بازارسازی و مدیریت بازاریابی + فیلم

اگر کالایی داریم و بخواهیم آن را به قیمت خوب بفروشیم اول از همه باید نیاز بازار فروش را بررسی کنیم و بعد از انتخاب بازار فروش باید برای محصولمان بازاریابی کنیم چگونه ما می توانیم این کار را به درستی انجام دهیم؟

تکنیک های بازاریابی

اگر محصول ما ناشناخته است و می خواهیم مردم نسبت به آن شناخت پیدا کنند، باید برای محصول ما بازارسازی شود، یعنی باید بدانیم که نیازهای مردم منطقه چیست و آن بازار را برای آنها ایجاد کنیم. اگر در کشورهایی که در حال حاضر مصرف‌کننده این محصول هستند و آن محصول را می شناسند من بخواهم برای این محصول، در این بازار شروع به کار کردن کنم فرصت های خوبی به دست نمی آورم. ما خودمان می دانیم که آیا جنسینگ قوی تر است و پتانسیل و انرژی بیشتری دارد یا زعفران؟ زعفران خیلی قدرت و انرژی بیشتری دارد. زعفران یک گیاه شفابخش درمانی است، خیلی قوی است. فوق العاده گیاه خاصی است. زعفران با این همه پتانسیلی که در دنیا دارد، جنسینگ از آن مشهورتر و متقاضی بیشتری دارد. چر؟ چون فرهنگ جنسینگ را در بین مردم ایجاد کرده اند. مردم دنیا اینقدر در فیلم های کره ای و چینی در مورد جنسینگ دیدند و اینکه سر جنسینگ همیشه دعواست، فکر می کنند که چه کالای عجیب و غریبی است. اسم این کالا را اینقدر در فیلم‌ها آورده اند که حد ندارد و اینطوری مردم دنیا جنسینگ را شناختند. الان نیاز نیست که حتما در فیلم‌ها این کار انجام شود، شبکه های رسانه ای، شبکه‌های اجتماعی و امثال اینها همه فرصت های رسانه‌ای هستند. مردم کالاها را در فیسبوک و توییتر و اینستاگرام و امثال اینها می بینند و به آن ها علاقه مند می شوند و فکر می کنند  که این چیز خوبی است یا بد است.

پتانسیل صادرات زعفران

اگر مردم در دنیا در مورد پتانسیل های زعفران بدانند، زعفران را بیشتر از جنسینگ و آلوئه ورا می‌خرند. اما اطلاعاتی ندارند. این مقدار حجمی که در دنیا وجود دارد، این ها تقاضاهای موجود است یعنی این ها محصول را می شناسند. از نظر ما زعفران خیلی شناخته شده است، اما در واقع شناخته شده نیست. چون حجم زعفرانی که امروزه در بازار دنیا عرضه می شود با قیمت خیلی پایین عرضه می‌شود. قیمت زعفران و ارزش کالایش خیلی بیشتر از این هاست.

قیمت زعفران در بازار رقابتی

قیمت زعفران ما باید قیمتی باشد که غیر قابل رقابت در بازار دنیا باشد. یعنی قیمتی باشد که از طلا گران تر باشد. چون فوق العاده محصول ایده آلی است. زعفران با این شرایط و پتانسیلی که دارد چون مردم دنیا آن را نمی شناسند سراغش نمی آیند. پس ما برای اینکه بتوانیم محصول را پیدا کنیم، قسمتی از کار ما این است که ببینیم آیا پتانسیل این محصول در بازارهای جهانی وجود دارد یا نه. و اینکه کدام کشور ها، کدام پتانسیل ها را دارند. ببینیم که این محصول، محصولی هست که مصرف کننده ها در مورد آن تصمیم گیرنده هستند، یا خود تاجرها ها تصمیم می گیرند. مثلا اگر مشتری قصد خرید جنسینگ را داشته باشد، بیایم با او مذاکره کنم که بیاید زعفران را بخرد، آیا از من میخرد؟ نه نمیخرد، می گوید من جنسینگ می خواهم چون بازار، جنسینگ را طلب می‌کند. ولی برعکسش وجود دارد. می دانم که مشتری که مثلاً می‌خواهد زعفران را بخرد اگر من به او بگویم بیا جنسینگ را بخر، آن را میخرد چون  مردم می پسندند. مردمی که زعفران را می‌خرند چون جنسینگ را هم می شناسند پس جنسینگ را هم می خرند. اما بعد از مدتی که این مردم متوجه می شوند زعفران خاصیت خیلی بیشتری از جنسینگ دارد، تمایلی برای خرید جنسینگ ندارند ولی به خاطر کلاسیک بودنش مردم ما آن را می پسندند.

شناخت تجارت گلاب

گلاب بین مردم ما شناخته شده است ولی آیا در بین مردم دنیا نیز شناخته شده است؟ گلاب یک طعم دهنده غذاست، آیا مردم دنیا با آن آشنایی دارند؟ نه. پس باید کاری کنیم که مردم دنیا بدانند که این محصولی است که هم خواص خاصی دارد و هم عطر خاصی دارد. باید مردم دنیا این را بشناسند. اگر این محصول را بشناسند تجارهایی که به دنبال اسانس های طبیعی می گردند، می پذیرند که گلاب را بخرند. ولی اگر صرفاً با آنها بگوییم که این گلاب است، نمی دانند که مردم دنیا آن را می پسندند یا نمی پسندند. چرا؟ چون تغییر ذائقه مردم دنیا کار سختی است. خیلی هزینه بردار است. مثلا بعضی از مردم دنیا محصولات شیرین را می پسندند. بعضی از مردم دنیا محصولات شور را می‌پسندد و شیرین نمی‌پسندند. این تفاوت ذائقه ها عاملی می‌شود که محصول را بپسندند یا نپسندند. ما می‌توانیم به شکل های مختلف پتانسیل ها را بررسی کنیم. یا می توانیم بررسی کنیم که دنیا چه تقاضاهایی دارد، به دنبال چه چیزهایی هست یا می خواهند چه چیزی بخرند. اما نکته مهم تر این است که بیاییم از یک جایی شروع کنیم. همه ما درگیر این هستیم که به چه روشی می توانیم شروع کنیم و به چه روشی می توانیم پیش برویم.

 هزینه برای تجارت

بعضی ها می پرسند چرا برای شروع صادرات باید مبلغ بالای ۵۰ میلیون تومان را هزینه کنیم؟ [av_notification title='' color='silver' border='dashed' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg=''] اول اینکه کسی که میخواهد صادرات را انجام دهد به هر حال باید هزینه ای را تقبل کند. [/av_notification] فرض کنیم که شما خودتان مستقل می خواهید شروع به کار کنید. امروز در هر زمینه ای که بخواهیم شروع به تجارت کردن کنیم آیا هزینه ای که برای شما در بر دارد کمتر از این عدد است؟ الان من اگر بخواهم شرکتی را در آلمان ثبت کنم باید ۲۵ هزار یورو در بانک های آنجا واریز کنم تا مجوز ثبت یک شرکت مسئولیت محدود را به من بدهند. هزینه اقامت، هزینه رفت و آمد، هزینه های دفتر، هزینه های پرسنل و هزینه های عملیات ثبت شرکت هم به آن اضافه می شود. و حداقل ماهانه بین ۵ تا ۶ هزار یورو هم هزینه های خورد و خوراک و زندگی خودم می شود. یعنی اگر بعد از دو سال تازه اقامت در آلمان را بتوانی بگیری، باید نزدیک به ۱۲۰تا ۱۵۰ هزار یورو هزینه کنی به علاوه هزینه های جاری که داریید تا بتوانید یک شرکت نوپا را در آنجا داشته باشید و تازه اقامت هم گرفته باشید. شما ۱۵۰ هزار یورو در یک کشوری هزینه می‌کنید تازه یک شرکت دارید، خوب مشتری شما کجاست؟

جذب مشتری های بیشتر

برای مشتری پیدا کردن باید هزینه های دیگری بکنم. هزینه هایی شامل اینکه نمایشگاه برویم، بازاریابی تلفنی کنیم و کارهای زیاد دیگری که باید انجام دهیم. فرض کنیم که شما نمی‌خواهید این هزینه ها را بکنید، شما شرکت را ثبت کردید و میخواهید در کشورهای دیگری بازاریابی کنید. هر کشوری که شما بروید بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان هزینه رفت و آمد و اقامت و مترجمی که باید بگیرید می شود تا کارتان را انجام دهید. اگر شما بخواهید به عمان بروید به ریال عمان، بین ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان هزینه های رفت و آمد، ویزا، اقامت، مترجم و گشت های شهری می شود. اگر بخواهید به کویت، بنگلادش یا چین بروید هزینه به نسبت بالاتر از این ها می شود.
این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۲.۳۳ / ۵ تعداد رأی: ۳
آراد برندینگ

ارسال نظرات (۰ نظر)

💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰