تفاوت آرادی ها با اکثریت مردم

پیامی از سمت یکی از کاربران دریافت کردیم که چرا شما آرادی ها احساس می کنید تافته جدا بافته ای از جامعه هستید و فرق دارید؟

متن پیامش مناسب نبود تا به صورت مستقیم آن را بیان کنیم اما مضمون صحبتش همین بود که گفتیم.

خوب دیدیم تا مطلبی را در این باره بنویسیم و به این بپردازیم که اولا آیا ما با جامعه فرق داریم یا نداریم؟

آیا تافته جدا بافته هستیم یا نیستیم؟

آیا واقعا جز خواص مردم هستیم یا جز عوام الناسیم؟

ثانیا  آیا این خاص بودن و تافته جدا بافته بودن بد است یا خوب؟

اگر بد است که اصلاحش کنیم و اگر خوب است بر همین روش ادامه دهیم.

پس در بخش اول به این می پردازیم که فرق آرادی ها با بقیه مردم چیست.

اینکه می گوییم بقیه مردم منظور اکثریت بقیه مردم است و نه همه آن ها.

فرق اول:

آرادی دوست ندارد آقابالاسر داشته باشد و خودش آقابالاسر خودش و چند نفر زیردستش است.

از این جهت در شغلی که دیگران امر و نهیش کنند وارد نمی شود.

فرق دوم:

آرادی جیره خور دیگری نیست که اگر کارفرمایش دلش خواست اخراجش کند و یا نگه دارد.

آرادی از استعدادهایی که خداوند به او داده هم روزی خودش را در می آورد و هم جیره چند نفر دیگر را می دهد.

فرق سوم:

آرادی برای حقوق ثابت خودش را نمی کشد.

اگر جایی چهار میلیون تومان ثابت بدهند مردم کشور برای استخدام شدن آنجا چه می کنند؟

غیر از اینست که صف های طویل همچون صف های گوسفندان زمانی که می خواهند به آغل بروند تشکیل می شود؟

اما یک آرادی اینطور نیست.

عددهای بالاتر از آن را دیده و سه میلیون و چهار میلیون تومان تکانش نمی دهد.

فرق چهارم:

آرادی اگر در محیطی کار کند که رشد و پیشرفتی در آن نیست می میرد.

چون انسان است و روح یک انسان به رشد کردن نیاز دارد.

اما شما گاوی را در نظر بگیرید.

آیا این گاو اگر فقط در یک مزرعه باشد که از آن بخورد اما پیشرفتی در آن نباشد ناراحت افسرده می شود؟

اکثر مردم جامعه اگر در جایی کار کنند که حقوق خوبی بگیرند و شرایطشان خوب باشد اما پیشرفتی نکنند غمگین می شوند و بهم می ریزند؟

این بهم نریختن و غمگین نشدن خلصت گاوهاست یا انسان هاست؟

حال ممکن است کسی در آراد عضو باشد اما خصلتش شبیه آرادی ها نباشد.

ما به این شخص نمی گوییم آرادی.

آرادی دارای شاخصه هایست و اینطور نیست که هرکس عضو آراد باشد آرادی باشد.

اما امیدواریم کسانی که تازه وارد مجموعه می شوند آرادی شوند.

پس این فرق ها بین آرادی ها با دیگران وجود دارد چه بپذیریم و چه نپذیریم.

و چون خصلت هایی که در ماها هست در دیگران نیست پس از عوام بودن خارجیم.

حال آیا خوب است اینکه جز عوام نباشید یا بد است؟

بعضی ها می گویند بد است چون انسان را متکبر می کند.

تکبر وقتیست که شخصی بالا نباشد و خود را بالا ببیند.

اگر یک ثروتمندی بگوید من ثروتمندم یعنی متکبر است؟

اگر عالمی خود را عالم بداند متکبر شده است؟

اگر این ثروتمند و یا عالم به خاطر ثروت و علمشان بر دیگران فخر فروشی کنند یا دیگران را تحقیر ناروا نمایند اینجا تکبر است.

خدا می داند اگر در صحبت هایمان از خصلت هایی شبیه خر و گاو و گوسفند مثال می زنیم برای اینست که جان های خفته را تکان دهیم شاید پند گیرنده ای پند گیرد و حقیقت را لمس کند و دست از زندگی ای به سبک گاو و خر که گذشته در آن بود دست بردارد وگرنه اصلا بنای تخریب و تحقیر نداریم و خدا به قلب ها عالمتر است.

فرق های آرادی ها با اکثر مردم را ببینید.

آیا دزدی می کنند؟

آیا دروغگویند؟

آیا مال کسی را بالا کشیده اند؟

برعکس این هاست.

دنبال استخدام شدن نیستند تا فضای دیگران باز شود و راحت تر استخدام شوند.

اینکه خوب است برای دیگران.

کارآفرینند و این موجب می شود دیگران که نیستند هم استخدام شوند.

از بیت المال دیگران پول نمی گیرند و این موجب می شود غیر آن ها پول بیشتری بگیرند.

پر تلاشند و پرتلاش بودنشان جامعه اطرافشان را بهتر می کند.

امیدوارند و این امیدشان، ناامیدان دور و برشان را به زندگی امیدوارتر می نماید.

اگر امروز کشور بحران شدید مالی دارد جدای از اختلاس ها و دزدی ها دلیل اصلی اش اینست که تعداد کسانی که بلدند از خارج از ایران پول به داخل کشور تزریق کنند خیلی کمند.

تا وقتی ما دنبال خرید و فروش داخلی و ثروتمند شدن به این مدل هستیم مثلمان می شود مثل کسی که در خانواده اش از جیب برادرش پول بر می دارد و به جیب مادرش می ریزد.

وقتی از خارج از ایران پول به داخل نیاید رشدی برای خانواده ایرانی حاصل نمی شود.

رسالت آرادی ها اینست که پولی از خارج کشور وارد کشور نمایند.

اگر این محقق شد وضع کشور درست می شود.

اگر ایران تفکر آرادی پیدا می کرد چه ها که نمی شد.

اگر این تفکر بود که همه پرتلاش شوند.

حال عده ای تاجر می شدند و عده ای زیردستشان.

کارگر تا دلتان بخواهد داریم.

کافیست به میدان اصلی شهرتان بروید و چند تا بردارید و با خود به هر جا که می خواهید ببرید.

یک آگهی مدرس و معلم بزنید صد نفر پیدا می شوند.

یک آگهی بزنید کارمند می خواهیم هزار نفر پیدا می شوند.

اما دنبال کسی بگردید که بلد باشد از پول کم ثروت زیاد بسازد.

بلد باشد فروش شما را زیاد کند.

بلد باشد شما را در بازارهای بین المللی وارد کند.

بلد باشد تحولی بنیادین به زندگی شما بدهد.

آیا راحت چنین شخص یا مجموعه ای را پیدا می کنید؟

آنچه زیاد است و خواهان ندارد ارزان است و آنچه کم است و خواهان دارد گران.

رابطه عرضه و تقاضاست.

چقدر از مردم تمایل دارند که استخدام شوند؟

چقدر استخدامی می خواهند؟

پس اینجاست که بی ارزش می شوید.

چون کم می خواهند و شما زیادید.

چقدر این کشور نیازمند کسانیست که پول وارد کشور کنند؟

چقدر این افراد وجود خارجی دارند؟

پس اینجاست که باارزش می شوید.

چون زیاد می خواهند و شما کمید.

اینجاست که فرق خاک از طلا و جواهر معلوم می شود.

و ما بر این اعتقادیم که آراد از طلا هم طلاتر است.

چون آراد خاک ها را طلا می کند به شرطی که خود خاک بخواهد.

و آنکه خاک را به طلا تبدیل کند از طلا گرانقیمت تر و ارزشمند تر است.

این ها تکبر نیست.

حقیقت است.

درست است که تعریف کردن از خود خوب نیست اما جایی هست که چون بیان نشود درک ها به دلیل خمودگی به فهم نمی رسند و اینجاست که گوینده خود از خودش تعریف می کند شاید ذهن هایی خوابیده بیدار شوند و به درک بهتری برسند./ ⭕️

این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۴.۲ / ۵ تعداد رأی: ۵
آراد برندینگ

ارسال نظرات (۲ نظر)

۰۹۱۹۴۸۱۵۰۶۵

قسم به قلم و آنچه مینویسید
این محتوا حکم طلا را دارد این محتوا بارانی از خرد و دانش و آگاهی است

نگین محمدنژاد مامالو ‌

تمامی آرادی ها واقعا از دانش و تجربه کافی برخوردار هستند و با دیدگاه هوشمندانه تری مسائل را بررسی می کنند‌.

💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰