از مردم سوال کنید دوست دارید ثروتمند شوید؟
اکثرشان می گویند بله.
بگویید آیا می دانید راه پول در تجارت است؟
اگر هم ندانند کمی که برایشان توضیح دهی قبول می کنند چون امری واضح است.
بپرسید دوست داری تاجر شوی؟
می پرسد چگونه؟
می گویی باید تغییر کنی.
اینجا ترمز می زند.
مردم به شدت از تغییر بدشان می آید.
همه مردم پولدار شدن را دوست دارند.
تجارت که شغل باکلاسی هست را دوست دارند.
اما به شدت از تغییر متنفرند.
منطقشان اینست: من همینی ام که هستم.
اگر با همینی که هستم می توانی پولدارم کنی بسم الله.
اما اگر می خواهی تغییرم دهی شرمنده من تغییر نمی کنم.
خدا هم می گوید: إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ
یعنی: خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خودشان تغییر کنند.
خدا هم می گوید تو تغییر نمی کنی من اوضاعت را تغییر نمی دهم.
مردم هم می گویند ما هم تغییر نمی کنیم و در همین بدبختی می مانیم.
و این می شود اوضاع امروز کشورمان.
بنگاه ها چه می توانند بکنند؟
بنگاه ها باید به مردم نشان دهند کسانی که تغییر کردند چه اتفاقات مثبتی برایشان افتاد و کسانی که تغییر نکردند به کجا رسیدند؟
هر چقدر مردم اینها را بیشتر ببینند و بشنوند در وجودشان تاثیر می گذارد.
نه اینکه در همه مردم تاثیر بگذارد اما در اندکی تاثیر می گذارد.
ما برای خروج ایران از حالت نکبت بار تنها به ده درصد از مردم نیاز داریم نه به همه مردم.
اگر فقط ده درصد از ایرانی های دارای شرایط کار تاجر شوند ایران گلستان می شود.
این ده درصد را می شود پیدا کرد.
ده درصد خردمندی که هنوز به استعداد خداوندی ایمان داشته باشند و از فقر بیزار باشند و بخواهند زندگی شان را تغییر بدهند پیدا می شود.
پس باید برای پیدا کردن این ده درصد تلاش کرد.
تغییر رمز همه موفق ها
به نظر شما چند درصد مردم از روز اول عاشق آموزش دیدن هستند؟ کمتر از یک درصد.
چند درصد از روز اول عاشق تغییرند؟ کمتر از یک درصد.
جامعه امروز ایران ما خروجی خوبی از جوان ها تحویل نمی دهد که امیدوار باشیم مگر آنکه خودمان دست به کار شویم.
فرض کنیم شما بنگاه ها نباشید و آراد هم نباشد.
از هر هزار جوان ما چند نفر تاجر می شوند؟
روزی بر ده قسم است که نه قسم آن در تجارت است مردم ما همه با هم بر سر آن ده درصد باقی مانده دعوا می افتند و ۹۰ درصد با عزت را رها کرده اند.
اگر ما آرادی ها نباشیم چند درصد جوانان ما خود به خود به سمت تجارت می آیند؟
شما تاجرانی که امروز در ایران فعال هستند را بررسی کنید.
رد پای آراد را در ۵۰ درصد آنها و بیشتر می بینید.
حالا امروز بزرگ شده اند و وقتی می گویی آراد را می شناسی؟
می گویند: نه چنین اسمی تاکنون به گوشم نخورده است؟
نشنیده ام.
اشیا است یا جاندار است؟
اما ما فیلم و عکس هایشان را در آرشیو همایش ها و جلساتمان داریم.
پس اگر ما آرادی ها هم بنشینیم و کاری نکنیم تجارتی برای این کشور رقم نمی خورد.
این کشور هم که خدا را شکر همه راه های نرفته اقتصادی را رفته و دیده به جایی نرسیده است.
مردم هنوز داغ طرح های اقتصادی بر پیشانی هایشان مانده و فراموش نکرده اند.
اما به تجارت که می رسند چون باید تغییر کنند وارد نمی شوند.
ما آرادی ها برای نجات کشور نیاز به تغییر ۱۰ درصد از مردم داریم که اگر همت کنیم این افراد را پیدا می کنیم.
در جواب همه آنهایی که می گویند آراد می خواهد همه را تاجر کند بارها گفته ایم که آراد فقط می خواهد ده درصد از بدنه خردمندان جامعه که شیران ایرانی هستند وارد تجارت شوند و با بقیه کاری ندارد.
آنها به همان شغل های پیشین خود مشغول باشند.
کار ایران به همت ده درصد از مردم اصلاح می شود.
بنگاه ها می توانند این ده درصد را به میدان کارزار تجارت بیاورند.
این ده درصد که تجارت کنند خط تولید کارخانه ها فعال می شود و بقیه ۹۰ درصد کارگر و کارمند همین کارخانه ها می شوند و به اندازه همان آب باریکه ای که از دنیا می خواهند همواره برایشان می رسد و دیگر نگران تعدیل نیرو کارخانه ها نخواهند بود.
اگر بر روی آن کلیک نمایید شما را به صفحه ای زرد رنگ راهنمایی می کند و سوالاتی می پرسد که باید آن را تکمیل نمایید تا برای شما هماهنگی های لازم برای جلسه حضوری یا مجازی با مدیران ارشد را تنظیم نماید.
اگر خواستید از این ظرفیت اقدام نمایید به دو نکته توجه نمایید.
بسیاری از آرادی ها می خواهند سوالات تجاری خود را مستقیما از مدیر ارشد بپرسند و این فرم را پر می کنند.
مدیران ارشد چون دیدند که بخش زیادی از فرم ها پرسش و پاسخ است و قصدشان این نیست که وقتشان را برای پرسش و پاسخ بگذارند پاسخگوی چنین عزیزانی دیگر نیستند.
از اینرو افرادی قبل از جلسه تماس می گیرند که شما با مدیر ارشد چه کاری دارید؟
موضوع را می نویسند و به اطلاع مدیر ارشد می رسانند و اینجا مدیر ارشد می گوید می خواهم با این فرد جلسه بروم یا نه؟
مواردی که پرسش و پاسخ هستند یا در انتهای میتینگ های مدیر ارشد سوالشان را بپرسند یا در فرم تماس با ما و یا حضوری در مراسم های آراد بیایند و سوال مطرح کنند.
مدیر ارشد نمی تواند پاسخگوی سوال تاجرانی باشد که پیشتر صد ها بار در مدرسه تجارت داده شده و فقط تاجر نمی خواهد زمان بگذارد و آموزش ها را ببیند.
۲. شک درباره آراد و تجارت و نقش مشاور داشتن
دسته دوم کسانی هستند که می خواهند مشکلات شخصی و خانوادگی خودشان را با مدیر ارشد در میان بگذارند.
شک و شبهه هایشان را بگویند تا مدیر ارشد برایشان برطرف کند.
انگار مدیر ارشد را در نقش یک روانشناس یا مشاور خانواده یا مشاور تجاری دیده اند که ساعت ها با آن بنشیند و تازه در این فرد میل شروع تجارت پیش بیاید یا نیاید؟
هدف اصلی این ارتباط مستقیم
این ارتباط فقط برای کسانی طراحی شده است که هزینه ای پرداخت کرده اند و یا می خواهند پرداخت کنند و یک پلن یا برنامه اساسی می خواهند تا طبق آن حرکت کنند و به پول برسند.
در حقیقت هر کسی که می خواهد تجارتش را توسعه دهد یعنی وسیع گرداند یعنی بیشتر کند می تواند از این ظرفیت استفاده کند.
کسی که نمی خواهد این ظرفیت را گسترده نماید و به فکر رشد تجارتش نیست و فقط سوال دارد یا مشورت می خواهد و امثال اینها لطفا چنین فرمی را پر نکند.
مدیران ارشد ساعت ها وقت شان برای چنین افرادی می رسد و این باعث ناکامی هدف اصلی این طرح شده است.
و چه بسیار عزیزانی که واقعا خواهان طرح و برنامه برای رشد هستند و به خاطر وجود این دسته از افراد که وقت مدیران ارشد را می گیرند زمان رشدشان به تعویق افتاده است.
فقط کسانی که می خواهند توسعه بدهند فرم پر کنند.
عزیزانی که فرم پر کرده اند و خودشان می دانند قصد توسعه دادن ندارند به رابط ها بگویند که منصرف شده اند.
کسانی که واقعا قصد توسعه تجارتشان را دارند فرم پر کنند.
به کلمه توسعه تجارت دقت کنید.