اولین سطح از تجارت، تجارت بین دو ایرانی است که در اصطلاح به آن تجارت داخلی میگوییم. تجارت داخلی، کار بسیار سادهای است؛ چون زبان هر دو طرف فارسی است، واحد پول یکسان است و فرهنگ مشترکی داریم. اگر من به طرف مقابل میگویم بار را با تریلی تک، کامیون تک یا جفت میفرستم، منظورم را میفهمد. اما نمیتوانیم به خارجیها بگوییم با کامیون جفت، خاور یا فوتون بار را میفرستیم! چون او نمیداند اینها چه هستند. ادبیات ما با آنها یکسان نیست و فرهنگ یکسانی نداریم. وقتی در ایران معامله میکنیم، شماره حساب یا شماره شبایمان را میدهیم و پول به حساب ما واریز میشود، اما نمیتوانیم به خارجیها شماره حساب بدهیم. واحد پولی ما یکسان نیست و اگر بخواهیم به مخاطب خارجی بگوییم میشود هزار تومان، او میگوید: هزار تومان یعنی چقدر؟ اما وقتی در بازار داخلی کار میکنیم، چنین مسائلی را نداریم.
چگونه بدون سرمایه تجارت کنیم؟
در بازار داخلی، مخاطب بهراحتی به شما اعتماد میکند و با چند بار صحبت و مذاکره متقاعد میشود که با شما کار کند. تجارت داخلی فرایند چندان پیچیدهای ندارد و بهراحتی میتوان در بازار داخل کار کرد، به تجربه کمی نیاز دارد، اعتمادسازی بسیار راحت است، حمل و نقل آسانی دارد و گمرکی در کار نیست. البته اتحادیه اروپا هم چنین مزیتی را برای خودش ایجاد کرده، به این شکل که بین کشورهای اروپایی اتحادی به وجود آورده و بنابراین، برای حمل و نقل و ترانزیت کالا بین کشورهای اروپایی، نیازی به گمرک نیست. این مزیت بزرگی است؛ دیگر مرزی وجود ندارد و اتحادیه اروپا عملا به کشوری یکپارچه تبدیل شده است. همچنین، این آسانیِ حمل و نقل موجب افزایش میزان معاملات در اتحادیه اروپا شده است. تجارت داخلی در کشور ما هم همینطور است؛ چون ما میخواهیم از این استان به استان دیگری بار بفرستیم، دیگر با دردسرهایی مثل گمرک و توقف و مسائل مالیاتی روبهرو نیستیم و کالا سریع ارسال میشود.
مزایای تجارت الکترونیک
با تجربه بسیار کم و در عمل، بدون تجربه هم میتوان در بازار داخل شروع به کار کرد. منظور از تجربه کم این است که حتی اگر ما هم به شما کمک نکنیم، شما باز هم میتوانید معامله کنید. در موارد دیگر به کمک ما نیاز دارید، اما در مورد بازار داخلی، اگر پنجاه مشتری به شما زنگ بزنند و هر کدام حتی یک کلمه راجع به تجارت یادتان بدهند، پنجاه کلمه یاد میگیرید. بنابراین معامله کردن با این مشتری بسیار راحتتر خواهد بود. از بازار داخلی سریع نتیجه میگیرید و بعد از دو تا سه ماه اولین تماسها با شما گرفته میشود و اگر زرنگ باشید، همان تماسهای اولیه را هم بهراحتی به پول تبدیل میکنید. اگر ضعیف باشید، دو یا سه ماه تجربه کسب میکنید و از ماه پنجم یا ششم به بعد، تماسها را به پول تبدیل میکنید. ضعیفترین افراد بعد از پنج یا شش ماه مشتریها را به پول تبدیل میکنند و افراد قویتر در اولین تماس این کار را میکنند. در بازار داخلی بهراحتی میتوان اعتماد مشتری را جلب کرد و از او پول گرفت؛ بنابراین راحتتر میتوان به نتیجه رسید.
بهترین شغل دنیا در قرن ۲۱
اگر بخواهید در بازار داخلی یک مغازه بگیرید، به هزینه زیادی برای اجاره و رهن و نیز سرمایه برای خرید جنس و چیزهای دیگر نیاز دارید؛ مثلا یک سوپرمارکت کوچک و معمولی، ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان برای شما خرج دارد، اما چقدر برای شما سود خواهد داشت؟ باید هر روز هجده ساعت در این سوپرمارکت کار کنید، به دو نفر دیگر هم حقوق بدهید و اگر حساب کنید، میبینید که بیش از ماهی چهار یا پنج میلیون تومان برای شما سود ندارد و ممکن است بسیاری اوقات دچار ضرر هم بشوید. اما در تجارت چنین مسائلی ندارید. تجارتی که ما مطرح میکنیم، نیازی به مغازه و سرمایه ندارد، محدودیت مکانی ندارد و در هر شهر یا هر مکانی که باشید، هر شغلی که داشته باشید، حتی اگر کارمند باشید، میتوانید وارد تجارت بشوید. اگر بعد از دورهای، دیدید تجارت شما رونق گرفته و سود خوبی کسب میکنید، میتوانید شغل کارمندی را رها کنید.
صادرات پرسود از ایران
فرایندی که در تجارت داخلی اتفاق میافتد این است که ما از هشتاد میلیون نفر کالا میخریم و به هشتاد میلیون نفر کالا میفروشیم یا به قول اساتید، از این جیب برمیداریم و در آن جیب میگذاریم. بنابراین وقتی در کشور خودمان معامله میکنیم، باعث رشد اقتصادی چندانی نمیشویم. اگرچه این کار برای خودمان خوب و سودمند است، اما برای کشور و مردم ما، ارزش افزوده خاصی ایجاد نمیکند. در ضمن، مشکلی که در تجارت داخلی وجود دارد، این است که آینده بلندمدتی نداریم. من بارها به دوستانی که با کمک ما تجارت داخلی را آغاز کردند، گفتم: کار در بازار داخل کافی است، وقت آن رسیده که وارد صادرات بشوید. درست است که از صادرات دیرتر نتیجه میگیرید، اما آینده بهتر و خروجی متفاوتتری هم دارد و زندگی شما را میسازد. پس لازم است که عدهای وارد این عرصه بشوند تا دنیای ما عوض شود.
راه موفقیت در تجارت
تجارت داخلی برای خود ما خوب است، اما برای کشورمان آیندهساز نیست. اگرچه شما با همین کار نیز خرید و فروش را در بازار تسهیل میکنید؛ چون تولیدکنندهها و فروشندههای این بازار با موانعی در فروش مواجه هستند و شما شرایطی ایجاد میکنید که تولیدکنندهها و فروشندههای بهتر در بازار ایران شناخته شوند و فرصت رشد پیدا کنند. شما در عمل، به تولیدکنندههایی که -در مقایسه با برندهای قدیمی که میلیاردی هزینه میکنند- نمیتوانند هزینه زیادی برای تبلیغات بدهند، فرصتی برای رشد میدهید و خود این یک ارزش است. اما من توقع دارم به ارزش بالاتری برسید. همیشه باید فراتر از توانمندیهایی که داریم، از خودمان توقع داشته باشیم تا رشد کنیم. اگر قرار باشد بگویید: استعداد من صد است، پس من تا صد توقع دارم، در همین سطح معمول خودتان میمانید. باید تا ۱۲۰ توقع داشته باشید تا به ۱۲۰ برسید و بفهمید که استعداد شما ۱۰۰ نیست. چون اکثر ما نمیدانیم که چقدر استعداد داریم، اما اگر سطح توقعمان را فراتر ببریم، میفهمیم که واقعا بیشتر از این استعداد داریم.