به جای مجبور کردن مشتری بکوشید او را آگاه سازید که منظور و هدف شما تحمیل کردن خرید آنها نیست . این نکات نکاتی است اساسی برای فروشندگان موفق . قطعا با رعایت و اعتقاد داشتن به این اصول به فروشنده ای جهانی تبدیل خواهید شد .
وقتی به صورت درصدی کالایی را میفروشید تلاش میکنید تا به هر قیمتی که شده مشتری را وادار کنید تا از شما کالایی بخرد. ناخودآگاه سعی میکنید که هرطور شده مشتری را متقاعد به خرید کنید. در این صورت کار شما این طور است که مشتری را در کنجی گیر انداخته و راجع به کیفیت عالی کالا یا خدمات خود تبلیغ میکنید. با هر گونه سوال یا مخالفتی برخورد جدی دارید تا سرانجام به مشتری بقبولانید که کالا یا خدمات پیشنهادی شما آنقدر ارزنده است که او چارهای جز سفارش خرید ندارد. شما باید سعی خود را صرف تفهیم مسائل به مشتری و رفع نگرانیهای او کنید؛ نه اینکه او را تحت فشار قرار دهید که به هرقیمتی از شما کالایی را بخرد. باید سعی کنید به مشتری فواید کالا و خدمات خود را نشان دهید و اینکه چگونه کالای شما در رفع نگرانیهای وی واقع میشود نه اینکه با باورهای او به ضدیت و مخالفت برخیزید.
ما قبول داریم که بازاریابی و ویزیتوری به فروش و درآمد بستگی دارد اما بازاریابی موفق است که به این نتیجه رسیده باشد که تنها اشتیاق فراوان برای فروش و کسب درآمد و دست بردن به هر وسیله برای متقاعد کردن مشتری جز کاهش احتمال موفقیت چیز دیگری دربر ندارد.
هنگامیکه مردم با اصرار زیاد فروشندگان کالایی را میخرند و در مورد انگیزه خرید کالایی در شک هستند و میترسند که در جریان خرید سرشان کلاه رفته باشد عبارت «این را به من انداختند» را به کار میبرند؛ ولی زمانیکه خود با رغبت کالایی را میخرند عبارت «این را خریدم» را به زبان میآورند و تفاوت بین این دو عبارت نمایانگر تفاوت بین فروش مقطعی و غیرحرفهای با جلب مشتری دائم است. شما کدام را ترجیح میدهید؟
به این اعتقاد برسید که مشتری کودن نیست
حتما تا به حال جملاتی از این قبیل را شنیدهاید که فروشنده یا ویزیتوری گفته باشد: «امروز یک مشتری هالو به تورم خورد که اصلا نمی فهمید چه میگویم!» البته شاید برای خود شما هم پیش آمده باشد!
یک فروشنده منتقل کننده اطلاعات به خریدار است. یک فروشنده مجرای فروش کالاست. یک فروشنده پل ارتباطی میان مصرفکننده و تولیدکننده است. با این تفاسیر چرا نباید توقع داشته باشیم که یک مشتری از چم و خو کار ما با خبر باشد و مثل ما همه چیز را بداند؟ در حالیکه قبلا هیچگونه توضیحی در این باره به او ندادهایم. مشتری فقط لازم است در یک زمینه از شما بیشتر بداند و آن هم زمینه ایست که شما نیاز دارید راجع به آن بدانید و آن مسائل و مشکلات اوست. به خاطر داشته باشید، حل مسائل مشتری چیزیست که پایه فروش را میسازد و شما باید مقدار زمان بیشتری را صرف کسب اطلاعات از مشتریان خود کنید. مشتری اطلاعات ارزشمندی دارد که به درد شما میخورد والا هرگز علاقهمند به ملاقات با او نبودید. کار شما این است که مشکلات و موانع سر راه مشتری را پیدا کنید، سپس به او نشان دهید که چگونه کالا یا خدمات پیشنهادی شما در جهت رفع آن موانع کاربرد دارد.
احساس مشتری را درک کنید
شریک شدن در احساس مشتری با آنچه که اغلب بازاریابها به آن شناخت مشتری میگویند، فرق فاحشی دارد. برخی از فروشندگان میگویند: «برای من اهمیتی ندارد که چرا مشتری جنسی را میخرد! مهم این است که او خرید کند و ما به پول برسیم!» درست است که در نهایت باید به فکر عایدات و دریافتی خود باشید اما برای فروش موفق باید همواره در تلاش بود که مسائل را ازدید مشتری و خریدار نگریست. با مشتری محترمانه رفتار کنید و این را بدانید که مذاکره با شما مهمترین مساله کاری برای او نیست.
بازاریابی را میشناسم که چندین سال پیش با او همکار بودم. او اصلا نمیتوانست به افراد زیر ۴۵ سال کالایی را بفروشد زیرا او نمیتوانست برای مشتریان جوان خود احترام قلبی قائل شود!
ارتباط خود را با مشتریهای قدیمی قطع نکنید
به محض اینکه کسی متقاعد شد و کالا یا خدمات پیشنهادی شما را سفارش داد به جرگه مشتریان حتمی و دائمی شما میپیوندد، ازاینرو همواره در درجه اول اهمیت قرار خواهد داشت. باید توجه خود را همواره به این مشتریان معطوف کنید و ارتباط خود را با آنها قطع نکنید.
کاری کنید که مشتریهای قدیمی شما را به خاطر داشته باشند. به ویژه آن دسته از مشتریانی که برای مدتی طولانی با آنها تماس نداشتید.
اغلب اتفاق میافتد که مشتریهای قدیمی به کالا یا خدمات شما نیاز داشته باشند ولی نمیدانند چگونه با شما ارتباط برقرار کنند یا میخواهند با شما ارتباط برقرار کنند اما به علت مشغله کاری زیادشان هر بار فراموششان میشود.
البته باید سعی کنید که یادآوری شما جنبه آزار و اذیت به خود نگیرد، بلکه تنها اطلاعاتی را به آنها بدهید که برای همکاری مجدد با شما نیاز دارند.
تحقیقات نشان داده است که یک شرکت از هر دو مشتری جدید شانس همکاری با یکی از آنها را مییابد و همچنین از میان چهار مشتری قدیمی شانس همکاری مجدد با یکی از آنها را داراست.
دستورالعمل: سوابقی از مشتریان غیرفعال خود تشکیل دهید، در فواصل منظم با افراد این شرکتها تماس بگیرید یا با آنها مکاتبه کنید. در هر تماس سعی در دادن اطلاعات جدید و مفید به مشتری باشد به گونهای که در پی کمک و مشاوره دادن به مشتری باشید. شتابزده عمل نکنید اگر دیدید مشتری در وضعیت خرید و دادن سفارش کالا و خدمات به شما نیست، یک یا دو ماه بعد مجددا به او سر بزنید.
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۴.۵
/
۵ تعداد رأی:
۲
💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰