همراه با استاد وحید وقتی اقتصاد تبدیل به اعتقاد می شود

در این مقاله و در مبحثی دیگر از دروس تجارت با استاد وحید همراه می‌شویم تا در مورد اینکه چگونه اقتصاد تبدیل و اعتقاد می‌شود و این موضوع چه نقشی در تجارت دارد، بیشتر بیاموزیم.

استاد وحید حاجی آقازاده

بررسی اقتصادهای موفق دنیا و دلایل موفقیت آن‌ها

در مواجهه با موضوع اقتصاد در کشورهای مختلف دنیا، همواره می‌بینیم که برخی از کشورها در زمینه اقتصادی بسیار موفق عمل کرده‌اند و جزو کشورهای ثروتمند دنیا هستند و مردم در این کشورها از رفاه و معیشت بسیار مطلوبی برخوردار هستند و در برخی دیگر از کشورها این طور نیست.

در این خصوص با نگاهی نو به این مسئله آنچه مشخص می‌شود این است که  وجه اشتراک در کشورهای ثروتمند دنیا، میزان ضریب بالای اعتقاد در اقتصاد در این کشورها است.

در این کشورها اعتقاد بر این است که هر یک از مردم از نظر اقتصادی باید ثروتمند باشند و این اعتقاد در عموم مردم جامعه نهادینه شده و اعتقاد مردم در این کشورها با ثروت گره خورده است.

نگاهی به تاریخ و گذشته کشورهای ثروتمند در دنیا

با نگاهی به گذشته و تاریخ و فرهنگ کشورهای ثروتمند در دنیا به ویژه در اروپا، می‌بینیم که در این کشورها هرچند از لحاظ اعتقادات مذهبی، اعتقاد به ثروتمند بودن با اصول و اعتقادات دینی در منافات بود، اما این اعتقادات به مرور زمان و در طول تاریخ کم کم اصلاح شد و مردم به سمت حقیقت ماجرا گرایش پیدا کردند.

همان‌طور که احیاناً می‌دانید کتاب انجیل که از کتب دینی معتبر در میان بسیاری از جوامع مسیحی در دنیاست، ثروت و ثروتمند بودن را خوب نمی‌داند و در گذاره‌هایشان آمده است که "راه یافتن یک ثروتمند به آسمان سخت‌تر از رد شدن یک شتر از سوراخ سوزن است!"

بنابراین در مسیحیت ثروت را ارزش نمی‌دانستند و حتی در رهبانیت که بالاترین مرتبه مقامات در مسیحیت است، فردی که در این مرتبه قرار می‌گیرد، متعهد به فقر است و حتی در صومعه نیز مالکیت از نوع اشتراکی است و فرد مالک هیچ چیز نیست.

استاد وحید


اما در قرن پانزدهم وضعیت کلیسا به یکباره تغییر کرد.

در آن زمان انحرافاتی در دین مسیحیت ایجاد شده بود از جمله اینکه یک دستگاه مغفرت فروشی ایجاد شده بود که در آن هر شخص مجاز به گناه کردن بود و برای از بین بردن اثر گناه تنها کافی بود که مبلغی را به مراجع مشخص بپردازد.

به این ترتیب هر شخصی مجاز به ارتکاب هر عملی که گناه محسوب می‌شود بود و فقط کافی بود، بعد از ارتکاب گناه مبلغی را به مرجع مربوطه پرداخت نماید.

اما در همین زمان شخصی تاریخ ساز به نام مارتین لوتر به مبارزه با این انحرافات در دین مسیحیت برخاست.

مارتین لوتر با در پیش گرفتن عقیده‌ای جدید در مقابله با اعتقادات کاتولیک‌ها مبنی بر ضدارزش بودن ثروت، اعتقاد بر ارزش بودن ثروت را به عنوان راه حل رهایی از انحرافات دینی به وجود آمده مطرح کرد.

مارتین لوتر اعتقاد داشت که تقدیر خداوند جبری و غیرقابل تغییر است، اما می‌شود از تقدیر مطلع شد.

برای مطلع شدن از تقدیر هم راه حل این است که هر فردی باید به قدری کار کند که در اثر کار کردن به ثروت برسد و تنها با ثروتمند شدن از طریق کار کردن است که یک فرد به درجه سعادتمند شدن در درگاه الهی خواهد رسید.

یعنی ملاک اینکه یک فرد انسان صالحی در درگاه خداوند است یا خیر این است که باید کار کند تا به ثروت برسد و وقتی به ثروت رسید یعنی این شخص منتخب خداوند است و تقدیر شایسته‌ای برای او رقم خواهد خورد.

استاد وحید حاجی آقازاده


در این مذهب جدید که همان پروتستان است، داشتن شغل و کسب ثروت عبادت محسوب می‌شد.

بعد از لوتر، جانشین او که کالوین نام داشت، حتی این مباحث را به شکل جدی‌تری ادامه داد و این موضوع را مطرح کرد که حتی بیکاری برای یک مسیحی گناه محسوب می‌شود و فرد بیکار هرگز رستگار نمی‌شود.

در مذهب پروتسان با عقاید کالونیست، دقایق بسیار ارزشمند بودند.

آنها معتقد بودند که خریدن طلا و تمایل به تجملات سبب زمین‌گیر شدن انسان و جا ماندن از تلاش برای کسب ثروت بیشتر می‌شود، پس باید سرمایه کسب شده را صرف تبدیل آن به کاری جدید و راهی برای کسب ثروت از مسیری جدید شود.

این یعنی هر سرمایه جدید به دنبال خود یک مسیر جدید برای کسب ثروت بیشتر می‌آورد و هر چه یک فرد سرمایه‌دارتر شود منزلت اجتماعی بالاتری نیز خواهد داشت.

پس از آن در قرن هفدم و سپس هجدهم، بنجامین فرانکلین که جزو موثرترین افراد در شکل‌گیری کشور آمریکا نیز بود، اعتقادی جدید را مطرح کرد و آن این بود که غایت انسان در تولید ثروت است و با گسترش همین اعتقاد در میان مردم، سبب شد تا جامعه به سمت کسب ثروت سوق پیدا کند.

استاد وحید، آراد برندینگ

چرایی رخ دادن تحولات اعتقادی در اقتصاد کشورهای موفق

با توجه به خوانشی که از تاریخ مسیحیت و تغییر و تحولات رخ داده در بحث اعتقادات در کشورهای اروپایی و آمریکا تا به اینجا داشتیم، حال سوالی که مطرح می‌شود این است که اصلا این اتفاقات چرا و چگونه رخ دادند؟

شارل دو مونسکیو در کتاب روح القوانین می‌نویسد؛ پروتستان سه شعار داشت که با آن سه شعار کل اروپا و آمریکا توانستند در اقتصاد موفق شوند.

این سه شعار عبارت بودند از: 1. تقوا 2. تجارت 3. آزادی‌خواهی

در واقع تمام اتفاقات مثبت اقتصادی و رسیدن به سیر صعودی در اقتصاد اروپا و آمریکا مرهون ثبیت این سه شعار در اعتقادات مردم آن‌ها بود.

در حقیقت توجه به این اصل در هر کشوری که اقتصاد باید به اعتقاد تبدیل شود تا آن کشور به پیشرفت در اقتصاد برسد و مردم آن کشور ثروتمند شود، رمز موفقیت و پیروزی است.

در کشور ما نیز مادامی که اقتصاد از نظر اعتقادی ارزش نشود، هیچ‌گاه به رشد اقتصادی نخواهیم رسید.

و این اعتقاد باید پیش از هر چیز در بدنه مدیریتی و در میان تصمیم‌گیرندگان کشور حاکم شود.



برش دیگری از معتقدین به اقتصاد در مذهب شیعه

علاوه بر آنچه تا اینجا در مورد مذاهب مختلف در مسیحیت بررسی شد، در دین اسلام نیز، مذهبی به نام خوجه‌ها وجود دارند که به آن‌ها خوجه‌های اثنی‌عشری نیز گفته می‌شود.

این جماعت که اصالتاً اهل هندوستان هستند، جماعتی بسیار محدود، تشکیلاتی و اقتصادی و قدرتمند هستند که بیشتر در کشورهای اروپایی، آمریکایی و به طور ویژه در آفریقا متمرکز هستند و معتقدند اصلی‌ترین مسئله برای ما اقتصاد است.

این گروه همچنین اصلی‌ترین وظیفه خود را تثبیت خودشان و ترویج عقاید شیعه می‌دانند.

آنها اولین کار برای تقویت شیعه را تقویت سطح مالی خودشان می‌دانند و بعد از آن در مرحله بعد ارتقاء سطح علمی و مذهبی و در مرحله آخر توسعه اجتماعی و کمک به محرومین.

در این گروه که به شکلی کاملاً تشکیلاتی اداره می‌شود، حتی مدارسی که بچه‌هایشان در آن مشغول به تحصیل هستند، از مدارس عادی جدا و به شکلی کاملاً اختصاصی اداره و دروس کاملاً ویژه و تخصصی مربوط به اعتقادات خودشان در مدرسه از ابتدا و از همان کودکی تدریس می‌شود.

این گروه حتی یک اتاق بازرگانی مختص خودشان دارند که حداکثر هر سه سال یکبار اعضای آن دور هم جمع می‌شوند و هر کدام هر چه فرصت اقتصادی دارند را با دیگران به اشتراک می‌گذارند.



مجموعه جماعت خوجه‌ها تشکیل فدراسیون جهانی جوامع مسلمان شیعه خوجه اثنی عشری را می‌دهد که این فدراسیون یک هیئت رئیسه دارد که همه اعضای آن از نظر مالی، مولتی تریلیاردر هستند.

اعضای این هیت رئیسه، هر 15 روز یکبار دور هم جمع می‌شوند و در مورد مسائل موجود در گروه خودشان صحبت می‌کنند.

این یعنی این جماعت به طور کامل به این مسئله پی برده‌اند که نقش اعتقاد در اقتصاد تا چه اندازه اهمیت دارد و این دو کاملاً به یکدیگر گره خورده‌اند و اصلاً همین اصل، اساس و مبنای ماندگاری است.

این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۵ / ۵ تعداد رأی: ۲
آراد برندینگ

ارسال نظرات (۰ نظر)

💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰