بالهای خوشبختی ساختنی اند و راهنمای ثروت یافتنی

بسم الله الرحمن الرحیم در جلسه قبل درباره نقش راه ثروتمند شدن صحبتهایی را مطرح کردیم و بیشتر بجای اینکه به راه بپردازیم به دزدان راه پرداختیم و گفتیم انسانی که طالب رشد و پیشرفت هست در مسیر ثروت، افرادی هم در راهش قرار می­ گیرند که این حسش را می­ فهمند و شیادانی که این حس را بهانه ای قرار می­ دهند و این را فریب می­ دهند. در همه موضوعات هم، عزیزان، اینطور است.

عرضه و تقاضا و عرضه کنندگان دروغین

جهان به­ گونه ­ای طراحی شده است که اگر شما خواهان هر چیزی باشید برای آن چیز یک ارائه کننده واقعی وجود دارد و یک ارائه کننده غیرواقعی. در اصطلاح تجارت می­ گویند مشتری ریل، تأمین کننده ریل یا مشتری فیک و تأمین کننده فیک. پس هر جا که طلبی ایجاد بشود، دزدانی هم بوجود می ­آیند. اگر در یک جمعی افرادی باشند که اینها خواهان خدا باشند، در همانجا کسانی بوجود می ­آیند، شیادانی بوجود می­ آیند که حرف از خدا می­ زنند و مردم را به همان راهی می­ برند که خودشان می­ خواهند. اما اگر در یک جایی طلبی از خدا نباشد می ­بینید که این افراد در آن فضاها حضور ندارند. اگر کسی به واقع طالب این هست که مثلاً خدا را در دلها ایجاد کند آیا این شخص باید در جایی که مردم خدا ندارند بیشتر حاضر باشد یا در جایی که مردم خدا دارند؟ می­ گوییم در جایی که مردم خدا ندارند می­ خواهد یک طلبی را در دل آنها ایجاد کند، باید آنجاها بیشتر باشد. کما اینکه می ­بینید که آنجاها نیست. خود خدا که پیامبرش را فرستاد، آیا پیامبرش را در میان مردمی ­فرستاد که دارای طبع لطیف، ملایم و نرم هستند یا برای قومی ­فرستاد که دارای طبعی پر از عناد، لجاجت و زشتی هستند؟ یعنی در جمع زشت­ها فرستاد. خدا پیامبرش را برای اعراب فرستاد، یعنی در بین اعراب فرستاد و بعد خودش در کتابش فرمود: الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا این یکی از ملاکهایی است که به دست شما دادم تا شیاد را از غیرشیاد تشخیص بدهید. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#d6579d' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-5cvzjp5'] شیادها همیشه در جایی حرکت می­ کنند که طلب وجود دارد. متقاضی هست، آنجاها هستند. و در جایی که متقاضی نیست حرکت نمی­ کنند که بروند آن نیاز را ایجاد بکنند. چرا؟ چون توانی بر ارائه آن نیاز ندارند. [/av_notification] این است که اقشار مردم از شیادان را ببینید همه در جمع­هایی هستند که طالب آن قضیه وجود دارد. شخصی می­ گوید که من خواهان این هستم که علم را گسترش بدهم. این شخص را در دانشگاه می­ بینید، چون می­ بیند در دانشگاه هستند کسانی که حاضرند برای بدست آوردن علم پول بدهند. چون در دانشگاه حاضرند عده ­ای برای بدست آوردن علم، پول بدهند، این شخص لباس عالمی را به تن می ­کند تا برود و به پولی برسد. وگرنه در جمع­ های دیگری هم هستند از جاهلان، برو در آنجا تبلیغ علم بکن. الان هم در عصری هستیم که شیادی مدرنیته شده، یعنی شیادها آمدند و برای خودشان و برای آن طلب خودشان جایی درست می­ کنند. دیگر خستگی و سختی هم به خودشان نمی­ دهند. یک جایی درست می­ کنند، مردم ۱۰۰۰ نفر، ۵۰۰ نفر، می­ آیند و دسته جمعی می­ دوشند. یعنی به یکی­ یکی دوشیدن هم راضی نیستند. اینقدر نقش راه و راهنمایی که برای آن راه هست مهم است که این بازارها ایجاد می ­شود. شما الان نگاه کنید؛ اگر در جامعه ­ای مریض نباشد، کسی علاقه­ مند هست برود پزشک بشود؟ چرا جوانهای ما برای دانشگاه علاقه شدیدی به علم پزشکی دارند؟ چون می ­بینند مریض زیاد است. وقتی مریض زیاد است، ما دوست داریم پزشک بشویم. اما نیت درونی از این پزشک شدن چیست؟ این شخص با خودش این را می ­بیند می­ گوید مریض زیاد است من پزشک بشوم پول خوبی در آن هست. من پزشک بشوم جایگاه و اعتبار خوبی در آن هست. این نیت­های قلبیش است.  اما نمی ­تواند برود به جمع بگوید که ای مردم، یا ایها الناس من می­ خواهم بروم پزشک بشوم، دنبال پول و جایگاه و مقام هستم. این است که می­ آید بیچاره علم را دستمایه نیت کثیفش قرار می­ دهد و می­ گوید من دارم پزشک بشوم، می­ خواهم علم پزشکی را گسترش بدهم، می­ خواهم به مردم خدمت بکنم. می­ خواهم نیازی را از یک نیازمندی بردارم. یعنی آن نیت­های کثیفش را با کلمه­ های زیبایی پوشاند.   عرضه و تقاضا و عرضه کنندگان دروغین این است که امیرالمؤمنین فرمود: « منافق، کلامش شفاست، و درونش درد است. » چون سخنانش را می ­شنوی آرام می­ گیری و چون با طبعش برخورد می کنی تو را به سختی می­ اندازد. پس دلیل اصلی این است. چرا اینقدر میل عجیبی در ایران وجود دارد که مثلاً جوانها بروند و حوزه علمیه طلبه بشوند؟ چون مردم زیادی هستند که خواهان امام حسین هستند. و چون مردم زیاد هستند آن میل هم زیاد است. خب چرا در آمریکا این نیست؟ چرا مردم امریکا همچین میلی ندارند؟ طرف برود آنجا طلبه بشود چیکار بکند؟ کسی نیست پای منبرش بنشیند؟ شما جمعی را در نظر بگیرید که اینها خواهان مشروب نیستند، مشروب فروشی پیدا می ­شود؟ آیا مشروب فروش می ­آید؟ مشروب فروش در کدام جمع­ها زیاد است؟ جایی که خواهان مشروب باشد. سیگار فروش در کدام جمع زیاد است؟ جایی که خواهان سیگار باشد. آن کسی که می­ خواهد مردم را در مورد پول فریب بدهد کجا زیاد است؟ آنجا که عده ­ای باشند و خواهان پول باشند. [av_notification title='نکته' color='custom' border='' custom_bg='#ed9b21' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue865' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-4o9tywp'] اگر می ­خواهید شیادها شما را فریب ندهند، خودتان را طالب نشان ندهید، در هر چیزی. چون شیاد تا در تو طلب چیزی ببیند آن طلب را چنان جلوه می­ دهد که تو گمان می ­کنی مطلوبت این است. [/av_notification] عرضه و تقاضا و عرضه کنندگان دروغین می ­بیند تو خواهان اخلاقی، خودش را استاد اخلاق جا می ­زند. استاد اخلاق چه کسانی را جذب می­ کند؟ کسانی که خواهان اخلاق هستند. در چه شهرهایی بیشتر است؟ در شهرهایی که مردمش خواهان اخلاق هستند. در حالی که گفتیم حقیقت ماجرا این بود که گفتیم خدا پیامبرش را در جایی مبعوث کرد که دورترین مردم از خدا و حقایق و نور بودند. که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: « حمد و سپاس مخصوص خدایی است که پیامبرش را در تاریک­ترین و ظلمانی ­­ترین نقاط زمین مبعوث نمود تا نورش را به همگان نشان دهد. » این­ها را خوب درک کنید. اینقدر تعداد شیادان زیاد است و فریب­ خورده ­ها زیاد هستند که چه بسا انسان طالب حقیقت چند سالی می­ رود و هر بار از دامی به دام دیگر می ­افتد. سالی در دام این شیاد با خسارت­هایی، سال دیگر در دام شیاد دیگری با خسارت­هایی. و آخر کار به جایی می­ رسد که دیگر از طی کردن مسیر رشد و موفقیت و ثروتمند شدن و دین و خدا و پیغمبر بیزار می­ شود و می­ گوید: اصلاً نمی­ خواهم، نمی­ خواهم راهی بروم. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#a757d6' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-4dcj0op'] و این حال امروز جهان ماست که اکثر مردم را می­ بینیم هیچ شوقی به پیشرفت ندارند، هیچ باوری به پیشرفت ندارند. [/av_notification] چون دیدند هر پیشرفت کننده ­ای که نیت کرده پیشرفت کند بدبخت­ تر شده است. و چه بسا آنکس که بنایی برای پیشرفت نداشته همینطور آروم آروم یک چیزی شده است اما آن کسی که بنا داشته پیشرفت کند چیزی نشده است. و این موضوع باعث می­ شود آن فطرت الهی له بشود. چرا؟ چون خداوند مخلوقاتش را که آفرید بر فطرتی خلق کرد که این فطرت حقیقت­ جو، پیشرفت طلب، رشد طلب، این فطرت ما اینطوری است. فطرت انسان اینطور است. اما این فطرت انسان از همنشینی با کسانی که فطرت­ها را به لجن می ­کشند تضعیف می­ شود. اگر ما بیاییم خدا را مقصر کنیم که خدایا چرا این اشخاص هستند؟ این شیادها هستند؟ جواب واضح است. می­ گوید: چون خودت خواستی. چون خودت اگر مشروب نمی­ خواستی، مشروب فروشی بود؟ تو اگر حرف دروغی که تزئین داده شده را طلب نمی­ کردی آیا این شیادان می ­توانستند با دروغ تزئین داده شده، تو را فریب بدهند؟ اصلاً می­ آمدند چنین بساطی را پهن بکنند؟ آنها میل قلبی تو را دیدند و در این عصر فعال شدند، برای اینکه دلیلش هم خود تو بودی. نمی­ توانی کسی را مقصر کنی. نمی­ توانی کسی را بگویی این دلیلش است. می­ گوید نه، تو خواهان بودی اینها آمدند و از خواهش تو استفاده کردند و فریبت دادند. و این حال ناامیدی است که ما الان داریم می­ بینیم. تا اینجای صحبت مال اتفاقاتی است که از هفته قبل بود و من افرادی که جدید آمدند خواستم بگویم یک خورده در بحث ما باشند.

بالهای خوشبختی هرکس، جناحی است که خودش ساخته ست

اما حالا ادامه ماجرا، ادامه صحبت­ امروز ما. اگر ما توقف کنیم چه می­ شویم؟ هیچ. و در عصری قرار گرفته­ ایم که تورم­ها، فشارها آنقدر زیاد است که ما را له می ­کند. یعنی اگر در دام شیادها بیفتیم اینجوری له می­ شویم، اگر حرکت نکنیم فشارهای اقتصادی، تورم­ها و اینها می­ آید و ما را له می ­کند. در نتیجه ناگزیر به حرکتیم، ناگزیر به تلاشیم. یک وقت هست یکی می­ آید و می­ گوید من تلاش نکنم، زندگیم در همین حالت عادی می ­گردد. آره واقعاً ۵۰ سال پیش، ۱۰۰ سال پیش، مردمانی که در گذشته زندگی کردند، تاریخی که ما از آنها می­ خوانیم و می­ شنویم، پدران ما و پدربزرگان ما برای ما نقل کرده ­­اند، آنها هم باز از نقل پدران و پدربزرگانشان، اینجوری بود که واقعاً می­ گذشت. حتی نداشتند، همسایه ­ای به همسایه­ ای می ­آورد. پیرترها یادشان هست شخصی مثلاً اگر یک روزی غذا نداشت می­ رفت و در خونه همسایه ­اش را می ­زد: که فلانی، ما نرسیدیم برویم نان بگیریم دارید ۵ تا نان شما به ما بدهید؟ می­ رفت و او ۵ تا نان می­ آورد. و دوباره فردا حالا یک وقتی دست انسان باز می­ شد این می­ رفت و به او نان می ­داد. خیلی وقتها می ­شد یک شخصی مثلاً نذری درست می­ کرد، غذایی درست می­ کرد، حتی شام خانه خودش را، برای خودش شام درست می­ کرد، یک خورده می­ گفت بیشتر درست کنیم همسایه بغل هم پدر و مادر سفر رفتند، به بچه­ های اینها هم داده بشود. الان چند روز است پدر و مادرش نیستند و یا حتی خیلی از همسایه­ ها می­ فهمیدند، فلانی الان دستش تنگ است. آدم آبروداری هم هست، حداقل یک غذایی ببریم و امشب این بچه­ ها گرسنه نمانند و این دستورات دین ما است. بالهای خوشبختی هرکس جناحی ست که خودش ساخته است فرمود که اگر کسی همسایه ­اش گرسنه بخوابد درحالی که این شکم سیر بخوابد آن شب این از ایمان خارج است. یعنی این شخص مومن نیست، این اصلاً ایمانی ندارد. یعنی این اگر بگوید من به خدا ایمان آوردم این آدم دارد دروغ می­ گوید. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#6a57d6' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-3r35kft'] امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: انقدر پیامبر درباره همسایه به ما سفارش می­ کرد که ما گمان کردیم همسایه از همسایه ارث می ­برد. [/av_notification] این است که در جوامع بود، نه در جوامع ایرانی، حالا شما کتابهایی از نویسندگان ۲۰۰ ،۳۰۰ سال پیش هم بخوانید، در جوامع غربی هم همینطور بود. اصلاً یک فطرت انسانی است که انسان نسبت به همسایه ­اش مهربان باشد. حتی امام صادق (ع) فرمودند: اگر شما غذایی بخرید، عزیزان اینها را دقت کنند، غذایی بخرید که دارای طعم و بویی باشد، این غذا را می­ خواهید داخل خانه ­تان ببرید بوی غذای شما به مشام همسایه برسد و یا همسایه با چشم غذای شما را ببیند، غذا داری می ­بری همسایه یک دفعه آمده نگاه کرده این پیتزا دستت است، و در قلبش خواهان آنچه باشد که در دستان شماست اما توان بر خریدش را نداشته باشد، آن غذا بر شما حرام است. الان داری می­ری یک دفعه، پیتزا دستت هست همسایه دیده، دیده فقط، تو برمی داری پیتزا می ­بری خانه و این بنده خدا ندارد که امشب پیتزا بخورد، تو آن غذایی که داری می­ خوری حرامت است. این است که فرمودند در بازارها غذا نخورید. چه بسیار زیاد افرادی که رد بشوند، ببینند که شما دارید غذا می­ خورید بخواهد غذایی را که تو می ­خوری بخورد اما توان این را نداشته باشد. خب این عصر گذشته بود، قدیمی­ ها یادشان بیاید، نذری درست می­ کردند اما الان چی؟ نگاه کنید آخرین باری که غذا درست کرده باشید، حتی در همین حالات عادی، بگویید: آقا، خانم، ما که ۵ نفریم حالا چند تا دیگه هم درست بکن بشویم ۱۰ نفر، این همسایه بغل دستی­مان هم شامش را امشب ما بدهیم. اصلاً اینها تقریباً مثل یک افسانه است. آخرین باری که رفته باشید خانه و مثلاً نان نداشته باشید و بروید از همسایه بگیرید (کی بود؟) قدیم انقدر رایج بود این مسئله، که موجب سرافکندگی نبود، طبیعی بود. طبیعی بود که همسایه نداشت و می ­رفت از همسایه می­ گرفت، دوباره دو روز دیگر باز این می ­آمد و از آن یکی می­ گرفت. اما الان مثلاً ما خانه نان نداشته باشیم و بخواهیم به بچه بگوییم: بچه جان برو از خانه همسایه نان بگیر، می­ گوید: نه، زشت است، آبرویمان می ­رود. خدا لعنت کند آنهایی را که این بدعتها را پدید آوردند و کار را به جایی رساندند که انسان­ها در عصری که انقدر از لحاظ ارتباطات، حجم ارتباطات زیاد است ولی حقیقتاً انسان تنهاست. بالهای خوشبختی هرکس، جناحی ست که خودش ساخته است شخص ۲۰۰ هزار فالور دارد اما اگر روزی گرسنه باشد، یک نان این ۲۰۰ هزار تا به او نمی ­رسانند. قدیم این ۲۰۰ هزار تا، ۳۰۰ هزار تا نبودند. ۵ نفر، ۱۰ نفر را می­ شناخت، اما همین ۵ نفر، ۱۰ نفر دعوا می­ شد، می­ آمدند. بی ­پولی بود، پشت بودند. زندان بود، هوا را داشتند. طرف اگر مثلاً شوهرش، خدای ناکرده، یک حادثه ­ای برایش اتفاق می­ افتاد بیمارستان بود، همسایه­ ها قشنگ این اهل و عیالش را سرپرستی می­ کردند تا او از بیمارستان مرخص بشود. حالا اینها همه نابود شده، انسان تنها شد. و این مسأله دارد روز به روز بدتر می ­شود. یعنی پدیده ­ای نیست که ما بگوییم حالا این یک پدیده ­ای است حالا تازه پیش اومده، ۵ سال بعد درست می­ شود. نه این پدیده دارد روز به روز بدتر می­ شود. شاید هستند کسانی در جمع ما که بگویند ما هنوز روابطمان را با همسایه­ هایمان مثل گذشته داریم، روابطمان را با فامیل­ها مثل گذشته داریم. قدیم اگر مثلاً در یک فامیلی، در یک جمعی، یک مشکلی برای یک کسی پیش می ­آمد، یک چکی پاس نمی­ شد (حالا چک آن موقع­ها نبود منظور این که یک پولی، یک بدهی داشت) فامیل جمع می­ شدند، یکی ۱۰۰ هزار تومان بگذارند، خودم یادم است. در بچگی هایمان یادم است نه اینکه در کتابی خوانده باشم، مسئله مربوط به ۲۰ سال پیش است، ۳۰ سال پیش است، خیلی قدیمی نیست که بگوییم این مال خیلی عهدهای گذشته است. فامیل جمع می­ شدند و می­ گفتند فلانی، فلان موضوع پیش آمد یک میلیون ضرر کرد، ۲ میلیون ضرر کرد، تو چقدر داری او می­ گفت من ۲۰ هزار تومان دارم. همین ۲۰ هزار تومان، ۳۰ هزارتومان، ۵۰ هزار تومان هرکسی هرچقدر داشت می­ گذاشت این مشکل حل می ­شد. الان چی آقا؟ الان، اینها همه مرده. و این تنهایی را شما حس می­ کنید. اینکه من بارها مکرر اندر مکرر گفتم: عزیزان! راهی ندارید به سوی موفقیت مگر اینکه جناحی داشته باشید. طی کردن راه موفقیت بی­ جناح و بی ­بال ممکن نیست. دنیاست. قرآن می­ گوید وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ. ما ایام سختی و خوشی را بین مردم می­ چرخانیم. تا معلوم کنیم دروغگو را از راستگو. بالهای خوشبختی هرکس، جناحی است که خودش ساخته ست بعضی وقتها برای انسان سوالی پیش می­ آید خدایا! چی می­ شود من در یک ایامی ندارم؟ چی می ­شود من در یک ایامی انقدر تحت فشارم؟ می­ خواهد به تو بفهماند ای انسان! آنهایی که به عنوان بال خودت گرفتی اینها بال مگسی هم قدرت ندارند تا تو را از سختی­هایت خارج کنند. اینها به عنوان بال مگسی قدرت ندارند. بنده خدایی می­ آمد پیش من و می­ گفت من از نظر شهوت در فشارهای زیادی قرار گرفته ­ام. گفتم: اطراف تو چقدر آدم است؟ گفت: ۲۰۰، ۳۰۰ نفر گفتم: همه آنها را بریز سطل آشغال. ۲۰۰، ۳۰۰ نفر هستند و در وجود تو دردی هست و هیچکدام از اینها نمی ­توانند این درد تو را برطرف کنند پس به چه دردی می ­خورند؟ این مادر تو نمی­ بیند درد تو را؟ چرا کاری نمی­ کند؟ این خواهر تو نمی­ بیند درد تو را؟ چرا قدمی برای تو برنمی­ دارد؟ این برادرهایت متوجه نیستند؟ چرا قدمهایی برنمی­ دارند؟ خب آن رفیقی که نتواند دردی از رفیقش بردارد این چه رفیقی است؟ زراره رسید محضر امام صادق (علیه السلام) گفت: یابن الرسول الله! حق دوتا مؤمن بهم چیست؟ حضرت فرمود: سنگین است. گفت: می ­شود بفرمائید. فرمود: نه، بیان کنم توان اطاعت نداری. من چون امام اینطور فرمود من هم بیان نمی­ کنم، فقط یک بندش را می­ خواهم بگویم. زراره پرسید: چرا بیان نمی­ کنید؟ فرمود: چون ندانی و عمل نکنی بهتر از این است که بدانی و عمل نکنی. فرمود: یکی از حقوق مؤمن بر مؤمن این است که وقتی برادر مؤمنش را در هر فشاری می­ بیند، حالا هر فشاری بود، مالی، روحی، جنسی، تا جایی که امام (علیه السلام) فرمود: باید اگر توانی دارد پولش را بدهد، برود حتی آن دختری که این می ­پسندد را انتخاب کند و این دو تا را به ازدواج هم دربیاورد. بعد امام فرمود: اگر تو در توانت باشد که این را به ازدواج با زنی برسانی و نکنی آن گناهی که او انجام داده است از اثر فحشا، زنا و امثال اینها، امام فرمود: گناهش بر تو بیشتر است تا بر خودش. چرا که تو توان رفع گناهش را داشتی و او نداشت. تو می ­توانستی، تو می­ توانستی قدمی برداری، خرابی را از وجود این بنده خدا ببری اما تو این کار را نکردی. خودش اگر به گناهی افتاد خواست نکند اما نشد از دستش در رفت. تو چی اما؟ این بی­ جناحی اینهاست. رفیقی که درد رفیقش را اصلاً نمی­ داند و تلاشی برای رفعش نمی­ کند، خب این چه رفیقی است؟ عوضش کنید، بگذارید کنار. رفیق بهتری بردارید. این است که عزیزان، بپذیرید عصر، عصر تنهایی است. زیادی فالورها در شبکه­ های اجتماعی گمراهتان نکند، فریبتان ندهد. لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلَادِ  می­ گوید: ای پیغمبر! این خوشگذرانی آنهایی که کافر شدند و در شهرها دارند دور می ­زنند فریبت ندهد، گولت نزند، گول نخوری و احساس کنی این همه آدم هستند. اینهمه آدم که ادعا دارید دوستم هستید، ادعا دارید من را می­ خواهید، در فلان مشکلی قرار گرفتم ببینید چند نفر هستند تو بازی؟ بالهای خوشبختی هرکس، جناحی ست که خودش ساخته ست امام رضا (علیه السلام) فرمود: می­ خواهی رفیقت را بشناسی، ۳ بار که به تو خوبی کرد جواب خوبی را نده. اینجا دوست از غیر دوست معلوم می ­شود. ۳ بار به تو محبت می­ کند، خب اگر محبت کنی طبیعی است که این دوباره محبتش را انجام می دهد، این ربطی به خوب و بد ندارد. هرکس، من الان به یک نفر ۱۰۰۰ تومان پول بدهم این به من ۲۰۰۰ تومان برگرداند، من فردا ۲۰۰۰ تومان به او می­ دهم. این طبیعی است. اما اگر یک خوبی به من کرد و من این­بار جواب ندادم، این دفعه دوم خوبی می­ کند و جواب ندادم، دفعه سوم خوبی می­ کند، بدی نمی­ کنم اما جواب خوبیش را نمی­ دهم، این بار چهارم خوبی کرد، این معلوم می ­شود دوست است. این فریبکاری نیست که به جهت جواب دادن من خوبی کرده باشد. چند تا از این جور افراد را الان کنار خودتان دارید؟ بنده خدایی می­ گفت تورو خدا اینها را نگویید، بگویید ما خوبی می ­کنیم ما را نزنند ما قبول داریم. ما الان خواهان این نیستیم که خوبی بکنند بعد ما جواب ندهیم. نه، ما خوبی می­ کنیم، فحش ندهند، ما این را قبول داریم. امام فرمود: رفیق آن است که ۳ بار، او خوبی بکند تو جواب ندهی، دست از خوبی کردن برندارد، این می ­شود رفیق. چند تا از این رفیق­ها دور خودتان جمع کردید؟ خب، هیچی. خب ول کنید آنهایی را که جمع کرده ­اید دیگر، بریزید آنها را سطل آشغال. همه همه ­شان نمی ­توانند کاری بکنند. من جا دارد تقدیری بکنم از دوستان خودم، افرادی که کنار خودم جمع کرده ­ام، خدا شاهد است، چند روز پیش یک حادثه­ ای برای من پیش آمد، یک خورده غمگین شدم، افرادی که بودند در به در، به زمین و زمان زدند که آن غم را بردارند و برداشتند. چیه افراد چپرچلاقی که دور خودتان جمع کردید که وقتی به غمی بیفتید نتوانند غمی از شما بردارند؟ و وقتی به شادی بیفتید در پی کندن از شما هستند. ثروتمند بشوید، کنارتان می­ آیند تا ثروت­ هایتان را بگیرند. لطیفه تعریف می­ کنید، در جمعـتان حاضـر می­ شوند تا با لطیفه­ های شما بخندند اما آن زمان که به فقر بیفتید نیستند، آن زمان که به اندوه می­ افتید نیستند. این به درد نمی­ خورد. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#0070e8' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-3cu0255'] این است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: بشنوید و اطاعت کنید کسانی را که شما را می ­گریانند اما پندتان می ­دهند و به موفقیت می ­رسانند. گوش ندهید و پیروی نکنید کسانی را که شما را می­ خندانند اما فریبتان می ­دهند و شما را از حرکت باز می­ دارند. [/av_notification] این است که عزیز من! ناگزیرید به تلاش کردن، ناگزیرید به تغییر کردن، اگر بنا دارید تغییر نکنید، این له شدن را باید قبول کنید. اگر نیت کردید همین افرادی را که امروز دور و بر خودتان جمع کرده ­اید باز هم اینها را نگهدارید پس منتظر باشید برای روزی که به خفت بیفتید و یاری نداشته باشید. یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ یک روزی است که آدم رازهایش برملا می­ شود، حالا یا این دنیا، یا آن دنیا. سختی­ها برای انسان آشکار می­ شود. فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّهٍ وَلَا نَاصِرٍ آنجا می­ بیند که هیچ قوت و هیچ یاری رسانی ندارد. خب روز خوشی که همه یار دارند. خانم! شما وقتی خوشگلی معلوم است خواستگار داری، این طبیعی است. به یاد بیار آن روزی را که جوانی پوستت به پیری تبدیل می­ شود، صافی لپ­ هایت به چروک تبدیل می ­شود، آنجا برای خودت یاری بطلب. آنجا را به یاد بیار. آنهایی که امروز قربون صدقه ­ات می­ روند، ۲۰ سال بعد برای دیدن تو حاضر هستند کفاره بدهند، تو را نبینند. بنده خدایی می­ گفت من یک کسی را دوست داشتم سالها گذشت، زشت شده بود حاضر بودم پول بدهم اما نبینمش. همانی بود که من آن موقع کشته مرده­ این بودم. گفتم: برای چی؟ گفت: انقدر زشت شده بود. اصلاً چین و چروکش را می­ دیدم حالم بد می­ شد. این است که نیازمند این هستیم که از راههای بیخودی که تا امروز رفتیم دست برداریم، از افراد بیخودی که دور خودمان جمع کردیم دست برداریم. به والله این ۲۰۰۰ تا فالور را همین الان بگیرید پاک کنید هیچ اتفاقی برایتان نمی­ افتد. مگر چه غمی را از شما برداشتند که حذف شدنشان بخواهد غمی را بر شما ایجاد کند؟ بعد وقتی جان و روح خودت را آزاد کردی، گفتی آقا حالا من تنهام. بعد آنجا می بینی آن وقتها و فرصتهایی که قبلاً داشتی با آنها چق چق می­کردی الان آزاد می­ شود تا یکسری آدمهای قشنگتری بیایند در زندگیت. با آنها همنشین بشوی و بعد لذت ببری. پشت خودت را محکم ببینی. خدا در کتابش می ­فرماید: آن گروههایی را که برای خودتان جمع می­ کنید، فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَهٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ  غیر از خدا و مؤمنینی که خدا پرست هستند، هیچکدامشان به یاری نمی­ آیند. وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ و هیچکدام از شما یاری شده نیستید. در نتیجه انسان نیازمند راه است، این را بدانید عزیزان. اگر فکر کنید نیازمند راه نیستید می­ مانید و له می­ شوید. انسان نیازمند راه و راهنماست. بالهای خوشبختی هر کس، جناحی ست که خودش ساخته است [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#590d7c' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-2tumpzt'] کسی اگر بگوید خداوند برای ما خیرهای مختلفی خلق کرده اما راه رسیدن به خیرها را مشخص نکرده است. این شخص خدای حقیقی را نشناخته است. اگر امروز هم بگوید من خدا را دوست دارم، خدای توهمی خودش را دوست دارد. [/av_notification] امیرالمؤمنین فرمود: القبر خیرٌ من الفقر. قبر از فقر بهتر است. یعنی تو بمیری بهتر از این است که بی ­پولی. الان ما خودمان هم حس می­ کنیم. گاهی با خودمان می­­ گوییم: خدایا! ای کاش من می­ مردم. آدم یک وقتایی که بخاطر نداری یک سری خفت­ها را تحمل می ­کند آنجا آرزو می­ کند ای کاش اصلاً من مرده بودم. ای کاش من نبودم تا این خفت­ها را ببینم. خیلی از پدرها می ­فهمند. مثلاً گاهی بچه­ شان یک چیزی از آنها می­ خواهد و ندارند که بخرند، آنجا دلشان می­ خواهد زمین دهان باز کند و اینها در زمین فرو بروند. بنده خدایی می­ گفت من یک وقتایی خانمم یک چیزایی از من می­ خواهد وقتایی که ندارم خدا خدا می­ کنم که زنم نخواهد. روزهای آخر عمر زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد بر بالین حضرت و گفت: فاطمه جان؛ ۹ سال است که دارم با شما زندگی می­ کنم یک درخواست از من علی نداشتی که من علی بروم و اجابت کنم و خوشحال شوم از اینکه درخواست دختر پیغمبر را اجابت کرده ­ام. می­ شود یک درخواست از من داشته باشی؟ گفت: نه. پرسید: چرا؟ گفت: یاعلی! آن شبی که به عقد تو در آمدم، بابام، پیغمبر آمد پیشم و گفت: فاطمه جان! مبادا از علی چیزی بخواهی و علی نداشته باشد تا برای تو تأمین کند و خجالت زده بشود. این است که فرمود: القبر خیرٌ من الفقر. امام جواد (علیه السلام) فرمود: خداوند جهان را به گونه­ ای تنظیم کرده که اگر تمام مردم دنیا به ما اهل بیت رو بیاورند و نیازشان را مطرح کنند، ما داشته باشیم تا نیازشان را برآورده بکنیم. حالا این چه وقتی بود؟ وقتی بود که چند تا نیازمند باهم آمدند خانه حضرت. غلام حضرت روز قبل به آن حضرت گفت: آقا، ما خانه پول نداریم. حضرت فرمود: نگران نباش. گفت: آقا، اگر نیازمندی بیاید چی؟ حضرت فرمود: نگران نباش. فردا شد، از اثر آن تجارتی که امام کرده بود سودی رسید، همین که سود رسید بعد نیازمندان آمدند. امام به اینها پول داد رفتند. بالهای خوشبختی هرکس، جناحی ست که خودش ساخته ست امام به غلامش فرمود: خدا جهانش را این جوری تنظیم کرده است. ما اگر پول نداشته باشیم کسی از ما چیزی نمی­ خواهد. تقدیر خدا است که هروقت ما داشته باشیم مردم می ­آیند که ما داشته باشیم به اینها بدهیم. بعد امام فرمود: برای اینکه ما سرافکنده نباشیم، خداوند نخواست که ما را در خفت ببیند. این است که می­ فهمید وقتی انسان یک عزیزی یک چیزی ازش بخواهد و نداشته باشد، این یک خفت بزرگی است. یک سرافکندگی بزرگ است. اینجاست که می گوید: القبر خیرٌ من الفقر. آدم بمیرد اینجا بهتر است از اینکه فقیر باشد. یعنی مردن از نداری بهتر است و دارایی بهتر از نمردن است. خب من سؤالی دارم از شما: [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#d6579d' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-2kkmjmh'] آیا خدایی که دارا بودن را مایه خیر و برکت قرار داده، راه دارا بودن را برای بنده­ هایش معلوم نکرده است؟ [/av_notification] اگر کسی بگوید معلوم نکرده است؟ من می­ گویم: این به خدا کافر شده و خدای واقعی را نشناخته است. محال است که خداوند خیری را بگذارد اما دست مخلوقات را از رسیدن به خیر کوتاه بکند. اصلاً خدا که هیچی، انسان­های پست هم این کار را نمی­ کنند. چه صفتی است صفت کسی که مثلاً یک اسباب بازی خوشگلی را به یک بچه ­ای نشان بدهد و این را حرکت بدهد تا در بچه میلی به این اسباب بازی پیدا بشود بعد بچه که بیاید اسباب بازی را بگیرد، بگوید: نمی ­دهم. چه می­ گویید؟ چقدر تو پستی؟! چقدر تو خبیثی؟! که این بچه را خواهان اسباب بازی کردی، خودت خواهانش کردی، این تا دیروز که اسباب بازی ندیده بود. خودت خواهان اسباب بازیش کردی، حالا خودت مانع شدی. اگر کسی بگوید خدا خیرهایی را در جهان قرار داده و ثروت، یکی از آن خیرهای خداست، اما مانع شده است. یا راهش را، راه رسیدن مردم را به آن خیر نشان نداده است، ما می­ گوییم این خدا را درست نشناخته است. یا کسی بگوید خدا خیر را داده، راه را هم داده، اما راهنمایی را که ما را از این مسیر حرکت بدهد و به آن خیر برساند نگذاشته است. بازهم فرقی نمی­ کند. خدا را نشناخته است. بازهم مثالش مثال این است که انسان برود مثلاً بالای یک بلندی و یک اسباب بازی را نشان بدهد. اینجا بچه بخواهد به این اسباب بازی برسد اما هرچقدر بپرد نتواند آن اسباب بازی را بگیرد. یعنی جای اسباب بازی از پرش این بچه بالاتر باشد یعنی انگار خیر را نشان داده، بچه هم دارد تلاشش را می­ کند، راه هم معلوم است، راه این است که باید بپرد، اما راهنمایی که چه جوری باید بپرد را به این نگوید. خسته نشوید. این نکته مهم است. اینها همه مقدمه بود تا اینجا را بگویم.

خداوند برای بشر راهنمای ثروت و سعادت فرستاده ست

[av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#d356c9' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-2a9l7fd'] امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرکس که خداوند برایش راهنمایی به سمت حقیقت قرار ندهد همان کسی است که خدا هیچ خیری به او نرسانده است ولو مالک آسمانها و زمین باشد. [/av_notification] چی شد آقا؟ هرکس که خدا راهنمایی برای رسیدن به حقیقت برایش قرار نداده باشد، این کسی است که خدا هیچ خیری به او نداده است. حتی اگر بگویند این سوپر میلیاردر است، ثروتمند است، همه چی دستش است، این هیچ خیری گیرش نیامده است. یعنی اینقدر بحث راهنما مهم است. این است که عزیزان بدانند در هر راهی که می­ خواهند حرکت کنند باید راهنمایی داشته باشند. بعد امام اینطور می­ فرمایند: انسان ناگزیر است برای طی کردن هر راهی به راهنما. و راهنماها ۲ دسته هستند:
  1. راهنمایی که خداوند برای راههایش فرستاده است.
  2. راهنمایی که خدا برای راههایش قرار نداده است. او کسی است که خود را شبیه راهنما می ­کند و لعنت خدا بر او باد.
پس یک راهنما داریم که این راهنما از سمت خداست، خدا آن را قرار داده است. برای همه خیرها همین وجود دارد.
خداوند برای بشر راهنمای ثروت و سعادت فرستاده ست یعنی اگر کسی بگوید ثروتمند شدم اما راهنمایی از سمت خدا ندارد. این یعنی خدا یک خیری را داده اما راهنمایش را نداده است. کسی بگوید طبابت و پزشکی و خوب شدن خوب است، سلامت خوب است، اما خدا راهنمایی برای سلامت قرار نداده است. خب، اینها همه بیخود است. این است که خدا هر خیری که قرار داده راهی برای بنده ­ها قرار داده است که به آن خیر برسند. و چون راهی قرار داده راهنمایی هم قرار داده است. اما اول صحبت گفتیم شیادهایی هم هستند که اینها هم خودشان را شبیه راهنما در آورده ­اند، اینها هم می­ گویند ما هم بلدیم شما را به آن راه برسانیم. برای سلامتی نیاز نیست از آن راهنما استفاده کنید، بیایید ما هم شما را سالم می ­کنیم. بعد حضرت می­ فرماید: پس بپرهیزید از غیر راهنماهای خدایی. و کسانی که غیر آنها را به شما تبلیغ می­ کنند. یعنی فقط دو گروه مجاز می ­شوند (حالا این هم توضیح دارد) یا خود راهنما، راهنمای خدایی باشد یا کسی بیاید و دست شما را بگیرد و بگذارد در دست آن راهنمای الهی. شما در زیارت جامعه کبیره هم می­ خوانید: من اراد الله بدأ بکم. دقت کنید عزیزان این صحبت کلی است، در همه زمینه­ هاست. یکی ممکن است برای ثروت بگیرد یکی برای زندگی بگیرد. هرکس خدا برایش خیری اراده بکند با شما آشنا می­ شود. با کسانی که خدا قرار داده است. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#6756d3' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-6f9gc9'] توصیه من این است که تا زمانی که راهنمایی درست پیدا نکردید حرکت نکنید، حرکت نکنید. چرا که حرکت فقط حرکت به سمت خرابی بیشتر است. [/av_notification] الان انسان در یک سرگردانی­ معلق است. دو نفر می­ آیند و می­ گویند ما شما را به حقیقت می­ رسانیم، از این سرگردانی نجات می­ دهیم. یکی، واقعاً از سمت خدا آمده و یا می­ خواهد شما را به کسی وصل کند که او از سمت خداست. یکی دیگر نه، نه خودش از سمت خداست و نه بنا دارد شما را به سمت خدا ببرد. یک حالت سومی هم هست که دست به دست هیچکس ندهیم، همینطور سرگردان بمانیم. سرگردانی بهتر است یا همراهی با شیادها و حقه­ بازها؟ از آن سمت همراهی با کسانی که خدا فرستاده بهتر است یا سرگردانی؟ همراهی.
پس اگر راهنمای درستی در مسیرتان قرار نگرفت بر وضع سخت امروزتان تحمل کنید و از خدا بخواهید راهنمای درستی را در مسیرتان قرار بدهد. هر زمان آن راهنمای درست را پیدا کردید حرکت بکنید.
و این عین کلام امام صادق است. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#5d1a7c' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue810' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-zhvcnt'] امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه مارا ندیدید و یا خبری از ما به شما نرسید توقف کنید، و چون ما را دیدید به سمت ما بیایید. [/av_notification] یعنی راهنما پیدا نکردی وایسا، اتفاقی نمی­خواهد بیفتد همین وضع امروزت است، پیدا کردی حرکت کن.
اگر کسی طالب طی کردن راههای قشنگ باشد باید طالب پیدا کردن راهنماهای قشنگ هم باشد. چون هیچ راهی بی راهنما طی نمی ­شود.
آدم بخواهد یک راه عادی را از تهران بیاید قم، این تابلوهای راهنمایی نباشد، جاده­ ای که راه را معلوم نکند نباشد، شما فرض کنید ۳۰۰ سال پیش که این جاد­ه­ ها نبود، کسی از تهران می­ خواست قم بیاید، ناگزیر بود که یک راه بلدی جلو باشد. بی راه بلد، طی کردن راه می­ شد مرگ، می­ شد کشته شدن، می­ شد در بیابان­ها بی­ آب و علف ماندن. من امروز بر شما اتمام حجت کردم، آنچه را که باید شما را از آن برحذر می­ داشتم، برحذر داشتم. از خدا می­ خواهم گوشهای شما را و قلبهایتان را برای پذیرش این صحبت­ها آماده بکند. ان شاءالله. پروردگارا! بحق محمد و آل محمد به ما توان حرکت را برای راههای درست به سمت ثروتمند شدن عنایت بفرما. خدایا! ثروت­های ما را چه در زمینه دنیایی و چه در زمینه آخرتی زیاد قرار بده. خدایا ما را فقیر نکن که به غیر تو محتاج شویم. خدایا! فقر ما را و نداری ما را فقط در درگاه خودت به گدایی بینداز. خدایا! به ما  توفیق بده در نظر مردم از ثروتمندترین ثروتمندان، ثروتمندتر باشیم. خدایا! به ما توفیق بده در نزد تو از فقیرترین فقیران باشیم. به حق محمد و آل محمد.
این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۵ / ۵ تعداد رأی: ۱

ارسال نظرات (۰ نظر)

💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰