در خصوص اصول موفقیت استاد وحید حاجی آقازاده از مدیران ارشد شرکت آرادبرندینگ که مدیریت راهبردی این مجموعه را برعهده دارد چهار اصل برای حرفه ای شدن یک تاجر را مطرح می کنند که در ادامه به آن می پردازیم.
چهارگانه موفقیت یک تاجر یا یک انسان
ناامیدی
ما یک موهبت و نعمتی داریم که خدا به ما داده به نام ناامیدی که از نظر استاد وحید حاجی آقازاده خدا ناامیدی را به هر بنده ای نمی دهد برخلاف باوری که می گویند ناامیدی بد است و سعی کنید همیشه امید داشته باشید باید بتوانید از نعمت ناامیدی بهره ببرید متاسفانه این روزها اسراف کلمه امید به حدی است که این کلمه از مفهوم واقعی خودش خارج شده است.
ناامیدی یک موهبت الهی است مخصوصا برای آدم هایی که سرجایشان نیستند چون جایی که نیست دنبال اون می گردند برای مثال فاصله بین کلید گم کردن من و به کلید ساز رفتن چقدر است؟ آیا من کلید گم کردم بلافاصه دنبال کلیدساز می روم؟ خیر
- بیشتر بخوانید: استاد وحید و هویت عاطفی یک تاجر استاندارد
باید از گشتن از پیدا کردن ناامید بشوم تا دنبال کلیدساز بروم این فاصله می شود فاصله ناامیدی که فاصله خیلی مبارکی است و لطف خداست اعتیاد هم به همین شکل است معتاد مادامی که خسته و ناامید نشود شما هرچقدر هم هزینه ترک بدهید فایده ای ندارد ولی وقتی خودش ناامید و خسته بشود تصمیم به ترک کردن می گیرد.
انسان اگر واقعا قصد دارد موفق شود فقط باید متمرکز شود به بخش مدنظرش، این متمرکز شدن هم فقط یک چیز نیاز دارد و آن هم ناامید شدن از بقیه شرایط است نه بقیه افراد.
جاماندن از دنیای خودمان
بعضی افراد از دنیای خودشان جا می مانند سرعت دنیای خودشان از خودشان بیشتر است یعنی هنوز با اون شخصیت ده سال قبل خودش می بیند می شنود و یا معاشرت می کند تو نباید از دنیای خودت جا بمانی دنیای خودت یک جا است و خودت عقب تر از آنی و این پارادوکس اذیتت خواهد کرد.
برای مثال می توانیم به لذت ها اشاره کنیم ما دو مدل آدم دیده ایم بعضی آدم ها که لذت نمی فهمند ما در تمام بیزینس ها می گوییم جشن های کوچک ضرورت است نگاه به فروشتان نکنید هرچقدر سود کردید بر فرض 100 تومانش را جشن بگیرید بعضی از آدم ها هم از موفقیت هایشان لذت نمی برند و این خیلی ضعف است ولی بعضی از آدم ها لذت می برند ولی با خود گذشته شان!
یک فرد به عنوان یک تاجر چرا لذی که می برد لذت یک تاجر نیست؟! چرا لذت بی کلاسی دارد چون لذتش را هنوز به روز رسانی نکرده است شخصیت آدم ها باید کپی برابر اصل لذت هایشان باشد نباید از شخصیت عقب بمانید این عقب ماندن باعث ایجاد دوگانگی می شود و این دوگانگی ناراحت کننده است.
واقعیت ها
واقعیات دنیا تخیل نیست این همه کتابهایی زرد روانشناسی نوشته شده که ای کاش یک کمپینی علیه این کتابهای روانشناسی و رویا فروشی ها تشکیل می شد چون دنیا تخیل نیست واقعیته دنیا این نیست که بگویید وارد تجارت و آراد می شوید و 3 ماه دیگر بوگاتی می خرم یا 6 ماه دیگر در خیابان فرشته تهران خانه می خرم.
من به عنوان یک انسان باید خودم را به چالش بکشم نباید در یک سطحی از زندگی بمانم و ایستایی داشته باشم این ضرورته هر زمان دیدی من با همان پوشش چندماه قبل هستم پس من یک اشکالی دارم.
- بیشتر بخوانید: نگرش استاد وحید در مورد زمینه سازی اعتماد در تجارت
قهرمانی شعار نیست آدم های موفق امروز باید تلاش کنند که موفق شوند از خیال پردازی تا می تونید دوری کنید تجارت زمخت است جنس زمختی دارد از هر گونه وارد کردن هیجان به شدت بپرهیزید؟ برای مثال می پرسند فلانی چرا یک شبه موفق شد؟ در جواب باید گفت که آیا می دانی همان یک شب چقدر هزینه داشت؟ می دانی برای همان یک شب چقدر زحمت کشیده است؟
دنیا به کسی چیزی بدهکار نیست آدم های ضعیف کسانی هستند که به جای تلاش بگویند شرایطی که ما در آن بزرگ شدیم مشکل داشته این افراد باید به اندازه ای که ضربه خوردند بیشتر کار کنند نه اینکه بیشتر ناله کنند از رویاپردازی دوری کنید رویا پردازی سم است اجازه ندهید کسی به شما رویا بفروشد.
کمرنگ های پرخاصیت
ما تعدادی کمرنگ ها یا بی رنگ های پرخاصیت داریم که معمولا آنها را نمی بینیم به ظاهر چیزی نیستند یعنی نباید آنچنان ارزشی داشته باشند ولی واقعا موثر و مهم هستند برای مثال لمس کردن ما نیاز به غذا داریم، خوردن، آشامیدن یا خواب ولی در یک گزارش تاریخی ما متوجه شدیم بچه هایی که به دنیا آمدن ولی کسی را نداشتند و پرستارها هم وقت نکردند آن ها را لمس کنند این بچه ها زود مردند بشر نیاز به لمس شدن دارد و این مهم است چیزی که جزو نیازها تعریف نمی شود.
به عنوان مثال دیگر به خواب اشاره می کنیم که ما معمولا آن را چیز بیخودی می دانیم چون وقتی انرژی مان تموم می شود دراز می کشیم و می خوابیم درحالی که خواب مرحله ای فعال است تو اگر می خواهی بیداری مثبت داشته باشی باید خواب مثبت هم داشته باشی کسی که نسبت به خواب خود بی توجه است پس بیدار شدن او هم به دردی نمی خورد.
به طور کلی سعی کنید جعبه ابزار تجارت را یاد بگیرید مهم هایی که در بیرون مهم هستند برای یک تاجر مهم نیست هر کجای دمیا که وارد بشوید باید ادبیات همان جا را یاد بگیرید برای مثال اتحادیه عکاسان یا اتحادیه طلافروشان هرکدام ادبیات و اولویت های خودشان را دارند تا بتوانید بیشتر سود کنید و به آدم های عمده فروش بزرگ وصل بشوید.
