تقاضای کاذب و افزایش قیمت کالا
این هفته از آن هفتههایی است که دوباره هر روز چیزی کم میشود. یک روز گوجه نیست. یک روز سیبزمینی نیست. یک روز رب نیست. هر روز چیزی گران میشود. از آن هفتههای بانمک است. رانندههای کامیون بار نمیبرند. بار کم میآید و همه چیز به مشکل میخورد.
بگذارید داستانی را برایتان بگویم. اصلا کار ندارم که این داستان راست است یا دروغ. میخواهم به محتوای آن دقت کنید. فکر کنم دیروز یا پریروز بود، داشتم متنی میخواندم. در آن متن نوشته بود: یک ایرانی مقیم آلمان تعریف میکرد که روزی در اخبار شنیدم که یک محموله پنیر که قرار بوده به آلمان بیاید به مشکل خورده و چپ شده است. برای همین به هایپرمارکت سر کوچه رفتم و ۱۰ قالب پنیر خریدم. داشتم به خانه میآمدم که همسایهمان را دیدم که دو قالب پنیر در دست دارد. به او گفتم تو هم شنیدهای که این اتفاق افتاده است؟ گفت بله. برای همین دو قالب پنیر اضافه داشتم و دارم به هایپرمارکت میبرم تا کسانی که میخواهند بخرند با کمبود مواجه نشوند.
ولی ما ایرانیها حمله میکنیم. اصلا کاری به این داستان ندارم. تفکر درست است. الان خیلی از هایپرهای بزرگ نوشتهاند که دو دانه بیشتر نمیدهیم. مثلا رب دو دانه بیشتر نمیفروشیم. هر خانواده دو دانه. چرا هایپر باید یک همچین چیزی را بنویسد؟ چرا مثل قوم مغول حمله میکنیم؟ چه اتفاقی افتاده است؟
یک چیز جالب بگویم. اگر فقط سه درصد مشتریهای یک بانک -بهترین بانک جهان- یکشبه بروند و تقاضای گرفتن پول کنند، آن بانک ورشکست میشود.
این یک قانون جهانی در اقتصاد است. معمولا بانکها تنها دو درصد از پولشان را در گردش نگه میدارند و ۹۸ درصد آن را سرمایهگذاری میکنند تا بتوانند به کسانی که پولشان را دادهاند سود برسانند.
این یک قانون جهانی است. حالا مثلا در ایران به جای سرمایهگذاری پول را با سود ۲۰ درصد میگیرند و با سود ۲۸ درصد وام میدهند. کار بانکهای ما بیشتر این است ولی به طور کلی این اتفاق میافتد.
حالا مثلا ۲۰:۳۰ میگوید مؤسسه فرشتگان مجوز ندارد. فردا صبح همه مشتریها -نه ۳ درصد بلکه ۹۳ درصدشان- به شعبهها میروند و میگویند پولمان را بدهید. چه اتفاقی میافتد؟ خب آن مؤسسه ورشکست میشود. بسیار طبیعی است.
فرض کنید ایرانیها به طور میانگین در روز هزار قوطی رب میخریدهاند. خبر میرسد که رب گران میشود. فکر میکنید واکنش ما چیست؟ قطعا در آن روز اگر میانگین هزار بود یکمرتبه ۱ میلیون قوطی میخریم. یعنی هزارمان، هزار و دویست هم نمیشود. چون ۱۰ برابر نیازمان میخریم. برای خودمان نوعی محتکر هستیم. در خانههایمان احتکار میکنیم. چه اتفاقی میافتد؟
فروشنده رب کارش تجارت است. وقتی میبیند که میتواند محصولش را به جای هزار تومان ده هزار تومان بفروشد، خب این کار را میکند. مثلا همین رب که در ۴-۳ ماه اخیر ۴-۳ برابر شده است، در سال ۹۵ نصف قیمت شده بود. یعنی در اقتصاد ۹۵ ربی که ۴۷۰۰ بود به ۲۳۰۰-۲۲۰۰ برگشته بود. فقط یک رابطه ساده عرضه و تقاضا است.
شما خودتان دارید کشور را به سمتی میبرید که روزبهروز اقلام گرانتر شوند. چطور؟ با خریدهای وحشیانه؛ با حملههای یهویی به یک حوزه.
از این هفته دقت کنید. یکمرتبه همه به سیب زمینی حمله میکنیم و از ۵ تومان به ۱۰ تومان میرسد؛ به گوجهفرنگی، رب، ماکارونی و غیره هم به همین ترتیب. همینطور یک قلم یک قلم حمله میکنیم. به سکه حمله میکنیم، یک میلیون بالا میرود. خودتان فضا را اینطور میکنید.
بعضیها میپرسند خب این کار را نکنیم، چکار کنیم؟ ارزش پولمان پایین میآید. از خودتان شروع کنید. من نمیخرم. شما نخرید. ما ۳۰ هزار نفر هستیم. حداقل هر کدام روی ۱۰ نفر نفوذ داریم. ۳۰۰ هزار نفر میشویم. کافی است. به اندازه خودمان به شرایط کمک کردهایم. ولی قول میدهم از همین ۳۰ هزار نفر ۲۹۹۹۹ تایشان امروز رب میخرند که گرانتر نشود. بگذریم.
مثل همیشه پنجشنبه بسیار خوبی داشتیم. امروز حالمان بسیار خوب است چون پنجشنبه را سپری کردهایم. حالمان خوب است. میدانیم که جامعه چیست، به خاطر همین هیچ کاری به آن نداریم. هیچ کاری به اخبار نداریم. هیچ کاری به قیمت دلار نداریم. هیچ کاری به هیچ چیزی نداریم. ما تجارت خودمان را پی میگیریم. پول خودمان را درمیآوریم و برایمان مهم نیست که چه بلایی سر جامعه میآید چون خود جامعه مقصر است. شاید بپرسید این دردسرها تا کی ادامه دارد؟ نهایتا باید این دردسرها تا اواسط آبان ادامه پیدا کند که وضعیت تحریم کاملا مشخص میشود. بعد از آن باید کشور به ثبات نسبی برسد. هر چند در سال ۹۷ کلمه ثبات در اقتصاد یک کلمه بیگانه بوده است، ولی نهایتا همان آبان ۹۷ معلوم میشود. آخر تحریمها و اینها را میبینیم. هرچند کشور ما تحریم داخلی است نه تحریم خارجی.
امیدوارم شما جزو تحریمکنندهها نباشید و اصلا اهمیتی به این موضوعات ندهید. اصلا مهم نیست که قیمت سکه، رب و سیبزمینی چند است، چون من پول دارم و میخرم. بروید پولدار شوید و بخرید. هیچ چیز هم برایتان مهم نباشد.
[av_notification title='' color='blue' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-n5u6sp']
فایل صوتی توضیحات استاد شعبانی، قائم مقام گروه شرکت های آراد را می توانید در همین قسمت بشنوید.
[/av_notification]
[audio mp3="https://s3.eu-1.blufs.ir/aradbranding-fa-wp-content/uploads/2018/10/Nokat-707.mp3" autoplay="true"][/audio]
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۵
/
۵ تعداد رأی:
۱
روزی ۱ ساعت کار با ماهی ۱۶ میلیون درآمد