مدیر کیست؟
مدیر کسی است که اداره افراد یک مؤسسه تولیدی ، بازرگانی یا خدماتی را به عهده داشته و با استفاده از منابع انسانی و مادی آن را به نحو مطلوب اداره نماید و به منظور نیل به اهـداف معین که از طرف کارفرما یا هیات مدیره تعیین شده در واحد تحت سرپرستی خود فعالیت نماید . در تعریف فوق بر دو موضوع تأکید شده است:- وجود اشخاص مناسب برای انجام کارها
- به انجام رساندن کارها به نحو مطلوب
انواع مدیریت را بشناسید:
- مدیریـت خودکامـــه (دیکتاتوری): در این نوع مدیریت ، مدیر بدون هیچگونه نظرخواهـی از سایر همکاران خود و یا ارائه توضیح در خصوص علت اقدامات جاری ، دستورالعمل هایی را با خشونت صادر می کند . این نوع مدیریت با کمترین حس وفاداری نسبت به سازمان انجام وظیفه نموده و همیشه به حرفه ، تخصص و مهارت خویش کاملا" معتقد است . این گـروه از مدیــران بــر روی تمایلات خود تکیه بسیـــاری دارند وبر اســاس معلومــات فنی و حرفه ای خود عمل می کنند و در صورتی که مقـــررات و آئین نامه های سازمانی با نظرات آنها مخالف باشد هیچگاه به آنها اهمیت نخواهند داد.
- مدیریت دموکراتیک: در این نوع مدیریت ، مدیر ضمن هدایت فعالیتهای واحـد تحت سرپرستی خود، خویشتن را نیز عضوی از اعضای تیم دانسته و به صورت بحث و گفتگو و اظهار نظر درجلسات کارکنان را در تصمیم گیریها سهیم می دارد . در مدیریت به روش دموکراتیک ،ارتباط بین مدیران و کارکنان بسیار حائز اهمیت می باشد .
- مدیریت مشارکتی (جدی و مهربان): مدیریت مسئولیت پذیری است که با برگزاری جلسات با معاونان و کارکنان مسائل و مشکلات را از طریق بحث و مشاوره به طور جدی حل نموده ویا با مهربانی در حل آنها سعی و کوشش نماید ، همیشه با مشکلات رو در رو بوده و در صحنه حضور داشته باشـد . هدف اصلی استفاده از این روش ، مشارکت مدیران و معاونان دربرنامه ریزی ، سازمان دهی ، ارتباطات سازمانی ، تصمیم گیری و خلاقیت ، فرآوری و در نهایت ایجاد صمیمیت است.
شش وظیفهی کلیدی یک مدیر چیست؟
برنامه ریزی:
برنامهریزی به عنوان ((طرحی برای آیندۀ مطلوب و تعیین راههای مؤثر وصول به آن)) تعریف شده است. برنامهریزی وسیلهای است که مدیران با توسل به آن، وضعیت واحد یا سازمان تحت نظارت خود را در آینده پیشبینی و ابزار، وسایل، راهحلها و راهبردهای مناسب برای تحقق هدفهای از قبل تعیین شده را، فراهم میکنند.
بیشتر بخوانید: چگونه مدیریت خوبی داشته باشیم
سازماندهی:
سازماندهی یعنی شکستن هدف کلی و مأموریت اصلی سازمان در قالب هدفهای جزئیتر و وظایف واحدها به منظور تحقق هدف یا هدفهای از قبل تعریفشدۀ سازمان. در سازماندهی، وظایف، اختیارات و مسئولیتهای واحدها و پُستها مشخص میگردد و نحوۀ هماهنگی این متغیرها یا عوامل، معین میشود. سازماندهی نوعی فعالیت مستمر و مداوم است که مدیران همواره با آن روبرو هستند و منحصر به طراحی سازمان در هنگام شکلگیری آن نیز، نمیشود.
کنترل و نظارت:
کنترل فعالیتی است که ضمن آن، عملیات پیشبینی شده با عملیات انجام گرفته، مقایسه میشود و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه که هست، نسبت به رفع مشکل و اصلاح این نوع انحراف، اقدامات لازم انجام میگیرد. بر این اساس، کنترل فعالیتی است که طی آن میبایستها با هستها، مطلوبها با موجودها و پیشبینی شدهها با عملکرد واقعی کارکنان مقایسه میشوند و با روشن شدن فواصل بین وضع مطلوب و وضع موجود، تصمیمات در مورد اقداماتی که باید جهت از بین بردن این فواصل انجام گیرند، مشخص میگردند.
بیشتر بخوانید: مدیریت راهبردی یعنی چه
هدایت:
یکی از مهمترین وظایف مدیریت و رهبری، جهت دادن و نفوذ بر اعضای سازمان میباشد. رهبری اثربخش مستلزم اِعمال نفوذ و اثرگذاری بر افراد است و مدیر اثربخش، بر افراد تحت نظارت خود تسلط دارد. ضمناً افراد نیز نفوذ و قدرت رهبر اثربخش را پذیرا هستند. قدرت عبارت است از توانایی اِعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ نیز همان اَعمال مستقیم یا غیرمستقیم رهبر است که باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میشود.
برقراری ارتباط:
ارتباط تار و پود سازمان را به هم پیوند میزند و موجب یکپارچگی و وحدت سازمانی میشود. مسئولیت برقراری و حفظ شبکۀ ارتباطی سالم و اثربخش، بر عهدۀ بدنۀ مدیریت (یعنی کلیۀ مدیران در سطوح عالی، میانه و پایه) است. کلیۀ فعالیتهای مدیران بدون برخورداری سازمان از نظام ارتباطی اثربخش، فلج خواهد شد و امکان ادارۀ سازمان، از بین خواهد رفت. به هر حال، یکی از وظایف مهم مدیران هر سازمان، فراهم آوردن امکاناتی است که با بهرهگیری از آن امکانات، برقراری ارتباطات در سازمان، تسهیل میشود.
تصمیمگیری:
تصمیمگیری عبارت است از انتخاب یک راهحل از بین راهحلهای ممکن. بر این اساس، وظیفۀ اصلی مدیران هر سازمان آن است که در رابطه با هر مشکل، کلیۀ راهحلهای موجود را بررسی و بهترین راهحل را جهت رفع هر مشکل با مسئله، انتخاب کنند.