یک تاجر در زندگی شخصی و تجاری خود با آدم های زیادی در معاشرت است و یکی از نکات مهم برای موفقیت و ماندگار شدن یک تاجر در تجارتش، نحوه مدیریت صحیح معاشرت با اطرافیان است.
شخصی که تا پیش از این تاجر نبوده و به شغل دیگری مشغول بوده و حالا قصد ورود به شغل تجارت را دارد، باید تغییرات مثبت و مهم زیادی در راستای رسیدن به هدفش که موفقیت در تجارت است، در زندگی شخصی و تجاریاش ایجاد نماید.
تعیین تکلیف با آدم های خوب اطراف یک تاجر
اولین موردی که برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی اقتصادی یک تاجر لازم است، تعیین تکلیف با انسانهای خوب اطرافش میباشد.
هر یک از ما در برخورد با اطرافیانمان با دو گروه مواجه هستیم که یک گروه آدم های بد و یک گروه آدم های خوب هستند.
گروه اول که آدم های بد بودند، نیازی به تعیین تکلیف ندارند و در واقع تکلیف آن ها برای ما مشخص است.
اما در برخورد با آدم های خوب اطرافمان بسته به اینکه هر کدام چقدر خوب هستند، میزان تبعیت ما از آنها متفاوت خواهد بود.
یعنی هر چه یک انسان خوب تر، میزان تبعیت ما از او بیشتر است.
آدم های خوب دیروز ما الزاماً آدم های خوب امروز ما نیستند.
خوب ترین آدم در گذشته باید موثرترین آدم در زندگی حال ما باشد.
پس داشتن آدم های خوب با تأثیرپذیری از آنها در زندگی حال ما متفاوت است.
ما به عنوان یک تاجر در مقطعی از زندگی مان هستیم که باید تنها از افرادی تبعیت کنیم که یک محرک برای ما در زندگی اقتصادی ما هستند.
وقتی شما نمی توانید با شخصی در مورد پیشرفت های امروز خودتان در تجارت و اقتصادتان صحبت کنید، این شخص نمی تواند آدم خوب یا به اصطلاح آدم اول امروز زندگی شما باشد.
برای مثال شما محال است یک فوق تخصص جراحی را بشناسید که آدم های اول زندگی اش، بقال و نجار و مانند آن باشند، چون این شخص برای موفق شدن، خودش را به محاصره هدفش درآورده است.
پس آدم خوب بودن به معنی آدم اول و آدم موثر بودن در زندگی نیست.
یک آدم می تواند آدم خوبی باشد ولی با توجه به مقطعی از زندگی من تاجر که در آن هستم، این آدم خوب در حال حاضر نمی تواند آدم اول و موثر زندگی من باشد، مگر اینکه همسو و هم راستا با هدف من که تجارت است، باشد.
اصلاح شخصیت زودرنجی در تجارت
دومین مورد در معاشرت با اطرافیان، زودرنج نبودن است.
یک تاجر نباید رفتار زودرنجی داشته باشد و نسبت به هر حرف و حرکتی از دیگران، عکس العمل زودرنجی داشته باشد، بلکه باید نسبت به بسیاری از این رفتارها از دیگران به شدت خنثی و بی تفاوت باشد.
اینکه ما از هر حرکت دیگران بخواهیم برداشتی منفی داشته باشیم، باعث می شود، ذهن ما درگیر حواشی و جزئیات بی مورد شده و ما را از هدفمان که تجارت و رسیدن به پول و درآمد بیشتر است، دور کند.
پس باید مراقب تمامی داد و ستدهای روانی خود در مواجهه با دیگران و مناسبتهای اجتماعیمان باشیم.
تاجر باید با خودش خلوت داشته باشد
یک تاجر باید با خودش خلوت کند و در این خلوت که فقط خودش در آن حضور دارد، به این فکر کند که در شرایط سخت زندگی و برای مثال در مواقعی که با مشکلات مالی مواجه شده بود، کدام یک از اطرافیان به او کمک کرد؟
وقتی خوب فکر میکنید میبینید که در همه این شرایط سخت فقط و فقط خود شما هستید که میجنگید تا راه نجاتی پیدا کنید و نهایتاً به تنهایی از دشواریهای زندگی عبور کردهاید.
پس یک تاجر هیچ گاه متکی به هیچ شخصی نیست و به تنهایی و با توکل به خداوند میتواند از پس مشکلات بربیاد و نه تنها به کسی متکی نیست، بلکه یک تکیه گاهی است برای دیگران.
تعیین تکلیف تاجر با خودش در بخشیدن و عطا کردن
به طور کلی در مورد بخشیدن و عطا کردن، 3 تیپ انسان وجود دارد:
دسته اول، آدمهایی هستند که وقتی چیزی به شخصی میبخشند، توقع دارند که در مقابل چیزی را هم از او بگیرند.
دسته دوم، آدمهایی هستند که وقتی انفاقی در راه خدا انجام میدهند از خدا توقع دارند که حتماً برایشان جبران کند، طوری که متوجه این تلافی و جبران کار خیرشان از طرف خداوند بشوند.
دسته سوم، آدمهایی هستند که وقتی میخواهند کار خیری انجام دهند، این کار را وظیفه خود میدانند، بدون اینکه توقع جبران از خداوند و یا طرف مقابل داشته باشند.
این آدمهای دسته سوم، ذاتاً انسانهای بزرگمنش، بامرام و جوانمردی هستند و چنین آدمهایی همیشه مورد توجه و عنایت و الطاف خداوند هستند.
جمع بندی
یک تاجر برای ایجاد تغییرات مثبت و ماندگار در زندگی شخصی خود که همسو و هم راستا با تجارت که زندگی اقتصادی اوست، باید چهار نکته مهم را عموماً در جایی گفته نشده، در نظر داشته باشد.
نکته اول، تعیین تکلیف خودمان با آدمهای خوب غلط در اطرافمان، یعنی آدمها خوبی که جای آنها در معاشرتها و مناسبتهای اجتماعی یک تاجر غلط است.
نکته دوم، یک تاجر باید رفتار زودرنجی را از خود دور کند و نسبت به هر عملی از دیگران، عکس العمل زودرنج بودن از خود نشان ندهد.
نکته سوم، خلوت کردن تاجر با خودش است که در آن به این فکر کند که باید فقط و فقط به خودش متکی باشد و هیچگاه انتظار کمک از دیگران نداشته باشد، بلکه به فکر کمک کردن به دیگران نیز باشد.
نکته چهارم، تاجر باید شخصیت با مرام و جوانمرد داشته باشد تا خداوند او را واسطه خیر رساندن به دیگر بندگانش قرار دهد، چرا که خداوند همواره به دنبال چنین افرادی است تا لطف و عنایات بیشمارش را نصیب آنها گرداند تا این شخص آنها را در اختیار دیگران نیز قرار دهد.