در فضای مغازه درک میکنید، اما در فضای تبلیغات متأسفانه اکثر مردم بلد نیستند که تبلیغات یعنی چه و به همین دلیل عوام مردم از این بخش محروم میشوند.
تبلیغات و رونق کسب و کار
سهم و پول بزرگ همیشه در تبلیغات است، وگرنه همراه اول پول مفت ندارد که میلیاردها تومان به صدا و سیما، روزنامهها و شبکههای مختلف پول پرداخت کند تا دیده شود.
با اینکه اعتبار دارد باز هم سرمایهگذاری میکند. چرا؟ چون میداند زمانی میتواند درآمد خود را زیاد کند که بیشتر دیده شود. بیشتر دیده شدن هم تنها با تبلیغات صورت میپذیرد.
هیچ مجموعهای نمیتواند بدون تبلیغات رشد کند. پس این تفکر غلط را که سرمایهگذاری و هزینه نکنم، مشتری بیاید و از او سود بگیرم و بعد با آن سود دکور بچینم و سرمایهگذاری کنم، کنار بگذارید.
شروع هر کسب و کاری به سرمایه نیاز دارد. اینطور نیست که قسمتی از کسب و کار خود را انجام دهید و بعد بگویید که حالا باید پول درآورم و غیره.
حتی راننده تاکسی هم این موضوع را میفهمد. راننده تاکسی هم وقتی روز اول ماشین میخرد، نمیگوید ماشین خریدهام و حالا باید مسافرکشی کنم. میگوید پول بنزین میخواهد باید جور کنم.
پول روغن میخواهد و باید روغن ماشین صفر کیلومتر عوض شود. حالا کار کنم، مسافرکشی کنم ،پول به دست آورم و دفعه بعد با این پول بنزین بزنم. این درست و منطقی است. نه اینکه روز اول بگوید خب ماشین خریدم، حالا ماشین خودش راه بیفتد! اصلا این موضوع عقلانی نیست.
پس کاملا از باورهای غلط در بیایید. شما باید یک سرمایه اولیه برای کسب و کار خود داشته باشید و بعد با آن سرمایه کار خود را شروع و اجرا کنید و حالا که اجرا کردید به درآمدهایی میرسید.
حالا بخشی از این درآمدها را هم برای توسعه کسب و کار خود هزینه میکنید و قسمت دیگر هم سود شما است و مخارج شما را پوشش میدهد. مگر مخارج شما چقدر است؟ نهایتا ۵-۶-۷ میلیون تومان است، بقیه آن در پسانداز و خرید ملک و ماشین و زمین و اینها هزینه میشود.
مقداری از آن را باید در کسب و کار بریزید تا کارتان را بزرگ تر کنید. این ساختار کار است. اما وارد بحث اجرایی که بشویم به مشکلاتی میخوریم که به مشاوره و پرسیدن نیاز دارد تا بدانم چه کارهایی باید انجام دهم و مجموعه بزرگ و قدرتمندی را برای خود بسازم.
به چه دفتر و شرکتی نیاز دارم؟ کی باید بگیرم؟ کی شرکت ثبت کنم؟ نام برندم چه باشد؟ با چه اسم تجاری در بازار شناخته شوم؟ چطور نمایندگی بگیرم؟ چطور شعبه بزنم؟ آنها را چطور مدیریت کنم؟ نیروهای دفتر خود را چطور بگیرم؟ و غیره.
اینها مسائلی است که هر شرکت بزرگی باید بداند. پس از این فکر و باور اشتباه که مثلا کار را شروع کردهام و مغازهای گرفتهام. مغازهها در کسب و کارهای بزرگ مثل شوهای تبلیغاتی هستند.
مثل شعبههای تبلیغاتی هستند. اینطور نیست که وقتی شعبه زدید، دیگر پولی خرج نکنید. در تبلیغات تلویزیونی هم به همین شکل است. صدا و سیما میگوید برای اینکه بتوانید در شبکههای من تبلیغ کنید باید این هزینه را پرداخت کنید.
میگویید این مبلغ را پرداخت میکنم. میگوید خب حالا تیزر شما چیست؟ میگویید یعنی چه؟ برای تیزر هم باید پول بدهم؟! میگوید بله، قرار نیست که ما برای شما تیزر بسازیم. من فقط برای شما پخش میکنم و پول آن هم این قدر میشود اما تیزر خود را باید برای من بیاورید.
میتوانید یک تیزر ۵-۱۰-۵۰-۱۰۰ میلیونی بیاورید. شبکههای استانی را ببینید، تیزرهایشان داغون است!
از مدلهای ۵-۱۰ میلیونی است. بعد تیزرهای شبکه سه رو هم ببینید. همهشان بالای ۵۰ میلیون تومان است. یعنی آن کلیپی که در حد ۲۰ ثانیه ساخته میشود ۵۰ میلیون آب خورده است. بعد میگویید نه من نمیخواهم این قدر خرج کنم تا در تلویزیون دیده شوم. خب نمیدهید، دیده هم نمیشوید و به درآمد میلیارد هم نمیرسید.
این یک موضوع کاملا طبیعی است. ما موافق تبلیغات تلویزیونی نیستیم. میگوییم امروز بازار، بازار اینترنت است. یعنی اگر کسی میخواهد شناخته شود و با هزینه کم بتواند به اندازه همان میلیارد تراکنش داشته باشد و درآمد کسب کند باید در اینترنت دیده شود.
چراکه اکثر مشتریها و مردم اولین کاری که برای خرید محصول انجام میدهند این است که در اینترنت سرچ میکنند. پس شما باید آنجا باشید. الان تاجری که میخواهد نخود و لوبیا تهیه کند به استادیوم ورزشی نمیرود ببیند بیلبوردهای کنار ورزشگاه تبلیغات حبوبات دارند یا نه! ن
میرود ۵-۱۰ ساعت جلوی تلویزیون بنشیند تا یک تبلیغ حبوبات پخش شود و ببیند و بخواهد با او ارتباط بگیرد. اولین کاری که در لحظه انجام میدهد این است که در اینترنت سرچ میکند. پس شما باید سایتهای داشته باشید که در اینترنت دیده شوند. اگر این کار را بکنید موفق میشوید و مشتری پیدا میکنید.
پس این موضوعها ساختار دارد. با باورهای غلط خود پیش میروید، سرمایهگذاری میکنید و کارهایی انجام میدهید که به درآمد نمیرسید. در نتیجه از وضع اقتصادی جامعه شاکی و ناراضی میشوید.
علت اصلی این اتفاق خودتان هستید چون مسیر اصلی تجارت را نمیشناسید. جاده اقتصاد را نمیشناسید. در جاهایی هزینه و سرمایهگذاری میکنید که هیچ جایگاهی ندارند. دارید از روشهای سنتی استفاده میکنید.
امروز کسی بخواهد عسل بخرد در روزنامه دنبال تاجر و تأمینکننده عسل نمیگردد. همه یک گوشی دارند و همه گوشیها هم به اینترنت وصل است. در گوشی سرچ میکند. در آنجا دیده نمیشوید، مشتری هم ندارید. این کاملا طبیعی است.
پس به موضوعاتی که گفته میشود با دقت گوش کنید. باورهای غلط هر کس باعث میشود که آن شخص شکست بخورد؛ فقط به خاطر باور او. چون باورهای شما سبب تصمیمگیریهای شما میشود.
باورتان که درست باشد، درست تصمیمگیری میکنید و جواب آن را هم میگیرید. باورتان غلط است. این باور غلط را هم فعلا تشخیص نمیدهید. نمیدانید که مشکل از کجاست. من به عنوان یک متخصص میفهمم که این باور، تفکر، استراتژی و ساختار غلط است و به این دلایل جواب نمیدهد.
شما روز اول فکر میکردهاید که جواب میدهد. وارد آن میشوید، هزینه میکنید و بعد میبینید که اتفاقی نیافتاد. آن پولی که خرج کردید، حتی پول تبلیغات هم، برنگشت. پس به این موضوع دقت کنید.
قبل از انجام هر کاری مشاوره بگیرید و بپرسید. باورهای خود را سریعا اجرا نکنید. جوگیر نشوید. کمی به تحقیق و مشاوره نیاز دارد. با کسانی که کاربلد هستند و خودشان موفق هستند مشاوره کنید.
خیلی از دوستان میگویند با فلانی مشورت کردم. میگویم فلانی موفق است؟ میگویند نه فقط کهنهکار است. میگویم ببینید معیار درآمد و ثروت به کهنهکار بودن نیست، موفقیت یک انسان است.
شما در سطح شهر خود فروشگاههای زنجیرهای بزرگی را مشاهده میکنید که اخیرا در یکی دو سال به این موفقیت رسیدهاند. در حالی که سوپر مارکتهای بسیار کوچکی هم وجود دارند که طرف ۳۰ سال است همان مغازه را دارد.
اگر بخواهید از آن کهنهکار مشورت بگیرید، به شما ضربه و آسیب میزند. چون خودش موفق نشده است.
فایل صوتی توضیحات استاد زیارکلایی را می توانید در همین قسمت بشنوید.
[audio mp3="https://s3.eu-1.jeyserver.com/aradbranding-fa-wp-content/uploads/2018/12/bavarhaye-ghalat.mp3"][/audio]