به همان نسبت که مدیر ناموفق بودن کار سختی نیست یک مدیر موفق بودن بودن هم کار چندان سختی نیست
می توان یک مدیر موفق بود و به رازهای یک مدیر موفق به راحتی پی برد به شرطی که یک سری تکنیک های ساده رو دونست و بدون هیچ اما و اگه پرداخت و به اون عمل کرد
مدیریت یک هنره و مدیر یک مجموعه یک هنرمنده که با مهارت و چیره دستی هرچه بیشتر می بایست به اداره امور پرداخت
اولین و مهم ترین راز از رازهای یک مدیر موفق اینه که به نیروهای فعال، متعهد، کاربلد و خلاق به چشم یک سرمایه نگاه کنه
راز یک مدیر موفق اینکه یادمون باشه ما هم در واقع یک کارمند هستیم مثل سایر کارمندان
اگه ما خوب هستیم دیگران هم مثل ما هستن
همیشه باید در زندگی بهترین رو انتخاب کنیم!
اگه پست مدیریتی که به ما محول می شه با دانش، تخصص و روحیات ما هرچه بیشتر سنخیت داشته باشه موفقیت ما رو در این تضمین می کنه
یک مدیر موفق ابتدا در خود و سپس در کارمندان اخلاق حرفه ای و شرافت کاری رو نهادینه میکنه
یک مدیر موفق انرژی میده و انرژی دریافت میکنه
انگیزه میده و انگیزه میگیره
افراد رو باتوجه به کوشش و تلاش و همچنین در نظر گرفتن توان شون تشویق کنیم
راز یک مدیر موفق که در حقیقت یک مهارت ذاتیه اینه که از قدرت ارتباطی بالایی برخوردار باشه
یک مدیر موفق باید انتقاد پذیر باشه
سلام و درود
بسیار عالی و مفید زنده باشید
مدیر خوب یکی از موارد کلیدی عملکرد موفقیت آمیز یک تیم کارآمد به حساب میاد
یک فرد هرگز نمی تونه به تنهایی باعث موفقیت یک تیم شه بلکه تعاملات فعال بین تیم فرآیندهای بهینه سازی شده تعاملات ساختار یافته و تفکر زمانی و آگاهی کافی می تونه موفقیت یک تیم رو تضمین کنه
برای تکمیل هر گام کاری تلاش و زمان لازم رو در نظر بگیریم بنابراین می توان شکاف ها، تنگناها یا مسائل و مشکلات مهارتی رو بهبود ببخشیم
وظیفه رو به افرادی که در یک منطقه یا وظیفه هدایتی/مدیریتی تبهر دارن واگذار کرد
اداره یک صندلی قدرت می تونه کاری سخت باشه و عملکرد درست مدیریت همیشه ساده نیست
چه اشکالی داره اگه یک مدیر از دیگران ایده بگیره و اون رو اجرا کنه
یک مدیر خوب باید ایده های خوب داشته باشه
یک مدیر خوب بایستی درجه اول آرامش کاری داشته باشه
این یکی از عوامل بسیار مهمه که اون باید بتونه انتظارات کارمندانش رو به خوبی درک کنه و برای همراه شدن با اونها خودش دارای آرامش باشه
مدیر و رئیس خوب به جای حل مسائل برای تیم خودش و یا بدتر، اونها رو بدون هیچ گونه راهنمائی ترک کردن ، یک رئیس بزرگ مشکلات رو به چشم تجربه نگاه می کنه و از اون یاد می گیرن
مدیران عالی این قدرت رو دارن تا فضایی ایجاد کنن که افراد حس برابری داشته باشن نه اینکه افراد رو به گروه های مختلف تقسیم کنه و رو در روی هم قرار بده
مدیر باید تصمیمات دشوار بگیره گاهی اوقات در یک شرکت دو تصمیم اتخاذ می شه اما این مدیره که باید تصمیم نهایی و درست رو بگیره
.تصمیم گیرنده قوی به این معنی که تصمیمی بگیره که برای شرکت بهتره و اطمینان حاصل شه که همه افراد دلیل اونو بدونن