در ادامه سری مباحث تغییر در زندگی یک تاجر که از دروس پایه استاد وحید در مدرسه تجارت آراد برندینگ است، این بار به سراغ موضوع کالبدشکافی تصمیم و تصمیم گیری رفتهایم.
استاد وحید در این بحث ضمن تأکید مجدد بر اهمیت ایجاد تغییرات در زندگی یک تاجر، نوع تصمیم و تصمیمگیری برای ایجاد این تغییرات را موضوع مهم دیگری معرفی کردند که در این مقاله به بررسی این موضوع از زبان استاد وحید می پردازیم.
- بیشتر بخوانید: مدیریت تمرکز در جهت رشد یک تاجر از منظر استاد وحید
کالبدشکافی تصمیم
در مورد بحث تصمیم و تصمیمگیری ابتدا به یک بیماری موجود و مرتبط با تصمیم اشاره میکنیم به نام خستگی از تصمیم.
توجه داشته باشید که هر تصمیم ما را یک قدم به خستگی نزدیکتر میکند و هر چه در زندگی تصمیمات بیشتری بگیرید طبیعتاً بیشتر خسته میشوید.
در این مورد حتی آدمهای بزرگ هم بودند که به دلیل تصمیمگیریهای بیش از حد نهایتاً خسته و فرسوده شدند و از ادامه مسیرشان بازماندند.
در مورد تصمیم باید توجه داشته باشید که هر تصمیم باید متناسب با شخصیت فرد تصمیمگیرنده باشد.
در برخی مواقع تصمیم بزرگتر از شخصیت تصمیمگیرنده میشود و همین موضوع سبب رنجش آن شخص میشود و همین عامل باعث میشود که حتی آدمهای بزرگ و موفق با تصمیمات اشتباه دچار ضرر و خسران شوند.
انواع تصمیمها در زندگی
دسته اول تصمیمها، تصمیمهای معمولی و ساده هستند، از جمله اینکه، چه غذایی دوست دارید؟ و یا الان دوست دارید، چه لباسی بپوشید؟
در مورد این تصمیمهای معمولی دوتیپ شخصیت داریم.
گروهی که در مقابل همین تصمیمات ساده پاسخی که میدهند این است که "برایم فرقی نمیکند" و دسته دوم گروهی هستند که کاملاً طبق نظر و سلیقهشان به این سوالات پاسخ داده و تصمیم میگیرند که انتخاب کنند.
- بیشتر بخوانید: استاد وحید و نجات اقتصاد بیمار ایرانی
در مورد گروه دوم نیز باز دو تیپ شخصیتی داریم:
گروه اول که به شدت نسبت به جزئیات حساس هستند و برای تصمیمگیری در مورد همین موضوعات ساده هم دچار وسواس بیش از حد میشوند و گروه دوم که تنها به اصل موضوع در تصمیمات ساده توجه میکنند.
که در میان همه این تیپ شخصیتها گروه آخری که نام بردیم یعنی آنهایی که نسبت به تصمیمات معمولی بیتفاوت نیستند اما بیش از حد هم خود را درگیر این تصمیمات نمیکنند، بهترین تیپ شخصیتی هستند.
دسته دوم تصمیمها، تصمیمهای مهم هستند که متأسفانه در این مورد، در اغلب مواقع همیشه بیشترین انرژی پیش از آنکه صرف اینگونه تصمیمات شود، صرف تصمیمات اولیه که بیشتر همان تصمیمات معمولی و ساده هستند، میشود.
در این مورد برای اینکه کمتر دچار خسران شوید، باید تصمیمات مهم را در ابتدای پروسه تصمیمگیری قرار دهید تا انرژی بیشتری برای اخذ یک تصمیم درست داشته باشید.
چرا که همواره به تجربه ثابت شده است، تصمیمات غلطی که منجر به ضرر و خسران میشوند، تصمیمات مهمی هستند که در شرایط خستگی و تنها از سر رفع تکلیف گرفته شدهاند و نه با صرف انرژی کافی برای رسیدن به این تصمیمات.
این یعنی شما در طول یک روز کاری در ساعت 4 بعدازظهر قادر به تصمیمگیری مهم نیستید، چرا که بیشترین انرژی و توان خود را در طول روز صرف امور دیگری کردهاید و در این ساعت از روز انرژی کافی برای گرفتن تصمیمهای مهم را ندارید.
- بیشتر بخوانید: روش های هدف گذاری پرسود در سال ۱۴۰۳
چرا در تصمیمگیریها دچار خطا و اشتباه میشویم؟
در مورد تصمیمگیریهای ما یکی از عواملی که باعث میشود ما دچار اشتباه و خطا شویم، قرار گرفتن در معرض دیتاهای زیاد و غیرضروری است که کانون تصمیمگیری ما را مورد هدف قرار میدهند.
عامل بعدی در اخذ تصمیمات غلط، گیرکردن در میان موضوعات مهم است.
در این مورد باید همواره به خاطر داشته باشید که وقتی در میان دو موضوع مهم گیر میکنید، فقط و فقط باید توجه خود را معطوف یکی از این دو موضوع کنید و دیگری را به طور کامل حذف کنید.
برای مثال وقتی یک تاجر در تصمیم گیری در مورد اولویت قرار دادن موضوع مهم به دست آوردن پول یا موضوع مهم کسب اعتبار گیر میکند، تنها کاری میکند این است که خودش بسنجد که در شرایط کنونی کدام یک در اولویت است.
این یعنی شما در یک زمان واحد قادر نیستید که هر دو را انتخاب کنید و در یک تصمیمگیری برای هر یک از این دو موضوع سهمی قائل شوید، بلکه اولویت قرار دادن به معنی انتخاب یکی و حذف دیگری است.
هر یک از ما قادر به اخذ یک تصمیم و یک اجرا هستیم و اگر غیر از این عمل کنیم، یقیناً در تصمیمگیریهایمان شکست میخوریم و به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.
در مورد مثال تصمیمگیری یک تاجر بین موضوع پول و موضوع اعتبار، توجه داشته باشید که مثلاً انتخاب موضوع به دست آوردن پول در حال حاضر به معنی حذف کامل موضوع مهم کسب اعتبار نیست.
بلکه تاجر تصمیم میگیرد در حال حاضر تنها به فکر به دست آوردن پول باشد و موضوع کسب اعتبار را به اولین فرصت بعدی موکول میکند و در مورد آن تصمیمگیری میکند.
- بیشتر بخوانید: همراه با استاد وحید وقتی اقتصاد تبدیل به اعتقاد می شود
عامل دیگری که منجر به تصمیمات اشتباه در زندگی میشود، واقعیت است.
در مورد واقعیت، توجه داشته باشید که در یک تعریف کلی از واقعیت میتوان گفت؛ واقعیت همان تلقی و برداشت شما از واقعیت است که امکان دارد واقعیت نداشته باشد.
واقعیات همان اصول و اساس تصمیمات ما هستند و اساساً مواد اولیه شخصیت ما این واقعیتها هستند و مانیفست و پرسونال برند ما نیز از واقعیات سرچشمه میگیرد.
در واقعیت مسئله اول این است که هر یک از واقعیات زندگی شما در چه زمانی شکل گرفتهاند و آیا اگر امروز هم با توجه به میزان رشدی که در دانش و فهمتان نسبت به مسائل در گذشته داشتهاید باز هم به همان واقعیتها میرسید؟
پس اینکه ما بگوییم واقعیت زندگی ما چیست، بسته به زمان و مکانی که در آن قرار داریم، متفاوت خواهد بود و واقعیت امروز زندگی ما با واقعیت گذشته ما کاملاً متفاوت است.
این یعنی هر یک از ما باید پیوسته در حال تعیین واقعیات زندگی خود در زمان حال باشیم و رفتار و کردار خود را متناسب با این واقعیتها تغییر دهیم.
واقعیت امروز یک شخصی که تصمیم به ورود به تجارت میگیرد با واقعیت دیروزش که در فقر به سر میبرد کاملاً متفاوت است و این شخص دیگر نه تنها فقر را ارزش نمیداند بلکه این شخص تصمیم به تاجر شدن و ثروتمند شدن گرفته است و واقعیت امروز زندگی او این است.
- بیشتر بخوانید: جدیت در دنیا و تجارت از دیدگاه استاد وحید حاجی آقازاده
یکی دیگر از عواملی که باعث میشوند ما در تصمیمات دچار اشتباه شویم، اظهار به تصمیمگیری در مورد موضوعاتی است که اصلا در واقعیت در مورد آنها تصمیم نگرفتهایم بلکه گمان میکنیم که در مورد آن موضوع تصمیم گرفتهایم.
این تصمیمات در واقع همان تصمیماتی هستند که به دلیل جو موجود و شرایط و موقعیت خانوادگی و اجتماعی که در آن قرار داریم میگیریم.
چنین تصمیماتی در واقع به معنی تابع جمع بودن و تسلیم شرایط شدن است و نه تصمیمگیری و در مورد چنین شرایطی در حقیقت باید گفت که تصمیم برای شما گرفته شده است و شما خودتان دخالتی در این تصمیمگیری نداشتهاید.
این افراد عموماً در برابر چنین تصمیماتی از جایی که در آن قرار دارند ناراضی هستند و یا افرادی که شوق کار ندارند.
این افراد همچنین در مورد موضوعات مختلف به شدت بحث میکنند، چون خودشان تصمیمگیرنده نبودهاند بلکه تسلیم تصمیمات دیگران شده و شرایط بر آنها تحمیل شده است.
اساساً چنین تصمیمات غلطی یا در محیط غلط و یا در ذهن غلط شکل میگیرند.
در این مورد برخی از تصمیمات غلط تنها به دلیل اینکه یک موضوع غلط در یک محیط غلط زیاد شنیده میشود در ذهن فرد تلقی واقعیت میشود و در نهایت منجر به تصمیمگیری اشتباه میشود.
- بیشتر بخوانید: استاد وحید و شکرگزاری در مسیر تجارت
جمع بندی نهایی
به طور کلی و با توجه به توضیحاتی که در این بحث شد میتوان به نتایج کلی زیر رسید:
1. شما باید به عنوان یک تاجر، در تصمیمهای معمولی و ساده، سعی کنید بیشتر این تصمیات را به گردن یک دوست صمیمی و آشنای دانایی که به او اطمینان دارید، بسپارید و وقت و انرژی خود را صرف تصمیمات مهم زندگی کنید.
2. تصمیمات مهم و بزرگ زندگی باید در اوج انرژی گرفته شوند.
3. هرگز در زمان خستگی نسبت به تصمیمگیری اقدام نکنید.
4. مهمترین بخش در تصمیمگیری چشیدن فردا است، به این معنی که وقتی تصمیم به انجام کاری میگیرید اطراف و پیرامون خود را هم متناسب با تصمیم خود بچینید.
در این باره مثال معروفی است که میگوید: گروهبانی که در ارتش با اعضای ستادکل ارتش در ارتباط است و نشست و برخاست دارد، ارتشیتر از سرهنگی است که هنوز به ستادکل راه نیافته است.
تاجری که برای رشد خودش با بزرگان تجارت و تجار و بازرگانان موفق رفت و آمد میکند یقیناً خودش را به محاصره فردای خود درآورده و حتماً در آینده، او نیز در تجارت تبدیل به یک تاجر موفق خواهد شد.