۱. تسلیت شهادت جانسوز امام موسی کاظم علیه السلام
🕰️ ۱ دقیقه
۲. پادکست ویژه تازه واردها
نمایندگان خارجی چه وظایفی بر عهده دارند و چگونه به رونق صادرات ما کمک می کنند و تاجران آرادی چگونه از ظرفیت هایشان استفاده کنند؟
۳. مقاله ویژه تازه واردها
۴. دریافت پول صادراتی
🕰️ ۵۷ دقیقه
۵. آرادنگاری
🕰️ ۲ دقیقه
۶. دسته بندی تامین کالا
🕰️ ۱۱ دقیقه
۷. حضور نماینده لبنان در ایران
🕰️ ۱ دقیقه
۸. باور غلط اول
ابتدا قصد دارم سه باور غلط را اگر خدا بخواهد در ذهن های برخی آرادی ها مخصوصا تازه واردها اصلاح نمایم هرچند معتقدم به فرموده امیرمومنان علی علیه السلام: تغییر باورها از جابجایی کوه ها سخت تر است.
باور غلط اول اینکه می شنویم ایگونه می گویند اینکه آراد می خواهد همه مردم ایران را تاجر کند باید بداند که جامعه به همه شغل ها نیاز دارد و این تفکر که همه تاجر شوند غلط است.
در پاسخ به این باور غلط باید بگوییم اولا آراد نمی خواهد همه مردم ایران تاجر شوند بلکه آراد می خواهد آمار تاجران ایرانی که در حال حاضر کمتر از یک هزارم جمعیت کشور است به یک دهم جمعیت کشور برسد.
دوم اینکه درست است که آراد تلاش می کند تا صدای تجارت را به گوش همگان برساند تا حجت را بر همگان تمام کند اما چه کسی گفته هر کسی دعوت آراد را بشنود اجابت می کند؟
این افراد جوری صحبت می کنند که انگار همه مردم بله قربان گوی آراد هستند و آراد هر چه بگوید می گویند چشم.
نه بزرگواران اینگونه نیست.
طبق آمارهای ما از هر صد نفر فقط بین یک تا سه نفر می پذیرند که تاجر شوند و ۹۷ تا ۹۹ نفر دیگر با اینکه تمام منطق ها را می شنوند باز هم به تجارت نمی آیند.
پس خیلی نگران اینکه ایران کمبود کارگر و کارمند بخورد نباشید.
و سومین نکته اینکه کشورهای دیگری که مردمشان کارگری نمی کنند مثل عربستان یا کویت که در همین همسایگی خودمان هستند آیا به مشکل کارگر خوردند؟
نه بزرگواران بلکه از کشورهای دیگر مردمانی با میل و علاقه ای وافر برایشان کارگری می کنند و شما هر کارگری در کویت ببینید حتما مهاجر است.
کاش بخش قابل توجهی از ما ایرانی ها تجارت می کردیم آنگاه نیاز هم نبود که برادران افغانمان را از کشور خارج کنیم بلکه از حضورشان در ایران استقبال هم می کردیم چرا که بخش زیادی از بدنه کارگری را بر عهده می گیرند همان کاری که کشورهای ثروتمند جهان امروز انجام می دهند.
۹. باور غلط دوم
از او می پرسیم چرا بعد از اینکه با مشتری صحبت کردی پیگیری اش نمی کنی؟
می گوید: در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
یک ضرب المثل کاملا غلط که در بین مردم ایران جا افتاده است و انگار حکم قرآن را دارد و خدا آن را نازل کرده است.
شما چقدر آیات قرآن را می خوانید که خداوند یک موضوع را ۱۰ بار تکرار کرده است.
فکر می کنید خداوند مشکل کم حواسی دارد و فراموش کرده این حرف را پیشتر هم گفته است؟
نه عزیزم اینگونه نیست بلکه می خواهد به من و شما بفهماند این جمله که در خانه اگر کس است یک حرف بس است اراجیفی بیش نیست.
کدام یک از شما با یک بار حرف شنیدن حق را می پذیرید؟
شخصا بالای ۱۰۰ بار درباره تجارت از زوایای مختلف با شما بزرگواران سخن گفته ام و هر بار در کامنت ها می نویسید اینگونه به تجارت و قرآن نگاه نکرده بودم اما باز مدتی از آراد دور می شوید دوباره به شک می افتید که نمی توانم تاجر شوم و قصد دارید مسیر دیگری در پیش بگیرید.
اگر آراد هم بگوید در خانه اگر کس است یک حرف بس است هیچکدام از تاجران آرادی امروز تاجر نبودند.
اگر مدیران ارشد فقط این حرف را یکبار می زدند هیچ تاجری امروز نبود.
شما یک بار به فرزندتان بگویید مسواک بزن تا آخر عمرش مسواک می زند؟!
یک بار به او بگویید نماز بخوان تا آخر عمرش نماز می خواند؟!
اگر این سخن درست باشد پس پیامبران خدا که سال های سال با مردم فقط یک حرف زدند که نپرستید خدایی جز خدای یگانه را کار عبث و بیهوده ای انجام دادند.
چون در خانه اگر کس است یک حرف بس است و یا رسول الله شما در همان روز اول به مردم گفتید که بگویید نیست خدایی جز خدای یگانه تا رستگار شوید.
و مردم هم اگر کس بودند برایشان همین یک حرف بس بود و ایمان می آوردند.
پس چرا پیامبر خدا ۲۳ سال آن همه مرارت تحمل کرد تا همین یک جمله را در قلب مردم بنشاند؟
حقیقت ماجرا اینست که این ضرب المثل کاملا غلط از سمت انسان های بسیار تنبلی که قصد تلاش ندارند و نمی خواهند برای هدایت مردم وقت بگذارند و سختی هایش را تحمل کنند ساخته شده است.
کسانی که هیچ تعهدی به جامعه بشری ندارند و می خواهند وجدان بیمارشان را آرام سازند خلق شده است.
که وقتی به آنها می گویی چرا برای راهنمایی فلان عزیزت خودت را به سختی نینداختی؟
آنجا جواب دهند من یک بار به او گفتم و در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
به اینگونه افراد بگویید پس خودت هم کس نیستی چون تو هم هیچ حرفی را یکبار بشنوی قبول نمی کنی.
هزار بار هزار کار غلطت را به تو یادآور می شویم و باز همانی و دوباره می گوییم به این امید که اصلاح شوی.
خداوند زمانی که موسی علیه السلام را به پیامبری برگزید به او فرمود ای موسی نزد فرعون برو و او را به راه راست هدایت کن.
موسی فرمود: پروردگارا من بارها با او درباره خوبی ها سخن گفته ام اما او گوشی برای شنیدن سخن حق ندارد.
و خداوند چون دید موسی علیه السلام را سخت می آید تا به تنهایی از عهده کار بر آید برادرش هارون را هم کنارش قرار داد و فرمود:
اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ
شما دو نفر به سمت فرعون بروید که طغیان کرده است پس با او به نرمی سخن بگویید شاید او پند گیرد یا بترسد و متواضع شود. سوره طه آیه ۴۳ و ۴۴
با آنکه خداوند بر فرجام کار انسان ها آگاه است و یقین دارد که فرعون پند نمی گیرد و نمی ترسد و متواضع هم نمی شود باز هم به دو پیامبر دوست داشتنی اش می گوید شما بروید و با او به نرمی سخن بگویید.
خب اگر خداوند این منطق را داشت که در خانه اگر کس است یک حرف بس است دیگر چه لزومی داشت که این سخن را بگوید.
شاید بگویید خب چون موسی با او بعد از پیامبری اش سخن نگفته بود.
خب قبول پس این را چه می گویید که آیا فکر می کنید موسی فقط یک بار بعد از پیامبری اش با او سخن گفت؟
خداوند حداقل خبر صحبت کردن موسی با فرعون را ۹ بار مختلف در قرآن بیان نموده است و فرمود:
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَىٰ تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ
و محققا موسی را با نه نشانه آشکار نزدش فرستادیم. سوره اسراء آیه ۱۰۱
تازه یقینا این نه بار بعد از چندین باریست که پیش از آن فرستاد چون در هر کدام از این دفعات بعد از نپذیرفتن فرعون خداوند عذابی اندک برایشان فرستاد و فرمود:
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ ۚ
۱۰. باور غلط سوم
إنّي قد أيْسَرتُ، فأدَعُ التِّجارةَ؟
یعنی من دیگر به زندگی آسانی دست پیدا کرده ام آیا می توانم تجارت را کنار بگذارم؟
امام فرمود: إنّكَ إنْ فَعَلتَ قَلَّ عقلُكَ
یقینا اگر این کار بکنی عقلت کم می شود./
من خیلی بر روی این حدیث که ثقه المحدثین شیخ اعظم کلینی رحمه الله علیه در کافی جلد ۴ صفحه ۱۴۸ آن را آورده است فکر کردم.
موضوعی به خاطرم رسید که دوست داشتم با شما در میان بگذارم که چرا وقتی معاذ درباره آسانی زندگی و ترک تجارت با امام سخن گفت ایشان برای منصرف کردن معاذ بحث را از پول خارج نموده و به سمت عقل بردند.
یعنی امام درباره پول معاذ سخنی نگفت بلکه درباره کم شدن عقل معاذ سخن گفت و او را ترساند تا تجارت را کنار نگذارد.
با خودم اندیشیدم یقینا شخصیت معاذ به گونه ای بوده که عقل و جایگاه اجتماعی اش هم برایش بسیار مهم بود.
یعنی از این بزن در روها نبود که تجارت را فقط به خاطر پول انجام داده باشد.
در کنار پول موضوعاتی مهمتر نظیر عقل که همین عقل در بر گیرنده تمام خصلت های پاک انسانیست برایش اهمیت داشته است.
حتی اهمیت عقل برای معاذ از اهمیت پول بیشتر بوده است که امام صادق می فرماید تجارت را رها کنی عقلت کم می شود معاذ کوتاه می آید و تسلیم می شود.
حالا شمایید و قلب هایتان.
اگر داشتن عقل برایتان مهم نیست زمانی که مانند معاذ به زندگی آسانی از راه تجارت دست پیدا کردید می توانید تجارت را کنار بگذارید.
أيْسَرتُ یعنی به آسانی رسیدم.
عرب زمانی این کلمه را به کار می برد که هیچ سختی در زندگی اش نباشد.
پس همین عبارت نشان می دهد تجارت این پتانسیل را دارد که تمام سختی های زندگی را به آسانی مبدل کند.
شما اگر فقط دنبال آسانی در زندگی هستید مدتی در تجارت بمانید سپس آن را رها کنید.
اما اگر شما هم مانند معاذ بن کثیر برایتان عقل مهم است تا آخر عمرتان در تجارت می مانید و هیچگاه آن را رها نمی کنید با وجود آنکه سال ها قبل از آن به آسانی در زندگی دست پیدا کرده اید.