مدیریت استراتژیک در شرکت های کوچک
مدیریت استراتژیک در شرکت های کوچک زمانی اهمیت خود را نشان می دهد که بدانیم 75% از چنین شرکت هایی در مدت کمتر از 5 سال دچار ورشکستگی می شوند.
تنها نزدیک به 20 درصد از این شرکت ها می توانند به سطح بالاتری ارتقا یابند، اینجا نقطه ای است که کارشناسان مدیریت، برای این شرکت ها مدیریت استراتژیک را پیشنهاد می دهند.
مدیریت استراتژیک چیست؟
در تعریف مدیریت استراتژیک یا همان مدیریت راهبردی تعاریف بسیاری ذکر شده است.
به طور خلاصه مدیریت استراتژیک به اتخاذ راهکارهایی گفته می شود که اهداف زیر را دنبال می نمایند:
- تدوین اهداف استراتژیک سازمان براساس اطلاعاتی که از محیط داخلی و خارجی سازمان به دست آمده و با ارزش های سازمان هماهنگ است.
- اجرای اهداف استراتژیک
- ارزیابی اهداف استراتژیک
- روشن ساختن یک چشم انداز طولانی مدت برای سازمان
- مشخص نمودن رسالتی که سازمان باید بر عهده بگیرد.
- مقصد نهایی سازمان تعیین می گردد.
مزایای استفاده از مدیریت استراتژیک در سازمان
- اولین و مهم ترین مزیت کاربرد مدیریت استراتژیک در سازمان در عرصه رقابت است.
سازمان به دلیل آگاهی مداوم نسبت به تغییرات بازار در رقابت با رقبا دست بالا را خواهد داشت.
- سازمانی که از مدیریت استراتژیک بهره می برد می تواند یک رشد پایدار و مداوم داشته باشد.
- انسجام سازمانی از دستاوردهای بعدی مدیریت استراتژیک است.
- مزیت چهارم افزایش آگاهی برای مدیران است که منجر به تقویت ذهن آن ها در برابر چالش ها می شود.
تفاوت مدیریت استراتژیک در سازمان های کوچک و بزرگ
تفاوت هایی که بین مدیریت استراتژیک در شرکت های کوچک و شرکت های بزرگ وجود دارد، می تواند به دو دسته تقسیم شود:
- تفاوت از لحاظ فرآیند
- تفاوت از لحاظ محتوا
تفاوت از لحاظ فرآیند: در واقع تفاوت فرآیندی بین شرکت های کوچک و بزرگ از تفاوت در نوع مالکیت و مدیریت، تعداد کارکنان و گستردگی فعالیت شکل می گیرد.
تفاوت از لحاظ محتوا: تفاوت محتوایی در واقع مرتبط با رسالت و اهداف سازمان است در واقع باید مشخص شود سازمان در چه موقعیتی قرار گرفته است و قرار است به کجا برسد.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
گاه به اشتباه دو مفهوم مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک به جای یکدیگر به کار برده می شوند.
در حقیقت برنامه ریزی استراتژیک را می توان به عنوان زیرمجموعه ای برای مدیریت استراتژیک در نظر گرفت.
هنری مینتزبرگ که از نظریه پردازان پرآوازه در عرصه مدیریت و کسب و کار است، در زمینه استراتژی مدل 5 پی (5P) را بیان می کند که شامل:
- Plan (طرح): تعیین نمودن اهداف و برنامه ریزی
- Ploy (ترفند): ایجاد مانع و دلسردی برای رقبا
- Pattern (الگو): تعیین شیوه ای پایدار براساس نتایج قبلی
- Position (وضعیت): تصمیم گرفتن درباره موضعی که سازمان در کسب و کارِ بازار دارد.
- Perspective (چشم انداز): تعیین دورنمای سازمان
مینتزبرگ می گوید: مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک دو فرآیند فکری هستند که از یکدیگر مجزا می باشند.
مدیریت استراتژیک در واقع شامل تلفیق و ترکیب، تقویت و نوآوری در تمام سطح های سازمانی است، برنامه ریزی استراتژیک شامل تحلیل، تجزیه، ایجاد سیستم ها و رویه ها می باشد.
سخن پایانی
در دنیای سرشار از رقابت امروزی که کوچک ترین اشتباه می تواند آخرین اشتباه برای یک سازمان باشد، داشتن استراتژی برای پیشرفت، یکی از ضروریات غیرقابل انکار است.
سازمان های کوچک برای پیشرفت خود نیاز دارند از قالب مدیریت و مالکیت سنتی خود فاصله گرفته و هر چه بیشتر از کارشناسان مدیریت به ویژه مدیران استراتژیک در سازمان خود بهره ببرند.
