دوستی و رفاقت در اسلام

دوستی و رفاقت در اسلام

سازمان آراد برندینگ

خانواده پولساز ایرانی

دوستی و رفاقت در اسلام تنها بین متقین وجود دارد و آیه صریح قرآن داریم که تمام دوستی ها به دشمنی تبدیل می شوند مگر رفاقت بین پرهیزگاران. از رسول خدا روایت شده است که می فرمایند "صدیق کل من العقل" یعنی هر نفس یا وجودی یک دوستی دارد. کلمه دوست، در عربی به یکی از معانی به نام صدیق خوانده می شود. صدیق یعنی کسی که تو را به راستگویی و صدق دعوت می کند و یک کلمه به اسم تصدیق داریم مثلاً می گویند فلانی تو را تصدیق کرد یعنی شما را راستگو دانست.

اشتباه مردم در انتخاب دوست

یک اشتباهی که مردم در انتخاب دوست انجام می دهند این است که آن فرد را دوست خود می گیرند تا آن ها را تصدیق کند. الان اگر اکثرا شما به دوستانتان نگاه کنید می بینید کسی را به عنوان دوست قرار دادید که تصدیقتان می کند. یعنی همیشه همه کارهای شما را درست بداند و اگر یک جایی کار شما را غلط بداند، دوستی ها خراب می شوند. دوستی و رفاقت یعنی دوست را تا زمانی دوست می دانید که بگوید شما خوب هستید و خیلی کارتان درست است. یعنی ما دوست را کسی می گیریم که تصدیق مان کند، اما در واقع این نیست بلکه صدیق کسی است که شما را به راستی دعوت کند.   [av_notification title='' color='green' border='dashed' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg=''] دوست هر کس عقل اوست [/av_notification] اینجا است که می ‌فرمایند دوست هر کس عقل اوست. و همان طور که ما آرادی ها قبلا هم گفتیم، اینجا منظور از عقل، آن بخشی که فکر ما باشد نیست، بین فکر و عقل تفاوت وجود دارد. عقل آن بخشی از وجود انسان است که درست است و دچار مشکل و انحراف نمی ‌شود. مثلا وقتی می گویند فلانی کم عقل است به این معنی نیست که او فکری نمی کند. ممکن است خیلی هم با خودش فکر کند اما آن قسمتی از افکارش که او را به درستی و راستی هدایت کند کم است، برای همین است که به این افراد، کم عقل می گویند. دوست هرکس عقل اوست پس دوست هر انسانی عقل اوست یعنی آن قسمتی از وجودش که به درستی شهادت بدهد و به درستی پایبند باشد و "عدوه جهله" و دشمن انسان جهل و نادانی اش است.

وسط حرف کسی نپریدن

در روایت دیگری از وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، سنت ایشان بود. یکی از یاران پیامبر صحبت می کرد که من در محضر رسول خدا که بودم حاضرینی که نشسته بودند خیلی صلوات می فرستادند. که این دور از ادب است و اصلا زیبا هم نیست که حرف کسی را قطع کنید بلکه باید آهسته در قلبشان یا روی زبانشان جمله صلی الله علیه واله و سلم را ذکر می ‌کردند. گاهی هم که نام رسول الله می آید باید اجازه دهید که اینجا صحبت تمام شود بعد صلوات بفرستید. ما گاهی اوقات می بینیم که متاسفانه بعضی افراد همین که امام جماعت جمله اشهد ان محمد رسول الله را می گوید و نام پیامبر را می‌ شنوند سریع صلوات می فرستند. در صورتی که این دور از ادب است که شخصی صحبت کند و شخص دیگری صحبت او را قطع کند. اللهم صل علی محمد و آل محمد حالا ممکن است کسی با الفاظ ناپسند و ناثواب بی ادبی ‌کند و دیگری بیاید با نام رسول الله مرتکب بی ادبی شود. کار شخص دوم خیلی زشت تر است. یعنی ما پیغمبر خدا را در بی ادبی واسطه کنیم، پس ادب این است که وقتی کسی دارد صحبت می‌ کند صبر کنیم جمله اش تمام شود بعد ما ذکر یا حرفمان را بگوییم. حالا اگر سخنران خواست به صحبتش ادامه دهد می توانید در دلتان صلوات بفرستید.

از نشانه های فرد متکبر

از نشانه ‌های متکبران این است که نمی گذارند سخن سخنگو تمام شود، یعنی وقتی دارد صحبت می کند، وسط صحبتش، حرفش را قطع کنند، پس زشت است که ما تکبر را با نام رسول الله انجام دهیم. پس اگر سخنگو بگوید رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، آن وقت شنوندگان می توانند آرام ذکر صلی الله علیه و آله و سلم را زمزمه کنند. و اگر نام رسول الله بیاید باید اجازه دهید که جمله تمام شود بعد یا خود سخنران مکث می کند و شما می توانید صلوات بفرستید و یا اگر سخنران مکث نکرد و جمله تمام نشد شما می توانید آرام در دلتان صلوات بفرستید.

انسان بر دین دوستش است

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند "الرجل علی دین خلیله, فلینظر احدکم من یخالل" انسان بر دین دوستش است. یعنی بر دین دوستی است که خیلی با او صمیمی است و خیلی رفاقتشان با هم گره خورده است، برای همین است که قرآن می فرماید" لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ" مبادا اهل کتاب را به دوستی بگیرید. اهل یهود و نصاری دوست نیستند چون هر کسی بر دین رفیقش محشور می شود.

محشور شدن با دین کسی که دوستش دارید

امام صادق علیه السلام می فرمایند در قیامت هر کسی بر دین آنچه که دوست داشته است و با آن کسی که دوست داشته باشد محشور می شود. به خاطر همین است که شاعر می گوید : [av_notification title='' color='green' border='solid' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg=''] ما به محبان علی و عمر / هیچ نگوییم از خیر و شر / حشر محبان علی با علی / حشر غلامان عمر با عمر [/av_notification] قرآن در اين باره مى فرمايد: "يوم ندعوا کل أناس بإمـمهم" روزی که هر کسی را با امام خودش محشور می کنیم. یعنی هر کسی با پیشوای خودش محشور می شود. و خدا شما را با هر کسی که گمان می کنید از سمت خدا به او عنایتی شده است محشور می کند، پس دعوا و اختلافی وجود ندارد.

همه دوستی ها تبدیل به دشمنی می شوند

قرآن می فرماید "الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقینَ" الاخلا، جمع خلیل می باشد. یعنی آنهایی که خودشان را برای هم خلیل می دانند یقیناً روزی می رسد که با هم دشمن می شوند، این وعده خداست، پس همه دوستی ها روزی با همدیگر دشمن می شوند. همه دوستی ها تبدیل به دشمنی می شوند حتی اگر کسی بگوید که ما خیلی با همدیگر دوست صمیمی هستیم و هیچ وقت با همدیگر دشمن نمی شویم می بینیم که خدا در همین آیه می فرماید همه دوستی ها حتی آن هایی که خیلی با هم صمیمی هستند روزی با هم دشمن می شوندبه جز متقیان. غیر از این ها همه دوستی ها تبدیل به دشمنی می شوند، منظور این نیست که دوستی ها تبدیل به بی ‌تفاوتی می شوند بلکه دوستی ها تبدیل به دشمنی می شوند.

اسرارتان را از دوستانتان پنهان کنید

برای همین است که امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند اسرارتان را از دوستانتان پنهان کنید چرا که آن ها به زودی تبدل به دشمنانتان می ‌شوند مگر دوستی که پرهیزگار باشد. ما از کجا بفهمیم که چه کسی دوست ما است؟ از آنجایی که انسان راز و اسرارش را به دوستش می‌ گوید، مثلاً دو تا دوست ممکن است حرف هایی به همدیگر بزنند که حتی به نزدیک ترین اقوام خودشان هم نگویند، پس اگر دقت کنید می بینید دوست و خلیل از نزدیکترین اقوام انسان هم به انسان نزدیکتر هستند.

انتظار و یاری از دوستان در زمان سختی

انسان وقتی در مقابل سختی ها قرار می گیرد اولین انتظار و یاری اش از دوست و رفیقش می باشد و از نزدیکترین اقوام خودش، حتی از پدر و مادرش هم ممکن است همچین انتظاری نداشته باشند. مثلا اگر یک پسر و دختر با همدیگر رفیق باشند ولی رفاقتشان به مشکل بر بخورد آیا اول با پدر و مادرشان در میان می گذارند یا با رفیقشان؟ معلوم است که اول مشکلشان را به رفیقشان می گویند، اگر حل نشد بعد به خانواده می ‌گویند یا مثلاً دو تا پسر که با هم رفیق هستند اگر با همدیگر به مشکل بر بخورند اول به رفیقشان می ‌گویند و بعد اگر مشکل حل نشد با خانواده در میان می گذارند.

تمایل انسان به بودن با دوستان

پس رفیق در خوشی ها و در مشکلات جلوتر از اقوام نزدیک است، مثلا اگر کسی بخواهد به بازار برود و خرید کند یا به استخر و ... برود آیا دوست دارد با اقوامش برود یا با رفیقش؟ معلوم است که دوست دارد با رفیقش باشد. پس در قیامت انسان را با دوستانش محشور می کنند نه با فامیل هایش، اگر بگویند بهشت جایی است که دوستانت هم آنجا هستند و می توانید با همدیگر خوش بگذرانید و از شما بپرسند که اینجا چه جور جایی است، شما می گویید جای قشنگی است. اما اگر بگویند که بهشت یک جایی است که فامیل ها دور هم هستند ممکن است بگویید که اصلا نمی ‌خواهم وارد همچین بهشتی شوم. حتی اگر کسی که بگوید که من با فامیل هایم دوست هستم به جز فلانی، اینجا معلوم می شود که در بین فامیل هایش هم کسی هست که رفیقش نیست، "المرء على دین خلیله و عشیرة" انسان بر دین عشیره اش است، عشیره انسان اجبار دارد اما دین اجبار ندارد و انسان خودش آن را انتخاب می ‌کند.

اقوام ذاتا رفیق نیستند

پس بهشت جایی است که انسان با دوستانش خوش باشد، حالا ممکن است که شخصی مادرش خلیلش باشد یا پدرش رفیقش باشد، اما ذاتا پدر یا مادر و بقیه اعضای خانواده رفیقش نیستند. تاریخ نشان داده که مثلا مادری بوده که به فرزندش خیانت کرده است یا پدری بوده است که فرزندش را به ناحق کشته است پس آنچه که ملاک و معیار است رفیق است و ضربه را هم انسان از رفیقش می خورد. [av_notification title='' color='red' border='dashed' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg=''] رفیق ضربه می زند [/av_notification] الان خیلی از شرکا را می بینید که مثلا می گویند شریکم مالم را برده است. اگر ما شریکی داشته باشیم که رفیق مان نباشد، هر پولی که بخواهیم جابجا کنیم با همدیگر می نویسیم، ولی اگر شریکی مال کسی را می برد شاید به این دلیل است که آن ها زمانی با همدیگر رفیق بودند و در کارهای مالی اصطلاحاً با همدیگر ندار بودند. اگر این ها قانونی هر چیزی که می خریدند را می نوشتند و سند می زدند یا محضری می کردند دیگر هیچ شریکی نمی توانست مالشان را ببرد.

رفیقان اسرارتان را فاش می کنند

این وعده خدا است که می‌ فرماید همه دوستی ها روزی به دشمن تبدیل می شوند به جز متقین. پس اگر شما به این وعده دقت نکنید و توجه نداشته باشید خودتان ضربه می خورید چون کسی را امین خودتان قرار می دهید و بعد اسرارتان، اموالتان و نوامیس تان را در اختیار این شخص قرار می دهید و بعد روزی این شخص با شما دشمن می ‌شود. بعد می ‌بینید که مالتان به تاراج رفت، اسرارتان فاش شد و نوامیس تان به غارت رفت. چقدر داستان های زیادی است از این که مثلاً یک رفیقی در زندگی زن و شوهری می آید و باعث می شود که زن یا شوهر به همدیگر خیانت کنند و زندگی شان از هم پاشیده می شود. چون این افراد کسانی را خلیل خود کردند که متقی نبودند. چه داستان هایی که آبروی کسی رفت، این ها چطوری بی آبرو شدند در حالی که خدا وعده ستار العیوب داده است که عیب ها را بپوشاند. عیب این اشخاص را دوستانشان برملا می کنند نه خدا، چون غیر از دوستانتان کسی از اسرار شما باخبر نیست. مثلاً اگر شخصی کسی را بکشد اولین کسی که این موضوع را متوجه می شود رفیقش است. وقتی موضوعی بر قلب انسان سنگینی می کند و نتواند تنهایی آن را تحمل کند و باید به یکی بگوید می رود داستان را با دوستش در میان می گذارد.

فاش کردن اسرارقبول نداشتن این آیه شریفه

برای همین است که قرآن وعده کرده است که همه با هم دشمن می شوید، شاید باور این موضوع سخت باشد و خیلی از شما این را باور نکنید، و این که شما این آیه را قبول ندارید را می شود از رفتارهایتان متوجه شد. اگر شما باور می داشتید که روزی با دوستتان دشمن می ‌شوید اسرارتان را به او نمی گفتید، همین که اسرارتان را به او می گویید یعنی باورتان شده است که به این آیه اعتقاد ندارید. اگر یقین کنید که این دوست شما روزی دشمن تان می شود دیگر اسرارتان را به او نمی گویید، پس معلوم می ‌شود که شما به این آیه خدا یقین ندارید.

مقبول شدن اعمال

برای همین است که قرآن می فرماید هیچ عملی از کسی قبول نمی شود الا به یقین، منظور خدا از این آیه که می فرماید همه با هم دشمن می شوید این نیست که دوستی ها تمام می شود نه بلکه دوستی ها تبدیل به دشمنی می شوند.

دشمنی دوستان نزدیک

وقتی دوست دشمن شود از کسی که غریبه بود و دشمن شود، دشمنی اش بدتر است، چون دشمن بر نقطه ضعف تکیه می کند تا از این طریق به شما ضربه بزند. اما دوست نقطه ضعف های شما را می داند ولی یک غریبه این ها را نمی داند و برای همین است که وقتی شیطان می خواست آدم و حوا را گمراه کند برای این دو قسم خورد که به عزت خدا قسم من برای شما از خیرخواهان هستم. پس یکی از شیوه های دشمنی این است که دشمن، خودش را دوست نشان می ‌دهد.
این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۲.۴ / ۵ تعداد رأی: ۵