محسن موحد نسب هستم، ۳۳ ساله، متولد تهران و ساکن البرز. از طریق آگهی اینترنتی دعوت به تدریس رباتیک، با آراد آشنا شدم. ازآنجا که رشتهی تحصیلیام برق بود، راغب شدم بیشتر درمورد کار و مجموعه بدانم.
قبلا فعالیت تجاری نداشتم. به دلیل نداشتن سرمایه، تکیهگاه و پشتوانهی مالی در زندگی، به تاجر شدن فکر نمیکردم گرچه به راهاندازی کسبوکار علاقه داشته و گوشهی چشمی هم به آن داشتم ولی خود را در حد تاجر شدن نمیدیدم.
برگزاری کلاسهای رباتیک را شروع کردیم، تشکیل کلاسها به ما انگیزه و اعتمادبهنفس داد. توصیهی اکید آراد بود که با مدیران، معلمان و دیگر افرادی که اختیار برگزاری کلاس یا اعطای مجوز برگزاری آن را دارند، صحبت کنیم و اجازهی تشکیل کلاس را بگیریم. همینها باعث شد در درون خود، چیزهایی پیدا کنم.
آشنایی با مجموعه آراد
در ابتدای آشنایی با آراد شناختی از آن نداشتم، با گذشت زمان و بیشتر شدن آشناییام با مجموعه، متوجه شدم آراد از سایر مجموعهها متمایز است. معتقدم اعتقادات افراد مستقیما در زندگیشان نقش دارد؛ آراد با افکار من همسو بود و باعث شد بیش از پیش خواهان رشد و یادگیری شوم.
زمانیکه قصد کردم با آراد کار کنم فکر استخدام شدن و کار کردن برای شخصی دیگر را رها کردم، وارد آراد شدم و فرهنگ و جو کلی حاکم بر آراد، موجب حال خوبم شد.
در چند شغل، سابقه کار داشتم ولی مشکل همهی آنها این بود که باید در یک تایم مشخص زیر نظر کسی که افکارش کاملا با افکار من مخالف بود کار میکردم بااینکه از وابستگان بودند ولی باز اذیت میشدم بهویژه که از نظر مذهبی هم با هم اختلاف داشتیم.
جرئت به خرج دادم و آنجا را رها کردم، کاملا بدون درآمد بودم تا اینکه لطف خداوند شامل حالم شد و با آرادبرندینگ آشنا شدم و حوزه ویلچر را انتخاب کردم.
زمانیکه با مجموعه آشنا شدم کاملا گنگ بودم. اصلا نمیدانستم هدف چیست؟ مسیر کدام است؟ باید چهکار کنم؟ توکل کردم و پیش رفتم. به صحبتهای اساتید و تجربیاتشان گوش کردم و پیش آمدم؛ از آن زمان چهار سال گذشته، ۹۴ با رباتیک آشنا شدم، ۹۵ برندینگ را شروع کردم.
ترس و دلهره و محافظهکاری باعث میشد بخشی از کارهایی که آراد میگفت را دیر انجام دهم؛ همان تأخیر کردنها کمی مرا عقب انداخت.
اگر با تفکر، تجربه وشناختی که الآن دارم به گذشته برگردم چیزهای اضافه را از زندگیام حذف میکنم، در تصمیمگیریهایم معطلی نمیکنم، کارهایم را به تعویق نمیاندازم، پاورچین پاورچین حرکت نمیکنم و سریعتر و جدیتر شروع میکنم.
مشتری برای محصول
زمانی که مشتری زنگ زد پشت فرمان بودم اسم یک برند را گفت که اصلا نمیدانستم آن برند چیست، حتی تلفظ درستش را هم نمیدانستم. در آن زمان خودمان مطلب مینوشتیم بعد از بارگذاری مطلب بر روی سایت خیلی زود با من تماس گرفته شد. آن زمان رقابت کمتر بود.
بهحدی استرس داشتم که نتوانستم جواب دهم، درآخر چون تأمینکننده نداشتم، آن تماس به فروش منجر نشد. چندین بار دیگر هم، چنین اتفاقی افتاد.
تجربه اولین فروش
خاطرم است که با یکی از دوستان آرادی به نام جناب مهندس نیکوفر، در خیابان بودیم. در همان شلوغی معمول خیابان، بهناچار تلفنی با مشتری صحبت میکردم، توکل کردم، برای اولین مرتبه با یک تأمینکننده تماس گرفتم، گفتم مشتری دارم بفرستم بیاید پیش شما؟ او را با شما لینک کنم؟
نام و نشانم را از من جویا شد و من هم صادقانه به او گفتم، گفتم تازه کار را شروع کردهام، تبلیغ کردهام و برایم مشتری آمده است، شناخت چندانی هم نسبت به محصول ندارم، مشتری را خدمتتان میفرستم، هر طور صلاح دانستید محصول را به او بفروشید.
در رابطه با پول و پورسانت و این که سهمم چقدر باشد هم، صحبتی نکردیم. جناب مهندس نیکوفر لطف کردند لوکیشن را پیدا کردند و به تلگرام من فرستادند، من هم برای مشتری فرستادم، رفت و فروش انجام شد.
سودش هم مبلغ ناچیزی بین بیست تا پنجاه هزار تومان بود. خوشحال بودم که فروش محصولم انجام شده بود.
تقریبا اوایل کار هر ۵ روز یک تماس داشتم، در روزهایی که اوج کارمان است یا خودم خوب روی سایت کار میکنم و مطلب خوب روی سایت قرار میدهم، گاها تعداد تماسها به ۲۰ هم میرسد ولی میانگین، ۵ تا ۱۰ تماس در روز است.
نحوه ارتباط با مشتری
صنف کاری من طوریاست که با مصرفکنندهی نهایی در ارتباط هستم، که این محاسن و معایب خاص خود را دارد. مشتریان ما، معمولا مشتریهای یکبار خریدند، مشتری که دستگاه میخرد دیگر نیاز پیدا نمیکند.
به همین دلیل پیشنهاد میکنم تا جای ممکن با مصرفکننده نهایی در ارتباط نباشید بلکه با کسانی در ارتباط باشید که تعداد از شما میخرند و خودشان با مصرفکننده نهایی ارتباط میگیرند یا اینکه آنها هم به افرادی میفروشند و آنها به مصرفکننده نهایی.
مصرف کننده نهایی، توضیحات زیادی میخواهد و انرژی آدم را میگیرد در نگاه اول حاشیه سود بالاتری دارد ولی بهتر است بیواسطه با مصرفکننده نهایی ارتباط نگیرید.
از کل ایران مشتریمان هستند، از پاکستان، افغانستان و آلمان هم مشتری داشتهام منتها چون قیمت محصول ما در کشورهای دیگر ارزانتر بود موفق به فروش نشدم البته فعلا سایت صادراتی (سایت انگلیسی و عربی) هم ندارم، تازه استارت راهاندازیاش را زدهایم.
- بیشتر بخوانید: ویلچر
۳ اصل اساسی هنگام صحبت تلفنی با مشتری
هنگامی که حالتان خوب نیست و از چیزی ناراحت یا عصبانی هستید، به هیچ وجه نباید به تلفنتان جواب دهید. همیشه باید باحوصله، باطمأنینه، با اعتماد به نفس و آسودگی خاطر، ابه مشتری پاسخ گویید. هیچ وقت نباید طلبکارانه با مشتری صحبت کنید.
هر دفعه که این فاکتورها را رعایت نکردم مشتری از دستم رفته و هر بار که با مشتری با خوشرویی صحبت کرده و واقعا راهنماییاش کردهام، صبوری به خرج داده و پیگیری کردهام، درصد بیشتری به پول تبدیل شده است، البته همیشه درصدهایی هم هستند که هیچ وقت خرید نمیکنند.
اساتید آراد (جناب مهندس تالیا، جناب مهندس شعبانی و جناب مهندس نظامپرور عزیز) در ایجاد حس خودباوری و اعتماد به نفس در ما بسیار نقش داشتهاند.
پول درآوردن در آراد آسان است، برای ما در اول کار اینطور نبود ولی دوستان و سایر بزرگان موفق در آراد، به ما نشان دادند پول درآوردن از آنچیزی که فکر میکنیم راحتتر است.
زمانی که بخواهم برای اعضای خانوادهام چیزی را بخرم راحت این کار را انجام میدهم. هنوز جزو کوچکهای آراد هستم و تاجر نیستم ولی در همین موقعیت فعلی، وقتی بخواهم برای عزیزانم علیالخصوص پدر و مادرم چیزی را بخرم، میخرم.
شرایطی پیش آمده بود خانواده پولی بدهکار بودند و همین خاطرشان را آشفته ساخته بود و چون من این پول را داشتم دادم. زمانی که آن بدهی ادا شد حس بسیار خوبی در پدر و مادر من شکل گرفت که منتقل شدن آن به من وصف شدنی نبود، تا به آن موقع چنین حسی را تجربه نکرده بودم چون قبلا اصلا پول نداشتم.
خداوند را شاکرم و از آراد و آرادیها ممنونم چرا که افکارشا بسیار ژرف و صحبتهاشان بسیار کارآمد است ؛
چند نکته حیاتی شروع کار
- تحقیق کنید، بررسی کنید اما خیلی نسبت به شروع حساس نشوید و پاورچین پاورچین قدم برندارید.
- با فکر و مشورت عمل کنید اما دست دست نکنید و پشت گوش نیندازید.
- خودتان را درگیر کارهای بیهوده نکنید.
- از بین کارها مهمترینها را انتخاب کنید.
در زندگی روزمره کارهای بیهودهی زیادی هست که هیچ وقت هیچ آدمی برای انجام همهی آنها وقت و زمان ندارد ، آنهایی که برای آیندهی خود و خانوادهتان ثمربخش و مفید است را انتخاب و بیهودهها را رها کنید.