اینستاگرام فیلتر شده است.
خیلی ها می گویند این موضوع باعث افزایش بیکاری می شود.
اگر با دقت این متن را بخوانید متوجه خواهید شد که دقیقا برعکس است و فیلتر شدن اینستاگرام باعث افزایش شغل در کشور می شود.
اجازه دهید با یک مثال بهتر توضیح دهیم.
اگر امروز بگویند اسنپ تعطیل شده است خیلی ها می گویند وای خدا چه تعداد زیادی راننده بیکار می شوند.
سوالی داریم.
آیا مردمی که تا دیروز از اسنپ استفاده می کردند امروز پیاده می خواهند به مقصد بروند؟
خیر. اسنپ تعطیل شده از جای دیگر ماشین می گیرند.
مگر قبلا که اسنپ نبود مردم پیاده می رفتند که امروز پیاده بروند؟
اگر امروز هم تعطیل شود دوباره از تاکسی تلفنی سر کوچه شان ماشین می گیرند.
پس اسنپ تنها نوع دسترس پذیری به ماشین است نه اصل ماشین گرفتن و اگر این راننده بیکار می شود راننده دیگری مشغول به کار می شود چه بسا همین راننده که اسنپ بوده به تاکسی تلفنی محلش می رود و بیکار هم نمی شود مگر قبلا خیلی از راننده های تاکسی تلفنی به اسنپ نیامدند؟ امروز دوباره به تاکسی تلفنی بر می گردند.
حال بیایم سر اینستاگرام.
الان که اینستا فیلتر شده مردم دیگر لباس نمی پوشند؟
غذا نمی خورند؟
کفش نمی خرند؟
لوازم آرایشی مصرف ندارند؟
اکسسوری استفاده نمی کنند؟
همه اینها را استفاده می کنند و خرید هم دارند.
فقط به جای اینکه از اینستاگرام خرید کنند باید بروند و مانند زمانی که اینستاگرام نبوده از بازار خرید کنند.
مغازه دار بازاری هم که سرش شلوغ تر شود باید چند نفر شاگرد بگیرد تا بتواند پاسخگوی تعداد بیشتر مشتریان باشد.
پس تولید شغل می شود.
از طرف دیگر وقتی مردم برای خرید مجبور شوند از خانه بیرون بیایند همین موضوع شغل آفرین است.
وقتی دیگر نتوانند از درون خانه سفارش دهند مجبور می شوند ماشین بگیرند.
مجبور می شوند لباس بپوشند.
بیرون می آیند در کنار وسیله ای که می خواستند بخرند دلشان به چیز دیگری هم میل پیدا می کند آن را هم می خرند.
وقتی بیرون بیایند و پیاده روی در بازار داشته باشند گرسنه می شوند و از یک مغازه ای غذایی سفارش می دهند.
وقتی بیرون بیایند لباس و کفش و ماشینشان دچار استهلاک می شود و باید دوباره خرید کنند و همه اینها باعث افزایش خرید از بازاری ها و گردش پول بین مردم می شود.
و کلی شغل تولید می گردد.
وقتی ماشین بیشتر بیرون بیاید خراب می شود پس باید به تعمیرگاه برود و آن تعمیراتی رونق می گیرد.
لباسش کثیف می شود پس نیاز بیشتری به مواد شوینده پیدا می کند و تولیدات لوازم شوینده بیشتر می شود.
خیلی ها برای بیرون رفتن باید آرایش کنند پس آرایشی ها بیشتر می شود.
خیلی ها برای بیرون رفتن باید آرایشگاه بروند پس عده ای باید آرایشگر شوند.
اما وقتی مردم ساعت ها سر در گوشی در گوشه ای از خانه باشند نه خرجی دارند نه تولید شغلی صورت می گیرد.
اگر همین چند روز که اینستاگرام قطع شده به شهرها دقت کنید می بینید که بازارها شلوغتر شده چون قبلا اینستاگرامی سفارش می داد اما الان نمی تواند اینگونه سفارش بدهد و از طرفی نیازهایی دارید که باید تهیه کند پس برای خرید مایحتاجش مجبور به ترک خانه می شود.
حتما با خودتان می گویید خب همه اینها درست اما خرج مردم هم زیاد می شود این پول اضافی را از کجا بیاورند؟
قبول دارید که این اینستاگرامی ها فقط به خرید و فروش در اینستاگرام مشغول نبودند و در کنارش ساعت ها وقتشان را به بطالت می گذراندند؟
و ساعت ها وقت و انرژی و عمر همه تلف می شد؟
همین زمان که می گفتیم از طلا ارزشش بیشتر است به مفت هدر می رفت.
حال چون خرج ها بالاتر می رود مردم مجبور به تلاش بیشتر می شوند و دیگر نمی توانند ساعت ها هدر بدهند و همان ساعتی که در اینستاگرام می چرخیدند را به کار کردن می گذرانند تا پول در بیاورند.
باید به خدمتی، زراعتی، صناعتی، تجارتی و یا کاری دیگر رو بیاورند تا بتوانند از پس خرج هایشان بر بیایند.
و اینگونه جامعه رشد خواهد کرد.
آراد برندینگ میزبانی دلسوز برای اینستاگرامی های دل شکسته
اینستاگرامی ها محصول داشتند برای فروختن به مردم.
آنها در پلتفرم اینستاگرام به صورت خرده فروشی به مردم می فروختند.
حال دیر یا زود به سمت آراد برندینگ می آیند.
خرده فروشی شان را به عمده فروشی تبدیل می کنند و به جای فروش به مردم به کمپانی ها و خریداران عمده می فروشند و می شوند تاجر.
جذب مشتری از اینستاگرام را به جذب مشتری از گوگل بدل می سازند.
پول دادن به بلاگرهایی که اکثرشان پول هنگفت می گرفتند را تبدیل می کنند به استخدام نیروهایی که برایشان فعالیت نمایند. اکثر بلاگرها پول کار کردن یک سال یک جوان ایرانی را برای یک ساعت کارشان از مردم می گیرند و اگر به آنها داده نشود برای خیلی ها تولید شغل می شود.
فروختن به ایرانی ها را هم کمرنگ تر می کنند. با خود بگویند اگر ما به ایرانی نفروشیم یک ایرانی دیگر هست که در بازار بفروشد.
ما تلاش کنیم به خارجی ها بفروشیم و رونق صادراتی به این کشور دهیم.
اینگونه اگر بشود که می شود جوان های ما از گذراندن ساعت ها وقت در اینستاگرام زندگی خراب کن تبدیل می شوند به تاجرانی موفق در عرصه داخلی و بین المللی و اینگونه می توانیم با کمی تلاش و صبر و استقامت در چند سال کشورمان را از این بحران اقتصادی خارج کنیم.
این جیب آن جیب در خانواده فقیر موجب خروج از فلاکت نمی شود.
در یک خانواده فقیر اگر پول از جیب پدر به جیب مادر و از جیب مادر به برادر و خواهر سرازیر شود و دوباره بچرخد فقر از آن خانواده نمی رود.
وقتی فقر از آن خانواده می رود که پولی از خارج خانواده به این خانواده تزریق شود.
ما ایرانی ها تا بخواهیم از همدیگر سود کنیم و پول از جیب یکی از ما به جیب دیگری برود درد فقر کشورمان نمی رود.
ما وقتی از فقر نجات می یابیم که بتوانیم پول را از کشورهای دیگر به سمت ایران سرازیر کنیم.
و این نمی شود مگر با تلاش و اراده در مسیر تجارت و صادرات و بیخیال شدن کارهای بی فایده مثل اینستاگرام.