انواع مشتری در کسب و کار + فیلم
انواع مشتری در کسب و کار دو مدل است که به مشتری واقعی و غیر واقعی یا real و fake طبقه بندی می شود که باید در جایگاه گرفتن شما از گوگل تمرکز بر روی کلیدواژه هایی باشد که برایتان مشتری واقعی بیاورند.
کلید واژه های مختلف برای هر محصول
هر کدام از ما در یک حوزه ای کار می کنیم، فرض کنیم من می خواهم در حوزه پسته کار کنم، پسته ها مدل های مختلفی دارند مثلا پسته کوهی، پسته رفسنجان، پسته احمد آقایی، پسته کله قوچی، پسته شامی، پسته رفسنجان و ... این ها مدل های مختلفی است که در رابطه با واژه پسته وجود دارند و کلمه ها و کلید واژه هایی هستند که در گوگل سرچ می شوند.
اگر به جای کلمه پسته، ما کلمه خرما را سرچ کنیم می بینیم که کلید واژه هایی مثل خرما و ورم معده، خرما برای کبد چرب، خرمای پیارم، خرما و تشنج، خرمای خاصویی و ... در گوگل نمایش داده می شوند و همانطور که متوجه شدیم اینجا کلید واژه ها عوض می شوند.
تفاوت سایت تاجر با سایت عوام
همه ما تاجر هستیم، ما عوام نیستیم پس باید سایت های ما با سایت های دیگر فرق داشته باشند، به عنوان مثال وقتی من عبارت خرما برای کبد چرب را در گوگل سرچ می کنم، گوگل سایت هایی را به من نشان می دهد که هیچ کدام از این سایت ها، سایت های تجاری نیستند.
یعنی قرار نیست این سایت ها خرما را به من بفروشند بلکه قرار است یک سری اطلاعات و دانستنی هایی را در رابطه با خرما، ویژه کبد چرب به من بگویند، اینکه آیا اگر خرما استفاده کنم برای کبد چرب خوب است یا بد است، در واقع یک سری اطلاعات در رابطه با این موضوع به من می دهند و من که تاجر هستم نمی خواهم آدم هایی که این عبارت را سرچ می کنند سایت من را ببینند.
مخاطب هایی که قصد خرید ندارند
اگر کسی سایت من را در رابطه با واژه خرما (پیارم) برای کبد چرب، در صفحه اول ببیند از آنجایی که روی سایتم شماره تماس وجود دارد با من تماس می گیرد و در رابطه با اینکه مثلاً آیا خرمای مضافتی، خاصویی و ... هم روی کبد چرب تاثیر دارند یا خیر، سوال می کنند.
و همه وقت شما برای یک سری آدم هایی که نمی خواهند از شما خریداری کنند صرف می شود و ما آرادی ها در اصطلاح به این گونه آدم ها می گوییم آدم های فیک، آدم هایی که قرار نیست کالا را از ما خریداری کنند و به هیچ وجه قصد خرید ندارند.
گاهی ممکن است کسی بگوید که من دارم روی خرمای خاصویی کار می کنم ولی مشتری از من خرمای کبکاب یا چیز دیگری را طلب می کند، در در در واقع این مشتری قصد خرید دارد اما از شما خریداری نمی کند چون شما آن کالا را ندارید، که این بحث دیگری می شود.
اما مخاطبی که با شما تماس بگیرد و درباره خرما و کبد چرب سوال کند اصلاً قصد خرید از شما را ندارد بلکه این شخص دنبال تحقیق است، چنانچه مخاطبی داشتید که دنبال مرحله تحقیق بود و از شما سوالاتی داشته باشد که در انتها نخواهد از شما خریداری کند، این فرد را در اصطلاح تجاری فیک می گوییم.
طبقه بندی مشتری ها از نگاه آراد برندینگ
شما در مدیریت کسب و کار، در مدیریت ارتباط با مشتری این موضوع را از ما آرادی ها یاد می گیرید که مشتری ها به دو دسته طبقه بندی می شوند مشتری های فیک و واقعی، که فیک ها را باید با یک مدل برخوردی که وقتتان هدر نرود، انرژی تان گرفته نشود و بتوانید به کارتان برسید کنار بگذارید و فقط به مشتری های واقعی بپردازید .
پس ما فقط باید مشتری واقعی پیدا کنیم و مخاطبی که مثلا عبارت "خرما برای کبد چرب" را سرچ می کند مشتری واقعی نیست پس عبارتی که مشتری سرچ می کند باید بنای خرید داشته باشد.
حالا اگر ما خرید خرمای پیارم را در گوگل سرچ کنیم سایت هایی مثل دیجی کالا، شهروند، با سلام، باسکول و یک سری سایت های دیگر را مشاهده می کنیم که همه این سایت ها می خواهند بفروشند، یعنی هیچ کدام از این سایت ها در رابطه با خواص خرما صحبت نمی کنند.
شناسایی کلمات تجاری و غیر تجاری
پس خیلی مهم است که در ابتدا شما بتوانید تشخیص دهید که مخاطب یا مشتری شما چه عبارتی را در گوگل سرچ می کند و اول از همه شناسایی کلمات تجاری است، پس ما به این کلماتی که در گوگل سرچ می شوند در اصطلاح کلید واژه می گوییم و خود کلید واژه ها را به چند قسمت تقسیم بندی می کنیم، به یک قسمت در حالت کلی می گوییم کلید واژه های تجاری و در حالت دوم می گوییم کلید واژه های غیر تجاری.
کلید واژه های غیر تجاری
کلید واژه های غیر تجاری اصلاً برای شخص شما که می خواهید تجارت کنید کاربردی ندارند، ممکن است کسی بگوید سایت من خبرگزاری است و اصلاً قرار نیست که از طریق فروش محصول درآمد کسب کنم بلکه می خواهم شبیه خیلی از سایت ها مثل بیتوته، نمناک، سایت های خبری، ورزش تی وی و ... کار کنم.
در واقع این سایت ها نمی خواهند محصول بفروشند بلکه می خواهند سایتشان رنک بالایی پیدا کند یعنی در خیلی از کلمات گوگل جایگاه بگیرند و بعد از اینکه جایگاه گرفتند، سایت معروف شود و بعد از اینکه معروف شد بیایند تبلیغات بفروشند.
مثلاً آگهی انجام دهند، بنر بفروشند، فضاهای مختلف سایتشان را اجاره دهند و ... پس موضوع درآمدزایی شان این نیست که بخواهند محصول بفروشند بلکه شبیه بیلبوردهای تبلیغاتی عمل می کنند، مثلا شخصی که بیلبورد را اجاره می دهد نمی خواهد آن را بفروشد اما شما که بیلبورد را اجاره می کنید می خواهید محصول تان را بفروشید.
اما خیلی از افراد اصلا نمی خواهند که محصول بفروشند بلکه می خواهند برند سازی کنند، مثلا مدیر بانک که روی بیلبورد تبلیغات می کند نمی خواهد بانکش را بفروشد بلکه می خواهد برند سازی کند که مردم به این بانک اعتماد بیشتری داشته باشند، پس این موضوعات را درک کنید.
مزیت جایگاه نگرفتن در بعضی کلید واژه ها
همه شما تاجر هستید و می خواهید محصول و کالا بفروشید، شیوه تبلیغات، سئو و برند سازی سایت های تجاری با غیرتجاری ها متفاوت است، اما ما امروز می خواهیم در رابطه با سایت های تجاری صحبت کنیم پس اگر ما آرادی های گاهی اوقات به شما می گوییم که نباید در یک سری از کلید واژه ها جایگاه بگیرید دوباره نگویید که چرا نباید جایگاه بگیرم، چون اگر جایگاه بگیرید به مشکل بر می خورید و می بینید که وقت، انرژی و هزینه تان از بین می روند و در یک مسیر اشتباهی قدم بر می دارید.
خیلی ها می گویند من می خواهم در کلمه خرما جایگاه بگیرم، وقتی هدفش از این کار را می پرسیم می گوید چون می خواهم بفروشم، در صورتی که این شخص اصلاً نتوانسته است کلید واژه تجاری و غیرتجاری را از هم تشخیص دهد چون افرادی که خواهان خرید خرما هستند هیچ وقت در گوگل عبارت خرما را سرچ نمی کنند.
سندیت آرادی ها برای غیر تجاری بودن کلمات
ما آرادی ها این ها را بر اساس سایت هایی که خود گوگل به شما نشان می دهد می گوییم، مثلا وقتی عبارت خرما را در گوگل سرچ می کنیم می بینیم سایتی مثل ویکی پدیا بالا می آید که می خواهد در مورد خواص خرما صحبت کند و بگوید که مثلاً خرما چیست و چند نوع خرما داریم یا سایت نمناک که در مورد هزار خواص فوق العاده خرما برای پوست صحبت می کند و یا سایتی مثل بیتوته که در مورد خرما اکسیر بازیافت انرژی و جوانی صحبت می کند را گوگل به ما نشان می دهد که این سایت ها اصلا فروشنده نیستند و نمی خواهند خرما را بفروشند.
پس خیلی ها می گویند که من می خواهم در یک کلمه ای جایگاه بگیرم و ما آرادی ها به آنها میگوییم که شما دارید اشتباه به هدف می زنید اصلاً هدف آن نیست که شما بخواهید به آن تیر پرتاب کنید و جایگاهش را بگیرید اگر جایگاهش را بگیرید ضرر کردید.
تکمیل توان سایت با واژه های نامناسب
هر سایت یک توانی دارد که ما این توان را شبیه به یک ظرف در نظر می گیریم، شما می توانید از سایت تان در رابطه با یک سری کلید واژه ها جایگاه بگیرید و ظرفیت سایتتان را تکمیل کنید ممکن است که شما اشتباها یک سری کلید واژه هایی را استفاده می کنید که تجاری نیستند، در حالی که جایگاه آنها را هم می گیرید.
به عنوان مثال شما در حوزه خرما یک سری واژه هایی مثل مثلاً خرما برای زخم معده، خرما با چای یا خرما و ورم معده تولید می کنید، اینها کلید واژه هستند که در گوگل سرچ می شوند و در رابطه با این موضوعات یک محتوایی هم تولید می کنید اتفاقی که اینجا میافتد این است که در واقع دارید ظرفیت سایت خودتان را تکمیل می کنید و مخاطب هایی را روی سایت خودتان ارجاع می دهید که خواهان خرید محصول شما نیستند و نمی خواهند محصول از شما خریداری کنند.
جایگاه گرفتن در کلید واژه های نامناسب
اگر این افراد محصول شما را خریداری نکنند کلیک سایت شما بالا می آید، خوب کلیک می گیرید اما می گویید که من مثلا هزار تا کلیک در روز می گیرم پس چرا مشتری زنگ نمی زند؟ چون شما در یک سری واژه هایی جایگاه گرفتید که اصلاً مشتری به دنبال آن واژه ها نمی گردد یعنی مخاطب های سایت شما یک سری خانم های خانه دار یا دانشجوهایی هستند که از سایت شما استفاده می کنند، بهره می برند ولی نمی خواهند خریداری کنند و پول خرج کنند.
داشتن سیاه لشکر برای کلیک گرفتن
به عنوان یک تاجر نباید آدم هایی را که نمی خواهند به شما پول بدهند را وارد سایت تان کنید، از این آدم ها صرفاً به عنوان یک سیاه لشکر بهره می گیریم، اگر سیاه لشکر داشته باشید خوب است چون میزان کلیک شما را بالا می آورند، سایت شما اعتبار پیدا می کند و این عالی است اما ظرفیت سایت تان را با این واژه ها پر نکنید.
یک مقدار خیلی کمی مثلا چیزی حدود ۲۰ درصد از ظرفیت سایتتان را به این واژه ها اختصاص دهید و ۸۰ درصد ظرفیت سایت شما باید در رابطه با کلید واژه های تجاری باشد، پس ما ۲۰ درصد را به عنوان سیاهی لشکر استفاده می کنیم تا از دیگران کمک بگیرم که بیایند سایت ما را ببیند و رنک سایت ما بالا بیاید.
ظرفیت سایت چه اندازه ای است؟
ظرفیت سایت قابل افزایش است یعنی رنکی که سایت شما دارد قابل افزایش است، اما به صورت دیفالت و ابتدایی، یعنی در سال اول شما چیزی حدود 0 تا ۵۰۰ کلید واژه را می توانید جایگاه بگیرید، از سال دوم بین ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ تا کلید واژه را خیلی راحت می توانید جایگاه بگیرید.
پس در زمان، گوگل به شما ظرفیت های مختلف می دهد و هر چقدر طول عمر دامنه شما بیشتر باشد یعنی مثلاً یک سایتی که شما آن را 3، 5 یا 10 سال است که دارید، ظرفیتش خیلی افزایش پیدا کرده است و بیشتر می توانید کلید واژه بگیرید.
اگر کسی بگوید که من در سال اول می خواهم ۱۰۰۰۰ کلید واژه جایگاه بگیرم این امکان ندارد یعنی گوگل به او جایگاه نمی دهد.
جایگاه گرفتن با گذشت زمان
در روزها و ماه های اول جایگاه گرفتن فوق العاده سخت است و چون شما ابتدای کار هستید بایستی در ماه های اول روی واژه هایی با رقابت کم، شروع به فعالیت کنید و محتوا تولید کنید یعنی از تک کلمه ای ها کامل بیرون بیایید و در ماه های اول به این فکر کنید که فقط در واژه های چهار و پنج کلمه ای جایگاه بگیرید.
ماه دوم تا ماه سوم فقط تلاش کنید که در واژه های سه کلمه ای جایگاه بگیرید یعنی کسی تلاش نکند که در تک کلمه ای ها جایگاه بگیرد بلکه فقط سه کلمه ای کار کنید، از ماه ششم به بعد سایت شما این قدرت را پیدا می کند که در عبارت های دو کلمه ای مثل خرید خرما، خرمای پیارم، خرمای مضافتی و ... هم جایگاه بگیرد.
حوزه های کم رقابت
پس در ماه های سوم و چهارم شما مجاز هستید که در عبارات سه کلمه ای مثل خرید خرمای پیارم، خرید خرمای مضافتی هم جایگاه بگیرید و گوگل به شما جایگاه می دهد اما در تک کلمه ای ها به شما جایگاه نمی دهد و در دو کلمه ای ها خیلی سخت به شما جایگاه می دهد مگر اینکه بخواهید در یک حوزه ای کار کنید که رقابت در آن کم باشد، بله در چنین حالتی به شما جایگاه می دهد.
اگر حوزه شما حوزه ای باشد که رقابت در آن کم باشد در همان ماه اول هم ممکن است به شما جایگاه بدهد اما ما داریم در مورد اکثریت محصولات صحبت می کنیم، بیشتر از ۹۹ درصد محصولات در ماه چهارم همان سه کلمه ای جایگاه می دهد و از ماه ششم به بعد روی دو کلمه ای ها هم به شما جایگاه خواهد داد.
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۵
/
۵ تعداد رأی:
۲
روزی ۱ ساعت کار با ماهی ۱۶ میلیون درآمد