۱. نشست ۱۰ تاجر بانوی آرادی با مدیر عامل خبرگزاری برنا
⏳ ۱ دقیقه
۲. تجهیزات لازم برای تجارت و صادرات
⏳ ۹۳ دقیقه
۳. نشست تجاری نماینده هند با تاجران آرادی پروموشن ۹ و بالاتر
⏳ ۶ دقیقه
۴. آراد نگاری
⏳ ۷ دقیقه
عکس و فیلم هایی که فعالیت شما را در عرصه تجارت نشان می دهد به تلگرام زیر ارسال نمایید که موجب دلگرمی آرادی ها و برند شدن شما و بنگاه تجاری تان می شود.
۵. تنفر هزینه موفقیت
⏳ ۱ دقیقه
۶. برنامه ریزی تاجران در کسب و کارشان
برخی از شما عزیزان شغل اول و آخرتان تجارت است و برخی شغل اولشان تجارت است و شغل دیگری هم دارند و برخی هم شغل اولشان چیز دیگریست و تجارت شغل دوم است پس زمان هایی را به غیر از تجارت اختصاص می دهید.
آنچه مهمتر از همه اینهاست اینست که تجارت باید دغدغه اول ذهنی شما باشد.
اگر قبول دارید که اقتصاد اصل اول زندگیست پس باید مسیری که بیشترین درآمد را می رساند هم اصل باشد.
ممکن است شما در روز چندین ساعت بیشتر از تجارت به کار دیگری مشغول باشید اما ذهنتان که می تواند تجارت را به عنوان مسیر اصلی خوشبختی ببیند.
پس مهمترین موضوع در برنامه ریزی اولویت دادن ذهنی و فکریست که تجارت باید سرآمد شغل هایم باشد هر چند اگر امروز برایش کم وقت می گذارم.
اگر اینگونه شد آن وقت تکلیف آراد را این وسط مشخص کنید.
خیلی ها همینکه تجارت را از آراد فهمیدند با خودشان می گویند خب تجارت را فهمیدم دیگر خودم می روم و تجارت می کنم.
حتی اگر از کسانی که علیه آراد هستند بپرسی که خوش انصاف مگر آراد نبود که تجارت را به تو فهماند می گویند:
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
یعنی آراد می شود دشمن و تجارت هم می شود همان خیری که خداوند به واسطه دشمنش به آنها رسانده است.
فقط من نمی دانم چرا بزرگترین خیر زندگی شان را خدا از طریق دشمنان خودش به اینها می رساند؟
و اینهمه آدم که دور و برش جمع کرد و اینهمه سال در رکابشان بود یکی دوست خدا نبود که این خیر عظیم را به آنها بشناساند که خداوند مجبور نباشد تجارت را به سبب دشمنش به او معرفی کند؟!
اینها چه دورند از حقیقت.
اگر اقتصاد اصل باشد تجارت هم می شود اصل و آراد هم می شود اصل.
آراد که اصل شد می بینی آراد می گوید سه چیز دیگر هم باید علاوه بر اقتصاد و تجارت برای خودت اصل بدانی که سر جمع می شود ۵ اصل.
و آن سه چیز عبارتند از:
- اطلاعات
- ارتباطات
- پروموشن
خب این سه چیز کجاست؟
در سایت است، در مدرسه تجارت است، در پادکست هاست، در کانال تلگرام و اینستاگرام است.
پس من باید زمانی از روزم را به اینها اختصاص دهم.
در کمترین حالتش از روزی ۲۰ دقیقه شروع می شود تا بیشترین حالتش که آراد این پتانسیل را دارد که یک نفر را ۲۴ ساعت مشغول به فعالیت تجاری نماید.
من اگر جای شما باشم ابتدای صبح که بیدار می شوم از خبر جدید سایت شروع می کنم.
نه به این خاطر که مطلب نویسنده را بخوانید بلکه به این جهت که به روزترین اتفاقات آراد را بفهمید و زندگی تان را با یاد اقتصاد و تجارت شروع کنید.
شما خارج از آراد که هستید آیا کسی هست که هر روز به شما بگوید اقتصادت را سفت و محکم بگیر؟
و این سخن خداست که می فرماید:
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ
شیطان بر آنان مسلط و چیره گشت پس یاد خدا را فراموش کردند. سوره مجادله آیه ۱۹
و فقر است که شما را از یاد خدا هم باز می دارد و به فرموده پیامبرش نزدیک است آدمی را به کفر بکشاند.
اما آراد یک آلارم هوشمند است که هر روز می گوید اقتصاد اقتصاد.
تجارت تجارت.
پول پول.
اکثر مردم خارج از آراد این را زشت می پندارند که هر روز پول پول کنی اما ما در آراد این را نیکو می شماریم.
پس صبحت را با سایت آغاز کن تا پول ملکه ذهنت شود.
صبحت را با غیر پول شروع کنی غرق موضوعاتی می شوی که شب وقتی به خانه باز می گردی هر چند به سایت سر می زنی اما آن روز پول را جدی نگرفته ای و چون می خوابی دوباره از یادت می رود.
تو اگر کارمند اداره ای یا مغازه داری یا هر شغل دیگری غیر از تجارت داری باز هم ابتدای صبح سر زدن به سایت آراد بر توفیقات مالی ات در هر زمینه دیگری می افزاید.
پس صبحت را با سایت شروع کن و این کار را به انتهای شب نینداز.
سایت که می گوییم همه سایت مد نظر است.
اخبار روز، مدرسه تجارت، پادکست ها، میتینگ ها و کامنت ها.
به هر اندازه که توانستی ببین و خودت را رشد بده.
سایت هر ۵ اصل را در تو تقویت می کند و چون به صورت مداوم این اتفاق می افتد در مدت زمان کوتاهی می بینی چقدر فرق کرده ای تا جایی که دیگران این تفاوت را در تو شهادت می دهند.
بعد از اینکه سایت را به قدر توانت دیدی و بهره روزانه ت را بردی بلند شو و شروع کن به عمل کردن.
عمل کردن یعنی چه؟
یعنی ارتباط گرفتن با لید و سیگنال ها.
شروع کن به مذاکره کردن ها.
اول از تماس های جدیدت آغاز کن.
بعد پیگیری تماس های روزهای قبلت را بزن.
اگر مذاکره حضوری داری برای آن آماده شو.
اگر باید پیش تامین کننده بروی آنجا را برو.
خودت را به محاصره مذاکره هایت در بیاور.
اگر لید و سیگنالت به اندازه ای نیست که وقت قرار داده شده برای تجارت را پر کنی با کمیسیون برندسازی ارتباط بگیر و راهکار بخواه.
پروموشن بالاها که نگرانی ندارند و خدمات پروموشنشان آنها را تا سقف پر می کند.
پروموشن پایین ها وقتشان را برای برندسازی رایگانشان بگذارند اگر قصد ندارند افزایش پروموشن دهند.
خلاصه اینکه یک تاجر باید هر روز با لید و سیگنال جدید ارتباط داشته باشد.
این ارتباط اولیه می شود همان کاشت.
سپس باید هر روز پیگیری داشته باشد از تماس ها و ارتباطات و مذاکرات روزهای قبلش.
این می شود همان داشت.
و به قول استاد وحید در میتینگ روز شنبه در لحظه مناسبش مانند همان چنگک که در شهربازی ها هست و کودکان برای گرفتن عروسک تنظیم می کنند اقدام کند و برود برای بستن قرارداد تجاری و گرفتن پول و ارسال بار که می شود همان برداشت.
این سه مرحله کاشت، داشت، برداشت باید برای تاجر هر روزه باشد.
پول امروزم یعنی برداشت امروزم حاصل کاشت چند ماه پیش است.
اکثر تاجرانی که امروز وضع خوبی دارند اما تلاشی برای لید و سیگنال تازه نمی کنند اینها چند ماه بعد ضررش را می بینند چون جدید نکاشته اند.
من هر حرفی می خواهم بزنم می بینم این را در گوشه ای از آراد آموخته ام و خدا را زیاد شکر می کنم به گونه ای که اگر قرار باشد محل یادگیری ام را بگویم باید در هر خطم بنویسم به قول رئیس عزیزمان، به قول استاد وحید، به قول استاد تالیا، به قول مهندس قربانی، به قول مهندس شعبانی و چون این بزرگواران همواره تاکید دارند که متنم را اینگونه ننویسم بنده از قول خودم می نویسم اما شما بدانید که من شاگرد این بزرگوارانم.
و باز باید نقل قول کنم از استاد وحید دوست داشتنی و پرتلاش که خداوند هم بعد از اینکه بنده اش کمی نشست و اذان و اقامه گفت می فرماید قد قامت الصلوه یعنی بلند شو.
اصلا شما به اسم اذان که دقت کنید می بینید که از اذن می آید.
یعنی اجازه گرفتن.
از خداوند اجازه می گیرید که با او سخن بگویید.
سپس می گوید اقامه بخوان.
اقامه از همان ریشه قیام است.
یعنی بلند شو.
و اینها همه معنای این سخن گرانبهای امام حسین علیه السلام است که فرمود:
زندگی مومن دو بخش است: عقیده و جهاد.
یعنی مومن چیز دیگری جز این دو نمی فهمد.
یا در حال تقویت عقیده و باور خویش است یا در حال تلاش است در راستای همان عقیده اش چون جهاد از جهد به معنای تلاش می آید.
سایت آراد همان عقیده است.
هر روز صبح عقیده ات را درباره تجارت محکم کردی؟
بعدش بلند شو لید و سیگنال هایت را پیگیری کن.
بعضی ها بر روی سایت خوابیده اند.
انگار یک بالشت و پتو گذاشته اند و فقط منتظرند خبری بر روی سایت یا تلگرام یا اینستای آراد بیاید و پیام بگذارند.
بزرگوار اینکه سایت را اینقدر جدی گرفته ای خوب است اما آیا تو واقعا به لید و سیگنال هایت هم می رسی؟
در طول روز مذاکره تجاری هم داری یا فقط خوابیدی بر روی سایت؟
اگر در سه ماه اولی که باید بشنوی، بفهمی و باور کنی هیچ ایرادی ندارد و خدا پدر و مادرت را هم بیامرزد.
اما اگر در ماه چهارم به بعدی خوش انصاف بلند شو و چند مذاکره جدیدی هم انجام بده و کمی کار کن.
عقیده بدون جهاد به مفت نمی ارزد و تلاش بدون عقیده هم راه به جایی نمی برد.
این دو باید مانند دو بال انسان را جلو ببرد.
من به تجربه می گویم کسانی که سایت را جدی گرفته اند مدرسه تجارت را خورده اند اما تلاشی نمی کنند به جایی نمی رسند.
آنهایی هم که شب تا صبح و صبح تا شب در حال انجام تجارتند اما از سایت آراد دورند هم به جایی نمی رسند.
دسته اول نه سودی از تجارت می برند و نه ضرری می کنند.
و دسته دوم چه ضررهای تپلی هم می کنند و چقدر کلاه سرشان می گذارند و بیچاره می شوند.
اینست که عقیده مقدم است بر جهاد.
یعنی اول عقیده و باورت را سفت و محکم کن سپس تلاش کن که اینگونه اگر باشی خیر دنیا و آخرت از آن توست.
۷. خودتان را فقط با خودتان مقایسه کنید.
وقتی هر روزی خبر موفقیت های عزیزانمان بر روی سایت می آید تعداد زیادی از برادران و خواهرانمان در کامنت ها اظهار خوشحالی می کنند و در مقابل اینها تعداد اندکی هم هستند که خودشان را با این بزرگواران مقایسه می کنند و خودخوری ها شروع می شود.
مثلا همین چند روز پیش که فیلم خانم آشوری بر روی سایت قرار گرفت دیدم که عزیزانی غصه خوردند و خودشان را سرزنش کردند.
از موفقیت خانم آشوری خوشحال بودند اما خودشان را با ایشان مقایسه می کردند که مثلا یازده سال پیش می توانستند شروع کنند و نکردند و چه مسیرهای غلطی رفتند و غیره.
این بزرگواران بدانند اول اینکه هر چه در گذشته گذشت دیگر گذشته و تاسف شما دردی را درمان نمی کند.
ثانیا مقایسه کردن ذاتا غلط است و تنها مقایسه ای که جا دارد انسان انجام دهد مقایسه با خویش است.
شما باید به جای اینکه خودتان را با این و آن مقایسه کنید خودتان را با خودتان مقایسه کنید.
با خودت بگو این ماه اخیر که بیشتر به سایت سر می زنم انسان بهتری شده ام یا نه؟
اگر شدی تیک سبز به خودت بده و برو جلو.
چرا خودآزاری می کنی جان برادر؟
بدان که اولین کسی که مقایسه کرد شیطان بود آنجایی که وقتی از او خواسته شد بر آدم سجده کند گفت:
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
خداوند گفت چه چیزی تو را مانع شده است از اینکه سجده نکردی زمانی که تو را فرمان دادم؟
گفت من از او برترم چون من را از آتش آفریدی و او را از خاک خلق کردی. سوره اعراف آیه ۱۲
و همین مقایسه شیطان را به گمراهی کشاند.
و از امام صادق علیه السلام است که فرمود:
قیاس کردن از شیطان است و عوام از قیاس پی به احکام خدا می برند و حال آنکه خواص برای قیاس در حقیقت راهی قرار نمی دهند.
سوال کننده ای پرسید مولای من می شود نمونه ای از بطلان قیاس را به من یاد دهید تا همواره در ذهنم بماند؟
امام فرمودند: ادرار نجس تر است یا منی؟
پاسخ داد ادرار.
امام فرمود درست گفتی.
سپس امام پرسید: غسل طهارت بالاتری است یا وضو.
گفت غسل.
امام فرمود درست گفتی سپس افزود:
اگر قرار بر قیاس می بود خداوند باید بر ادرار کردن غسل را واجب می کرد و بر منی وضو را در حالیکه خداوند برای منی غسل را قرار داد و برای ادرار به دو بار شستن و وضو کفایت کرد.
سوال کننده گفت فهمیدم و باز بر دانشم بیفزا.
امام فرمود: نماز را بالاتر می دانی یا روزه را؟
گفت نماز را.
امام فرمود درست گفتی در حالیکه خداوند قضای نماز را از زن حائض نخواسته در حالیکه قضای روزه را خواسته است.
پس هر کس در راه حقیقت به قیاس متوسل شود گمراه می گردد.
۸. تن آدمی شریف است به جان آدمیت
ادبیات ما پر است از تفکرات صوفیانه که فقر را مقدس و ثروت را کثیف می دانند و همین ها موجب باور تقدس فقر در بین مردم شده اند.
نویسنده قصد دارد به مبارزه علیه این ضرب المثل ها برود هر چند می داند که به این راحتی ها در این جنگ پیروز نخواهد شد چرا که تغییر باورها از جابجایی کوه ها به فرموده امام علی علیه السلام سخت تر است.
از جمله این ضرب المثل ها و اشعار اینست که می گوید:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.
در اینکه تن آدمی شریفست هیچ شکی نیست.
در اینکه فقط لباس زیبا نشانه آدمیت نیست هم شکی نیست.
اما اینگونه ادبیات به صورت ناخودآگاه به تخریب لباس زیبا می پردازد.
حال آنکه در روایت موثق است که امام زین العابدین علیه السلام لباسی را به ۲۴ درهم طلا در زمستان خرید و به ۱۲ درهم در تابستان فروخت و پولش را انفاق کرد.
۲۴ درهم به پول امروزی یعنی چیزی در حدود ۵۵۰ میلیون تومان.
البته بزرگواران می دانند که لباس عرب مجموعه ای کامل است از شلوار و پیراهن و عبا و ...
چه امام پولداری.
و نیز روایت است که از امام صادق پرسیدند اگر کسی ۲۰ لباس مهمانی داشته باشد اسراف کرده است؟
امام فرمود ۲۰۰ لباس هم اسراف نیست.
خداوند برای پوشیدن لباس هیچ اسرافی قرار نداده است و تو می توانی ۱۰۰۰ دست لباس داشته باشی.
اسراف آنست که لباس مهمانی را در زمان کشاورزی ات بپوشی و لباس بیرون را در زمانی که در خانه ای استفاده نمایی.
و از امام رضا علیه السلام روایت است که می فرمود پدر ما موسی بن جعفر هر زمان که به دیدار مردم می رفت و یا مردم به دیدارش می آمدند لباس های فاخر می پوشید و می فرمود اینها را برای چشمانشان می پوشم تا دیدن من برایشان لذتبخش باشد وگرنه برای ما اهل بیت لباسی زیبنده تر از تقوا نیست.
و اهمیت خرید لباس زیبا در اسلام بیشتر از آنست که در یک مقاله کامل بگنجد.
لباس زیبا بخشی از انسانیت ماست.
یقینا جان آدمی شریف است و شکی در آن نیست اما نمی دانم چه لزومی دارد برای اینکه یک چیز خوب را بخواهیم بگوییم خوب است یک چیز خوب دیگر را می کوبیم.
خب شاعر بزرگوار شما خواستی از خوبی جان آدمیت بگویی هزاران کلمه بهتر از این هست که می توانی استفاده کنی.
بیچاره مردمی که با همین اشعار لباس های زیبایشان را کم اهمیت دانستند.
به روستاها سر بزنید.
طرف باغدار است اما لباسش را می بینی انگار گداست.
وقتی می گویی خب یک لباس خوب بپوش ای مرد.
به تو پاسخ می دهد:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.
شما تاجران عزیز اینگونه نباشید.
لباس زیبا در مذاکرات تجاری بسیار مهم است.
حتی امتحان کنید روزی که حتی در خانه ای یا در محل کارید و هیچ کسی هم قرار نیست شما را ببیند.
یک لباس زیبا بپوشید و تلفنی با مشتری مذاکره کنید و یکبار هم لباسی نازیبا بپوشید و آنگاه خودتان را با خودتان مقایسه کنید.
می بینید که لباس زیبا که می پوشید چقدر زیباتر سخن می گویید.
انسان وقتی لباس زیبا می پوشد باکلاستر صحبت می کند مرتب تر سخن می گوید هر کار سخیفی انجام نمی دهد.
یعنی پوشیدن لباس زیبا ارتباط مستقیمی با انسانیت هم دارد.
در تجارت که پوشیدن لباس زیبا یک اصل است.
شما لباست زیبا نباشد و بگویی من تاجرم چنان با پوزخند طرف مقابل مواجه می شوی که نگو و نپرس.
پس ما شعر را اینگونه اصلاح می کنیم.
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
و همین لباس زیباست بخشی از آدمیت.