بيشتر مردم عضو يك سازمان هستن مثل دانشكده ، تيم ورزشي، يك گروه موسيقي، يك سازمان مذهبي و...
كه به طور رسمي و بعضي به طور غير رسمي عضو يك سازمان مي باشن
مديريت عبارتست از فرايندي براي حل مسائل مربوط به تامين هدفهاي سازماني به نحو مطلوب از طريق
استفاده موثر و كارآ مد از منابع كمياب در يك محيط در حال تغيير
مديريت انجام عمليات براي حصول به هدف يا هدفهاي از پش تعیین شده از طريق هدايت وتلفيق مساعي افراده
مديريت رو ميتوان علم و هنر متشكل و هماهنگ كردن و رهبري و كنترل فعاليت هاي گروهي به منظور
حصول به هدف يا هدفهاي مشترك خاص نامید
مديريت استفاده مناسب از منابع مادي و انساني به منظور دست يافتن به هدفهاي موسسه از
طريق انجام عمليات مربوط به برنامه ريزي،سازماندهي،هماهنگي،رهبري وكنترل با توجه به عوامل محيط
فرهنگي موسسست
مديريت فرايندیه از برنامه ريزي،سازماندهي،رهبري وكنترل تلاشهاي اعضاي سازمان و مورد استفاده قرار دادن ساير منابع سازماني براي رسيدن به هدفهاي مشخص يا اعلام شده سازمان
دانش مدیریت از دیرباز در گنجینه معارف بشرموجود بوده و با گذشت زمان تونسته با بهره گیری از تجربه های عملی انسان دراداره جوامع بشری گسترش پیداکنه
شتاب رشد دانش مدیریت افزایش داشته تاجایی که به عنوان داشی مستقل شناخته شده
نظریه های موجود در دانش مدیریت نظریه هایی نوظهور نیستن بلکه نظریه هایی هستن که پایه و اساس اون ها برتجارب مدیریتی گذشتگان بنا شده و به این ترتیب و با توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگی ها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمان ها افزوده می شن
بدیهیه هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریته
امروزه یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز بحث مدیریت و رهبری در سازمان هاست
پیشرفت و موفقیت های یک جامعه مدیون تفکرات، اندیشه ها، تصمیم گیری ها، اقدامات و فعالیت های مدیران و مسئولان یک جامعست
هر چقدر موفقیت و جایگاه یک سازمان مهم تر و حساس تر باشه اون سازمان نیازمند مدیریتی قوی و کارآمدتره و حتما باید به هنگام سپردن مسئولیت و مدیریت به افراد شاخصه های لازم کاربردی در اونها دیده و لحاظ شه
مسئولیت های سنگین سازمانها همواره بر دوش مدیرانه و کارکنان تحت امر و نظر اون ها فعالیت می کنن و تصمیم گیری های اصلی رو در جامعه به عهده دارن و نتیجه این تصمیم گیری هاست که میتونه آثار مثبت و یا منفی رو به همراه داشته باشه و هم سازمان و هم جامعه رو متاثر کنه
در حقیقت نتایج و برآیند تصمیم گیری های انجام شده در حوزه مدیران و مسئولین همه شرایط و وضعیتیه که در همان جامعه به وجود میاد
شرایط موجود جامعه نتیجه مجموعه همه تصمیم گیری های مدیران و مسئولان خرد و کلان یک جامعست البته نتیجه بسیاری از تصمیم گیری ها حتی ممکنه در سال های بعد و دورتر حاصل بشه
مدیریت علمه، چون در دنیای پیچیده امروزی که معادلات مختلفی پیش روی مدیران قرار داره اونا باید از آموزه ها و تئوری های مکاتب مختلف مدیریت و آخرین نظریات مدیریتی اطلاع و آگاهی لازم و کافی رو داشته باشن و نظریات علمی و تجربی اندیشمندان مختلف در علم مدیریت رو به خوبی قراگرفته و با شرایط سازمانی خود انطباق داده و ازنتایج علمی اون ها بهره برداری کنن
مدیران در هر سطح که باشن و در هر نوع سازمانی که فعالیت می کنن باید به توانایی های خاصی دست یابن تا دراهداف تعیین شده سازمان رو یاری کنن
هر مدیر موفقی باید چهار وظیفه اساسی مدیریتی اعم از برنامه ریزی، سازمان دهی، رهبری و کنترل رو اجرا کنه
این وظایف باهم تقابل دارن و بیشتر مدیران اون رو همزمان اجرا می کنن تا بتونن به اهداف سازمان دستیابن
خیلی خوب بود اما اگه توضیحات بیشتری داده می شد خیلی خوب بود
نیاز به مطالب بیشتری دارم
با هرگونه بحثی در مورد اهمیت اصول مدیریت در اهم فهم مفاهیم کلی جامعه موافقم
سلام
من دانشجوی رشته مدیریتم یک سوال دارم
در کدام سازمان اصل وحدت فرماندهی رعایت نمیشه؟
باید یکم بیشتر در موردش بحث کنید
ولی بازم عالی بود متشکرم
به همون نسبت که مدیر ناموفق بودن کار سختی نیست یک مدیر موفق بودن بودن هم کار چندان سختی نیست
می توان یک مدیر موفق بود و به رازهای یک مدیر موفق به راحتی پی برد به شرطی که یک سری تکنیک های ساده رو دونست و بدون هیچ اما و اگر پذیرفت و بهش عمل کرد
مدیریت یک هنره و مدیر یک مجموعه یک هنرمنده که با مهارت و چیره دستی هرچه بیشتر می بایست به اداره امور بپردازه
اولین و مهم ترین راز از رازهای یک مدیر موفق اینه که به نیروهای فعال، متعهد، کاربلد و خلاق به چشم یک سرمایه نگاه کنه
یک مدیر موفق اینکه یادش باشه در واقع یک کارمنده مثل سایر کارمندان
اگه خوب هست دیگران هم مثل اون هستن
اگه باهوش هست و یا هر چیز دیگه ای براش یک امتیاز به حساب میاد تا از اون طریق نسبت به کارمندان اعمال قدرت کنه همه رو باید دور بریزه و در کنار کارمندا به خوبی کار کنه
یک مدیر موفق اونیه که همیشه در زندگی بهترین رو انتخاب کنه
چه در زندگی شخصی و چه در حیطه کارو پیشه
بهترین ها همیشه به ما انگیزه می ده و به تبع به کارمندانمون.
بهترین همکاران رو برای خود و تیم مون انتخاب کنیم
کارمند خوب باعث رشد و پیشرفت ما می شه
همچنین باید بهترین محیط رو انتخاب کنیم و بهترین حرفه و شغل رو
اگه پست مدیریتی که به ما محول می شه با دانش، تخصص و روحیات ما هرچه بیشتر سنخیت داشته باشه موفقیت ما رو تضمین می کنه
یک مدیر موفق باید انرژی بده و انرژی دریافت کنه
انگیزه دادن و انگیزه گرفتن
این کار سختی نیست
افراد رو باتوجه به کوشش و تلاش و همچنین در نظر گرفتن توان شون تشویق کنیم
اگه احیانا کاستی و کوتاهی یا کم کاری سهوی از کارمندان به چشم خورد سیاست تشویقی رو به کار ببریم ولی به کارمندان گوشزد کنیم که تلاش اون ها در جهت پیشرفت خود و سازمان موثر تا چه اندازه موثره
یک مدیر موفق در حقیقت یک مهارت ذاتیه
اینکه از قدرت ارتباطی بالایی برخوردار باشی
باید بتوان مفاهیم رو به درستی انتقال داد و در بیان نظرات و دیدگاه ها هیچگونه ابهام یا سردرگم کردن کارمندان وجود نداشته باشه
گاهی به خود و کارمندامون مرخصی بدیم و در کنار هم به یک تور تفریحی کوتاه مدت بریم و حس یک خانواده بودن رو تو وجودشون بوجودبیاریم
انتقاد پذیر باشیم
با کارمندا صادق باشیم تا کارمندا ازمون الگو بگیرن و مثل ما عمل کنن
باید مطالعه کنیم
هر کارمندی یک مدیر اهل مطالعه و یادگیری رو بیشتر می پسنده تا کسی که بر اساس حدس و گمان و بی پایه و اساس رفتار مدیریتی از خود بروز می ده