? وقتی صحبت از این می شود که من چطور برچه اساسي راهبري بشوم، یعنی آن راهبرد و مسیرهایی که می توانم از آن نتیجه بگیرم، چه مسیرها و چه کارهایی است و چه استراتژی ها و سیاست هایی در کارم داشته باشم؟
برای هر کسی و هر کاری متفاوت است، ما اینها را آموزش دادیم، خیلی از بخش های این موضوع را آموزش دادیم اما حقیقتاً زمانی که شما کار را شروع می کنید و چه در بازار داخلی یا بازار خارجي در حالت مدیریتي پیش می روید؛ کسانی باید باشند که به شما در این زمینه به شما مشاوره بدهند و به شما بگویند که چطور می توانید، بهتر پیش بروید؟
چگونه می توانید راحت تر و قوی تر پیش بروید؟
اینجا آراد هست که برای شما با سرویس «مدیریت استراتژیک» خود برای شما شرایط را فراهم می کند.
? شما کاری را آغاز کردید، امروز اولین مشتری با شما تماس می گیرد، یا در سایت خود پیش می روید، نگاه می کنید، سایت شما جایگاه کافی را نمی گیرد و نمی دانید چکار کنید، یا به هر علتي با محصولتان به مشکل خوردید و می خواهید محصول خود را تغییر دهید، امروز مشتری خارجی با شما ارتباط گرفته، به ایشان جواب دادید می خواهید بدانید آیا جوابی که دادید درست است یا نه.
? و بعضاً در طول مسیر مذاکره به شما بگوییم که این مسیر مذاکره شما اشتباه است باید این مسیر مذاکره تغییر کند، مدل دیگري باید مذاکره شود، در مدل دیگری باید پیش بروید، شما با مشتری خود مذاکراتی را به صورت تلفني انجام دادید، فایل های صوتی اش را ما بررسی می کنیم، در این مدیریت استراتژیک و راهبردي ما سعی می کنیم، حداکثر توان خود را برای حفظ کار شما بگذاریم.
? البته این موضوع را هم توجه داشته باشید، معمولاً تفاوت کیفی در مدیریت اسراتژیک بین طرح 2 تا طرح 3 خیلی زیاد است، یعنی در طرح 2 ما فقط یکچیزی به شما می گوییم، شما اگر نخواهید انجام بدهید یا به خوبی آن کار را انجام ندهید عامل این می شود که قسمتی از کار را از دست بدهید، ضرر هایی در کار کرده باشید، هزینه فرصت اصطلاحا دارید.
? فرصت هایی در کار شما سوخته می شود، از بین می رود، و اینها جزو هزینه های کار شما می باشد، چندماه اول این هزینه ها بسیار زیادی دارید، اما زمانی که در طرح 3 که ما خودمان هم اجرا می کنیم، یعنی آن عملیات و اجرای کار شامل مذاکره، کشتیرانی، حمل و نقل گمرک و... همه اینها هست اینجا مدیریت استراتژیک ما خیلی دقیق تر و جزئی تر پیش می رود، چون نیروهای متخصص خودمان، نیروهای دارای صلاحیت خودمان در انجام کار هستند و خیلی وقتها شما نمی توانید اینگونه نیروها را جذب کنید.
? یا این نیروها حاضر نیستند برای شما کار کنند، چون مثلاً شما می گویید آقای دکتر فلانی را می خواهی برای سیستم خودت جذب کنی، یا آدمی که در این زمینه بازار دارد، وقتی مجموعه شما را بررسی می کند وقتی آن را نوپا می بیند نمی پذیرد با شما کار کند.
? اما خیلی از بزرگانی که در این زمینه کار می کنند، باشدّت استقبال می کنند، یعنی با عطش زیاد استقبال می کنند از اینکه با آراد برندینگ کار کنند، یعنی در رزومه آیشان قید شود که بله من یکبار برای ارادبرندینگ فلان کار را انجام دادم یا من در مجموعه تجاری آراد برندینگ کار می کنم، در بحث صادرات، تجارت و تجارت بین الملل کار می کنم.
? پس من خیلی آدم قوی بودم که این مجموعه پذیرفته من با ایشان کار کنم، و بعضاً برایشان افتخار هم هست که باماکار کنند، این حقیقتی است که در بازار وجود دارد ما داریم می بینیم، کسانی که در بحث تجارت کار کردند، کارکردن با مجموعه های خیلی بزرگ را ترجیح می دهند، تا کار کردن با مجموعه های کوچک و از طرفی چون مدیران و اساتید، سابقه و رزومه بسیار خوبی دارند، خیلی آسانتر ایرادات طرف مقابل را متوجه خواهند شد.
? ممکن است امروز یک نفری را به عنوان مدیر فروش خود بگذارید، و بگویید آموزش ها را گوش کن طبق این انجام بده، اما چگونه می خواهید نظارت بر عملکرد ایشان داشته باشید؟
اما ما اینجا تا صحبت کنیم، متوجه می شویم اینجا را دارید اشتباه می گویید، اینجا را داری خطا می زنی و این خطا منجر به این می شود که هزینه فرصت های ما بالا برود، یعنی سوخت فرصت های ما بیشتر شود و در نتیجه ما با هزینه بیشتری باید تعدادی مشتری بدست بیاوریم.
? این خودش یک هزینه است، و همه ما می دانیم هزینه های ما محدود است، و عامل این خواهد شد که نتوانیم آن نتیجه ای که می خواهیم، برسیم پس سعی کنید اگر توانایی و ساختار آن را می توانید بگذارید، سعی کنید مدیریت استراتژی ما در طرح سوم «یعنی در حالتی که مدیریت اجرایی هم با ما هست را استفاده کنید.» در حالت اول خیلی دلسوزانه و پابه کار بمانید، تا بتوانید بهترین نتیجه ها را از کار خود بدست بیاورید.