تاثیر رشد اقتصادی بر فقر و نابرابری درآمد در ایران

کاهش فقر از مهم ترین اهدافی است که همواره توسط تمام دولتها دنبال شده، لذا ما در این مقاله به بررسی تاثیر رشد اقتصادی بر فقر و نابرابری درآمد در ایران می پردازیم تا شما بیشتر و بهتر متوجه این موضوع شوید.

دولتها به رشد همراه با عدالت اعتقاد دارند، اما برخلاف اهمیتی که رشد اقتصادی و فقر و نابرابری دارند آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفتند.
رشد اقتصاد و نابرابری درآمد

رشد اقتصادی چگونه تعریف می شود؟ آیا همواره رشد به نفع فقیر است؟ در علم اقتصاد و در سیاست فقر چگونه تعریف می شود؟ و بر چه اساس می توان گفت رشد به نفع فقیر است؟

مطالعه حاضر، برداشتی کلی و البته دقیق در مورد موضوعات ذکر شده است و مناطق جغرافیایی خاصی را در بر نمی گیرد.

نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در سالهای گذشته فقر در کشورهای خاورمیانه و در مناطق شهری کاهش یافته و شدت و عمق فقر در مناطق روستایی افزایش پیدا کرده است که این موضوع در کشورهای اروپایی کمتر دیده می شود.

از عوامل موثر بر رشد اقتصادی هر کشور می توان به موارد زیادی اشاره کرد، اما آیا به عواملی که مانند سدی نفوذ ناپذیر جلوی مسیر پیشرفتاقتصادی هر کشور را می گیرد فکر کرده اید؟

یکی از مهم ترین عواملی که در تمام جوامع وجود دارد، فقر و اثرات نابرابری درآمد است که با توجه به فراگیر بودن این موضوع در دنیای اقتصاد بسیار عالی خواهد بود که ارتباط بین این دو موضوع به خوبی کشف شود.

وقتی صحبت از فقر و رشد اقتصادی می شود در ذهن عموم مردم این تصور شکل می گیرد، تا زمانی که فقر وجود دارد رشدی اتفاق نخواهد افتاد و این موضوعی کاملا واضح است.

این تصور درست است اما در واقع ارتباط این دو عامل بسیار عمیق تر و اساسی تر از این مورد می باشد؛ ولی قبل از هر چیزی خوب است به بررسی دو مفهوم فقر و رشد اقتصادی بپردازیم.

بیان مفهوم دقیق فقر و اندازه‌ گیری آن کار آسانی نیست؛ اما علم اقتصاد سعی کرده تا جای ممکن و با یک تقریب مناسب این موضوع را تعریف و اندازه ‌گیری کند.

مفهوم فقر در میزان دسترسی افراد به منابع مورد نیاز جهت برآوردن نیازهای خود نهفته است.

نیازهای انسان در پایین‌ ترین سطح ممکن نیاز به خوراک، پوشاک، آب و سرپناهی برای زندگی است.

اگر کسی از این منابع محروم باشد، فقیر مطلق نامیده می‌ شود.

نوع دیگر فقر یک فقر نسبی است، یعنی این افراد توانایی تامین نیازهای اولیه و ابتدایی را دارند اما نسبت به سایر افراد توان تامین بقیه نیازهای خود را ندارند.

فقر نسبی متناسب با فرهنگ و شرایط اجتماعی هر کشور متفاوت است؛ برای مثال فردی که در یک کشور کوچک آفریقایی زندگی می ‌کند و دسترسی به نیازهای اولیه را دارد و امکانات آموزشی و بهداشتی نیز در سطح تقریبا مناسبی برای او فراهم است، در آن کشور فقیر به‌ حساب نمی ‌آید.

اما فردی که در خانه کوچکی اطراف شهر لندن با همین امکانات زندگی می‌ کند، فقیر محسوب می‌ شود، یا فقرای نیویورک وضع به مراتب بهتری نسبت به مردم شهر بمبئی هند دارند، جایی که بیش از 50 درصد جمعیت آن در حاشیه شهرها زندگی می‌ کنند.

رشد اقتصادی به بیانی ساده عبارت است از افزایش ظرفیتهای اقتصاد کشورها برای تولید کالا و خدمات طی یک دوره زمانی معین است.

رشد اقتصادی توسط شاخصهای مختلفی قابل اندازه ‌گیری است؛ شاخصهای مختلف رشد، به صورت ارقام اسمی و واقعی قابل بیان است.

در متغیرهای واقعی، اثر تورم زدوده شده و لذا در هر کشوری ارقام قابل مقایسه با ارقام سالهای گذشته هستند.

ممکن است شاخصهای رشد به صورت سرانه نیز محاسبه شوند که به نوعی دلالت بر تغییرات رفاه در هر جامعه دارد.

به طور متداول، زمانی که صحبت از رشد اقتصادی می ‌شود، منظور نرخ تغییرات تولید ناخالص داخلی هر کشور به قیمتهای ثابت طی یک سال نسبت به سال گذشته است.

با توجه به نتايجی كه از برآورد الگوهای اقتصاد سنجی به دست آمد، مـی تـوان عنـوان نمود كه رشد اقتصادی، بيكاری و نابرابری درآمدی، مهم ترين شاخصهایی هستند كه فقـرا را تحت تاثير قرار می دهند.

اگر رشد اقتصادی در هر کشور و به طور مداوم اتفاق افتد، نابرابری درآمد و فقر رو به نزول و کاهش خواهد بود.

اگر در طی سالها می بینید که در کشوری فقر از بین نمی رود، یعنی رشد اقتصادی و برنامه ریزی و مدیریت برای از بین بردن نابرابری درآمد رخ نداده است،

این یعنی هر روز آسیب بیشتری به اقتصاد و رفاه آن جامعه وارد خواهد شد و حداقلهای رفاهی آن جامعه روز به روز کمتر می شود و حتی فاصله بین افراد جامعه یعنی فقیر و غنی بیشتر می گردد.

با توجه به نتایج ذکر شده، می توان گفت وجود فقر در یک جامعه نتیجه تلفیق دو عامل پایین بودن سطح درآمد و توزیع نابرابر درآمد در بین خانواده ها است.

افزایش در نابرابری توزیع درآمد موجب گستردگی فقر می شود؛ بنابراین، در کنار رشد، توزیع درآمد نیز مسیر دیگری است که سیاستهای اقتصادی از طریق آن، رفاه هر جامعه فقیر را متاثر می سازد.

با توجه به بررسیهای انجام شده در این تحقیق، هر چند که نابرابری توزیع درآمد قسمتی از فواید رشد اقتصادی در ایران را زایل می کند، ولی همچنان رشد توانایی کاهش فقر را دارد.

بنابراین مناسب است که بر سیاستهای اتخاذ شده در جهت افزایش نرخ رشد معادل فقر تاکید جدی به عمل آید.

ارزیابی رشد اقتصادی کشورها بر بخشهای مختلف اقتصادی صورت گیرد و تمرکز برنامه های فقر زدایی بر مناطقی که محروم و فقیر شناخته شده اند، پیشنهاد و تاکید می گردد.

نویسنده: هانیه رستمی مذاکره کننده تجاری آراد برندینگ

آراد برندینگ

ارسال نظرات (۶ نظر)

بهاره غفاریان

تنها راه از بین بردن ریشه ایی فقر در یک‌کشور توسعه ی تجارت و را ه انداری تجارت درست و پرسود است.مطلب خانوم رستمی عزیز بسیار عالی بود.امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشند.

۰

۰

محمد شعبانی سنگتراشانی

باسلام خدمت آرادی های عزیز
کاهش فقر از مهم ترین هدف هایی است که توسط دولت دنبال شده.
و تنها راه از بین بردن ریشه فقر در یک کشور تجارت است.
آرادآرایی ، رسالت آرادی هاست

Sansamaco.com

۰

۰

محمد شعبانی سنگتراشانی

باسلام خدمت آرادی های عزیز
دولتها به رشد همراه با عدالت اعتقاد دارند
فقر در میزان دسترسی افراد به منابع مورد نیاز جهت نیازهای خود نهفته است.
آرادآرایی ، رسالت آرادی هاست

Sansamaco.com

۰

۰

سجاد سورانی

با سلام
توسعه ی تجارت می تواند به عنوان تنها راه ریشه کن کردن فقر است ویک تجارت درست وپرسودمی تواند در این بین نقش بسزایی داشته باشد
ممنون از مطلب مفید خانوم رستمی خیلی خوب بود
با تشکر

۰

۰

مصطفی افراخته

سلام
یکی از مهمترین راههای ثروتمند شدن یک کشور تجارت است و باید به این شغل بها داده شود

sahragol.com

۰

۰

احمد اشکیان

مطلب خوب و جامعی بود خانم رستمی

۰

۰

۰ از ۰