آتوسا غبرایی هستم. کارشناس نرم افزار و دارای سابقه کاری حدود ۳۴ ساله (تقریبا از ۱۶ سالگی تا ۵۰ سالگی) بوده و دقیقا در زمانیکه که جوامع بشری سن بازنشستگی اعلام می کنند در سال ۱۳۹۲ با شرکت آراد، از طریق اینترنت آشنا شدم و در حوزه تجهیزات توزین سبک و سنگین معروف به باسکول و ترازو شروع به فعالیت کردم.
خب در ابتدای امر شناخت خاصی از شرکت نداشتم، دلم نمی خواست در رزومه سنم را اعلام کنم،فکر می کردم اجازه کار به من نمیدن!حتی در جوامع بشری به قول خودشون پیشرفته مثل کانادا، سن من امتیاز منفی محسوب میشد.
- بیشتر بخوانید: باسکول دیجیتال دستی
با اینحال صداقت را بر پنهان کاری ترجیح دادم و با توکل بخدا رزومه کاری خودم را فرستادم، البته نه خیلی کامل ولی موضوع سن را کتمان نکردم در کمال تعجب من را پذیرفتند.
اینجا بود که فکر کردم اینها باید کلکی تو کارشون باشه، در ادامه با توجه به سرخوردگی های فراوان از جامعه کاری حاکم بر خودم، متوجه می شوید که طبیعی بود که باور به پاکی و صداقت موعه گل آراد را نداشته باشم.
شروع تجارت الکترونیکی
تعجب می کردم که چطور آراد از خودم به من دلسوز تر شده، این بود که کار در آراد را جدی گرفتم پس از مدتی که آموزش های رایگان را دریافت کردم، شرکت پیشنهاد شروع تجارت الکترونیک، خرید و فروش محصول را به نمایندگان داد، خب امری جدید و پر از ابهام و شک بود.
اما با یاری خداوند، آراد در وجودم ی حس اعتماد قلبی را بوجود آورده بود و بی شک میدونستم که خیری در آن هست، منهم با توجه به شرایط موجود در آن لحظه فروش تجهیزات توزین سبک و سنگین یا به عبارتی صنعت باسکول و ترازو را انتخاب کردم.
- بیشتر بخوانید: باسکول دیجیتال ایرانی
امروزه با برند کسری باسکول، در بازار داخل و کشورهای همسایه شناخته شده ایم. طبیعی بود که در اوایل کار، خود من و اطرافیانم، بخصوص همسرم و دخترم، درک خاصی از موضوع نداشته باشیم و این رو یک کار غیر ممکن ببینیم.
محتوانویسی و تبلیغ در سایت
یه حسی در قلبم به من می گفت: "اینکار جواب میده، همه چیو بذار کنار، منظور هر چیزی غیر از کار، جواب میده" و با الطاف خداوندی و آموزش هایی که دیدم و کمک اساتید و البته همت و پشتکار خودم، شروع به محتوا نویسی و تبلیغات روی سایت هایی که شرکت در اختیار ما قرار داده بود کردیم.
کسب سود از محصول
حدود ۲ ماه بعد، زنگ های ما شروع شد و خوشبختانه اولین فروش ترازو هم در همان اوایل انجام شد که یک سود بسیار خوبی و بسیار شیرین و دلچسبی هم نصیبمان شد، ولی گویا این شک برای اطرافیانم تمامی نداشت، اما خودم با ذوق و علاقه بیشتری به کارم ادامه دادم.
تا ۲ سال پیش که همسرم هم از کارمندی دست کشید و به کاروان پویای آراد پیوست. موفقیت های روز به روز بیشتری نصیبمان شد البته که تجارت فرازو و نشیب دارد که با صبر و پشتکار توانستیم تا این لحظه به آنها فائق شویم.
- بیشتر بخوانید: باسکول دیجیتال اصفهان
با ورود همسرم در آراد، جان تازه ای در وجودم شکل گرفت، کار فروش دستگاه های بسته بندی مواد غذایی، دستگاه های دستکش کار و ضدبرش لاتکس، دستگاه های کلاه و ماسک یکبار مصرف را با برند نورا صنعت شروع و گسترش دادیم.
امروز با افتخار از مجموعه صنعتی نورا صنعت و کسری باسکول صحبت می کنیم. از دیگر موفقیت های خانواده کوچک خودم، شروع کار برندینگ برای دخترم هست که به نوعی تولید یا کار آفرینی کوچکی در آن شکل گرفته و گاز مسافرتی سامسونتی دو شعله، نمونه ایی که در دنیا نظیر نداره، را راه اندازی کرده و با سیستم تبلیغات انفجاری در سایت ها، فروش آن نیز آغاز شده است.
سابقه کاری قبل از شروع تجارت
قبل از شروع کار تجارت یا بهتر بگم تجارت بدون سرمایه، حدود دو سال کارمند کارخانجات روغن و تلویزیون بعنوان MIS بودم.
قبل و بعد از آن، کارهای آزاد زیادی رو انجام داده بودم از قبیل راه اندازی و تولید پوشاک بچه، خیاطی، منشی دندانپزشکی، آموزش ریاضی و شیمی، آموزش دروس Icdl، و بعد از ازدواجم، همسرم هم کارخانهدار بودند.
تمام اینها به نوعی نشان می دهد که در بحث تجارت و مشاغل غیر کارمندی قرار داشتیم، اما در مقطعی که ما با آراد آشنا شدیم با توجه به پشتوانه تجربی که داشتیم، همت و پشتکاری که هردوی ما در مسیر اقتصادی داشتیم.
- بیشتر بخوانید: باسکول دیجیتال 500 کیلویی
صد البته یک مسیر اقتصادی سالم و بدون زد و بندهای مرسوم و جاافتاده در اقتصاد ایران، رو گذرانده بودیم، نتونستیم در سن بازنشستگی اوضاع مناسبی را برای زندگی خودمون که در همه جای دنیا یک تعریف مشخصی داره و در ایران به یک خانه و ماشین ختم میشه، را مهیا کنیم و برای هم سن و سالهای ما هم این چیز غریبی نبود. انگار باور کردیم که خوب اینجوریه، یا سلامت و نان حلال و یا ...
شروع تجارت بدون سرمایه
به لطف خداوند و شناخت تجارت بدون سرمایه توانستیم وضع مادی متوسط خودمان را به سطح رو به بالا و به سمت ثروتمندی حرکت بدیم. علتش چی بود؟
انسان هایی بی تعهد و بی مسئولیتی هم نبودیم، صاف و ساده و سالم، این سیستم تفکر من و همسرم بود، که با سیستم اداری یا فرهنگی حاکم بر جامعه که روز بروز هم بدتر میشدف منطبق نبود.
ما نمی توانستیم با این سیستم رشد کنیم، از طرفی تجارت را هم در جریان تفکر اقتصادی و امرار معاش خودمون نمیدیم، فکر می کردیم تجارت آدم های خاص میخواد، رفتارهای خاص میخواد، خانواده ما فرهنگی و کارمند بود.
- بیشتر بخوانید: باسکول دیجیتال 100 کیلویی
اصولاً در تفکر ما نه تجارت بود و نه جامعه به عنوان یه شغل حلال و درست یا انجام شدنی توسط افراد عامی آنرا، نشان می داد.
آراد برندینگ تجارت بدون سرمایه یا خرید و فروش، را بعنوان بهترین شغل مطرح کرد، اینکه که کنار تولیدکنندگان قرار بگیریم هم به فروش آنها و هم به درآمدزایی خودمان کمک کنیم. در واقع با مشاوره، آموزش و راهنمایی ها و ... که مدام تکرار میشد، ما هم یادگرفتیم که صبور باشیم و با نگرش های غلط جامعه چگونه چالش انجام بدیم.
ساختار جذب مشتری
کم کم خیلی قوی شدیم و فروش قوی و جذب مشتری فراوان در حوزه ترازو و باسکول پی ریزی شده از جانب آراد، طوری بود که تولیدکننده ها کم کم به ما وابسته میشدند این دلیل داشت: آنها تولید را خوب بلد بودن، اما فروش رو بلد نبودند.
همین الان شرکت هایی را که تست میکنیم تا ارزیابی کنیم، محصول ما را با چه رقمی می فروشند و چه جوری می فروشند، بعدش خندم میگیره (البته پشت ی بغض خاموش، که علت شکست مجموعه های صنعتی، عدم آشنایی به روش های فروش و تسلط بر مشخصات محصول و فن بیان می باشد)
میگم: اگر آنها فروشنده اند ما چی هستیم؟ اگر ما فروشنده هستیم آنها چی هستند؟ جواب واقعاً این است: البته ما فروشنده های خوبی هستیم یا بهتر بگم: ما تاجران خوبی هستیم.
همین موقعیت که کسب و کار بسیاری مشاغل خوابیده، ما همه با هم خوشحالیم، با آراد خوشحالیم که توانایی پولسازی به جای پول خواری را داریم، میتونیم به اطراف خودمون خدمت کنیم، به تولیدکننده خدمت کنیم، برای تولید کننده که در حال ورشکستگی هست، فروش حتی در حد کم، اونها رو به نوعی از زمین بلند میکنه.
حالا تولید کننده بفهمه و از خدای تشکر کنه یا نفهمه، برای ما فرقی نمیکنه، ما کار خودمان را انجام میدهیم.
همیشه این کمبود رو حس می کنم که خوب من باید بیشتر بدونم، بیشتر جلو برم، بیشتر تو کلاس شرکت کنم، الان موقعیتی شده که ما زنگ های زیادی داریم.
مشتریان زیادی به سمت ما کشیده می شوند، که بایستی ساماندهی بشن، باید به پول تبدیل بشن، اینها موانعی است که ما رو از آموزشهای همیشگی شرکت دور کرده، ولی هر لحظه که بتونیم، من و همسرم از آموزش های آنلاین استفاده می کنیم.
اما مثل یک شعار: برای خودمون تعهد قراردادیم که اگر نمی توانیم آموزش روزانه ببینیم ولی در آموزش های پنجشنبه و شرکت در همایش جمعه که آراد برگزار می کند، حضور داشته باشیم.
جلسات پنج شنبه شور و اشتیاق عجیبی داره، امید و آرزویی که در سخنرانی و اساتید هست، ما را هم به هیجان میاره و احساس می کنیم که در یک جامعه پویا هستیم نه آن جامعه افسرده و ناراحتی که در طول هفته و در ارتباط با مشتری یا محیط اجتماعی خودمان در شهر یا استانمان با آن مواجه هستیم.
یک جورایی بهمون انرژی میده و انگار برای طول هفته واکسینه می شیم، بیشتر انرژی را هم از اساتید بزرگوار در جلسه کسب می کنیم.
روز جمعه برای من هیجان انگیزتر هست چون می دانم تاجران جدیدی به جمع ما اضافه میشه و هم اینکه آموزش اساتید محترممان، کمک می کند که ما به لطف خدا یک نقشه راه روشن از صادرات رو در ذهنمون ترسیم کنیم و بتوانیم صادرات رو واقعی تر ببینیم.
روز اول تجارت را واقعی نمی دیدیم که اصلاً در ذهن ما جا نداشت، ولی با تکرار مکرر آموزش ها و ... فروش داخلی انجام پذیر و ملموس شد.
صادرات را از کجا شروع کنیم؟
امروز بحث سیاست های مدیریت شرکت آراد، روی صادرات می باشد تا ارز به کشور وارد بشه، باز به اقتصاد جامعه و اقتصاد ایران خدمت بشه، دیگر فقط بحث تولید کننده ها مطرح نیست.
البته وقتی محصول تولید کنندگان فروش میره، آنها هم وضعیت خوبی پیدا می کنند، در نتیجه گردش اقتصادی خوبی رخ میده، دیگه امید به خدا، کارخانه ها، تولید کننده ها، کارگاه های کوچک و بزرگ مجبور به تعدیل نیرو نمیشن، گردش پول راحت تر اتفاق میافته و این کمک می کنه که وضعیت اقتصادی مردم بهبود پیدا کند.
اگر روند را ادامه بدیم تاجران بیشتری شروع به این فعالیت بکنند، مسلمه است که وضعیت جامعه بهتر خواهد شد. در نهایت از تجارت و صادرات نترسید، زمانی انسان ترس به وجودش حاکم میشه که تو تاریکی قرار دارد مثل شب بدونه چراغ و روشنایی. زمانی که برق نباشه، با اینکه تو محیط خونتون هستید، ممکنه بترسید.
در مقابل وقتی که شب باشه چراغ هم باشه دیگر ترس معنا نداره. در آراد با اینکه بر فرض جامعه مثل شب شده باشه، نور هست راهنما هست کاربلد هست، کنار شما هستند، دیگه نگرانی و ترسی از اون تاریکی نخواهید داشت، میدونید با هم بودن کمک میکنه به جلو رفتن و نترسیدن و رشد و شکوفایی.
سیاست های آراد برندینگ، کمک می کنه تا شما بزرگ بشید، صادرات کنید، فروش داخلی بالایی رو انجام بدید در سایه زمان، به خودتون زمان بدید و تلاش کنید.
در آراد تلاش میشه که بزرگ و قوی بشید و هر جا زمین خوردنی باشه، راهنمایی های لازم میشه تا اصلا زمین نخورید،در حالیکه در جامعه به تجربه دیدم که برعکس عمل میشه.
در تمام سیستم های اقتصادی نقص هست، نقص وجود داره یا بعد از سلسله حرکت هایی نقص بوجود میاد، اما در آراد مهم این است که هر جا نقص وجود داره سعی میشه اون نقاط ضعف هرچه سریعتر مرتفع بشه تا بتونن خروجیهای بهتری از سیستم و تجارت بگیرند.
توصیه برای شروع تجارت
توصیه من به همه از جوان و پیر: بر طبق تجربه خودم، اگر در جوانی ما کسی بود که دلسوزانه راهنمایی میکرد، به من یاد میداد، امروز من هم جایگاه بسیار عالی را تجربه می کردم خیلی بهتر از موقعیت فعلیم.
زندگینامه من قبل از آراد: کارمند بودن، شغل آزاد داشتن، تولیدی داشتن، همسر یک کارخانه دار بودن و ... به نوعی در تجارت قرار داشتم، ولی تجارتی که شما رو زمین میزنه، بر اساس رقابت و فرمولهای ناپسند، شما زندگینامه ای تلخ را تجربه و ارائه می کنی، یک برگه زیبا و روشن بسیار کمرنگ، یک لبخند محو را در خاطراتت زنده می کند.
آیا شرم داری که بگی من در طول سالیان چه کردم؟ چه دستاوردی دارم؟ به فرزندت چه خواهی گفت؟ فرزندی که دائم دویدن های تو را دیده است.
خودم را موفق نمی دونم چون احساس می کنم خیلی بیش از این برای من زحمت کشیده شده، میتونستم خیلی جلوتر باشم، اما آراد منو موفق میدون، چون من مسیر حرکتی درستی رو پیش میرم و خودمو از زندگی کارمندی بازنشستگی که حقوق ثابتی داره، خلاص کردم.