در تجارت به ۷ حمایت اساسی برای تاجر شدن نیاز دارید و اگر حمایت شوید حتما تاجر می شوید و اگر حمایت نشوید بعید است تاجر شوید که این هفت موضوع در آراد برندینگ طراحی و تعبیه گردیده است.
۳. دغدغه ها و شاخصه های استخدام نیرو برای فروش و تجارت
🕰️ ۱۵ دقیقه
۴. حضور نماینده امارات در ایران
🕰️ ۱ دقیقه
۵. نشست تجاری نماینده هند با تاجران آرادی پروموشن ۹ و بالاتر
🕰️ ۴ دقیقه
۶. سومین گره ذهنی درباره روزی دست خداست.
زمانیکه کاری به کسی نسبت داده شود نتایج آن کار هم به پای همان کس نوشته خواهد شد.
به طور مثال اگر کسی بخواهد یک مجلس عروسی بگیرد و بگویند برگزاری مراسم عروسی دست باباست اگر مراسم عروسی به زیباترین شکل برگزار شود همه عزت و احترامش به بابا می رسد و اگر هم در آن مراسم خلل و نقصی باشد باز هم نابسامانی اش به بابا نسبت داده می شود.
وقتی می گویید روزی دست خداست یک وقت به این معنا که هر اتفاقی در نظام خلقت به خواست خداست درست است مانند آنکه وقتی کسی زنا کند یا شراب بخورد یا فحش دهد یا دزدی نماید یا قتلی مرتکب شود همه اینها هم به دست خداست.
اما اگر منظور اینست که بخواهیم این اعمال کریه و قبیحه را به خداوند نسبت دهیم باید بگوییم سبحان الله، خداوند منزه از آنست که ذره ای از این اعمال ننگین بر ساحت کبریایی اش بنشیند.
گره ذهنی سوم درباره روزی دست خداست را از همین جا شروع می کنم.
روزی را در مطلب گذشته فهمیدیم که واحد اندازه گیری دارد به نام طلا و نقره.
حالا این سوال را جواب دهید.
بارزترین و مشخص ترین و واضح ترین صفتی که خداوند را با آن می شناسید چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آفرین دقیقا درست گفتید.
رحمت
چون زمانی که خواست خودش را برای بندگانش توصیف نماید اینگونه آورد:
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
یعنی بلافاصله بعد از کلمه الله که نام مبارک اوست دو صفت همراه کرد یکی رحمان و دیگری رحیم که ریشه هر دوی آنها از رحمت است.
و این موضوع را در ابتدای ۱۱۳ سوره از ۱۱۴ سوره کتابش تکرار نمود و تنها در یک سوره این رحمت را نیاورد و آن هم سوره ایست به نام توبه که چون با برائت و بیزاری از مشرکان آغاز می شود شاید نخواست که رحمتش را به آنان نشان دهد.
این اعلام برائت و بیزاری است از سوی خداوند و رسولش به گروهی از مشرکین که پیشتر با آنها عهد و پیمانی داشته اید. سوره توبه آیه ۱
اما باز همین خدای پر از رحمت دلش نیامد که این یک بسم الله الرحمن الرحیم جا مانده را در کتابش نیاورد و در سوره مبارکه نمل از سوی سلیمان علیه السلام در نامه ای به ملکه سبأ جبران نمود و دوباره آن را تکرار کرد تا تعداد بسم الله الرحمن الرحیم ها همان ۱۱۴ بار شود.
به عقل ناقص نویسنده از آنجا که نمل یعنی مورچه کوچکترین مخلوقیست که نامش در قرآن آمده است شاید پروردگارمان خواسته بفهماند که رحمت من به مورچه دو برابر می رسد اما به مشرکان نمی رسد تا قباحت و زشتی شرک را آشکار سازد.
و شرک تنها گناهیست که خدای رب العالمین از بنده اش نمی پذیرد و با وجود آن هیچ عمل خوبی را قبول نمی کند از همینروست که خوارج با آنکه نماز می خواندند و قرآن به لب داشتند هیچ آثار نیکی از آن در وجودشان نبود.
یقینا خداوند شرک را نمی بخشد و غیر از آن هر چه باشد را برای هر کس که بخواهد می بخشد. سوره نساء آیه ۴۸
و شرک آنست که کسی را در خدایی اش با او شریک کنی.
و یا اینکه کسی که پیامبر خدا نیست را در پیامبری محمد صلی الله علیه و آله شراکت دهی.
و یا اینکه کسی را که ولی و فرستاده خدا نیست و سلطنتی از جانب او ندارد با علی امیرمومنان و فرزندان مطهرش در ولایت و سلطنت همراستا قرار دهی.
پس دانستیم که پررنگ ترین صفت پروردگارمان رحمت است.
حالا سوال دوم اینکه صفت مخالف یا همان متضاد رحمت چیست همانگونه که متضاد رنگ سفید، سیاه است؟
کسی که مورد رحمت اوست می شود رحمه الله علیه.
حال کسی که کاملا دور از رحمت اوست و نصیبی از رحمتش ندارد چه می شود؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آفرین.
درست است.
می شود لعنت الله علیه.
پس لعنت به معنای دور شدن است از رحمت الهی.
و زمانی که گفته می شود فلانی ملعون است یعنی همین.
یعنی همه مخلوقات از کافر و مومن از رحمت خداوند سهمی دارند اما این ملعون از آن بی بهره است.
حال سوال اینجاست که از کجا بفهمیم ما در ماجرای رزق و روزی جزء مرحومین یعنی مورد رحمت قرار گرفته های خداوند ارحم الراحمین هستیم یا جزء ملعونین و دور از رحمت های پروردگار جهانیان؟
بسیار واضح است چون به ما کد دادند.
هم از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و هم از امیر مومنان علی علیه السلام و هم از امام باقر، امام صادق، امام کاظم علیهم السلام روایتی نقل گردیده که سند آن به جهت تکرار و روایان حدیث به درجه قبول جمیع محدثین رسیده است.
مرحوم شیخ صدوق رحمت الله علیه آن را در امالی نقل کرده است.
مرحوم سید رضی رضی الله عنه آن را در نهج البلاغه آورده است.
علامه مجلسی اعلی الله مقامه آن را در بحار الانوار به دو سند مختلف ذکر نموده است.
و حدیث برایتان آشناست که معصومین علیهم السلام فرمودند:
کسی که دو روزش با هم یکسان باشد پس او مغبون است و کسی که فردایش بدتر از امروز است پس او ملعون است.
مغبون از غبن می آید به معنی آنکه کسی در معامله ای بدون آگاهی از ارزش واقعی آن دچار ضرر شود که در این متن موضوع صحبت ما نیست اما چون جزء موضوعات مهم در تجارت است و اصطلاحی تحت عنوان خیار در غبن جزء کلاهبرداری های معاملات است در آینده ای نزدیک ان شاءالله به آن می پردازیم.
اما موضوع صحبت ما امروز درباره رحمت و لعنت است.
پس اگر من امروزم از نظر اقتصادی و روزی طبق واحد پولی که پروردگار جهانیان برایم در نظر گرفته از دیروزم بهتر باشد یعنی مورد رحمت خداوندم.
و وقتی امروزم از نظر دریافتی اقتصادی از دیروزم با همان واحد طلا و نقره بدتر باشد ملعونم.
و عزیزان مستحضرند که خداوند دریافت مال و مباحث اقتصادی را به سال مربوط نموده کما اینکه زکات و خمس نیز سالانه محاسبه می گردد.
پس می توان اینگونه گفت:
اگر درآمد امسالم بر حسب طلا و نقره، کمتر شد از درآمد سال قبلم بر حسب طلا و نقره یعنی مورد لعنت خداوند از نظر اقتصادی ام.
اما اگر درآمدم بر حسب همین طلا و نقره افزایش یافت یعنی مورد رحمت او قرار گرفته ام.
پس ملاک درآمدتان را ریال و دلار و غیره در نظر نگیرید اگر می خواهید فریب نخورید.
حالا بنشین و کلاهت را قاضی کن تا ببینی در طول این سال ها در زمره کسانی بودی که مورد رحمت اویی یا مورد لعنت او.
وقتی مورد لعنتش بودی لطفا نگو روزی دست خداست چون خداوند می گوید سبحان الله که روزی کسی دست من باشد و من با او اینگونه رفتار کنم.
از همین روست که خبر آن فردی که تجارت را رها کرد به امام صادق علیه السلام دادند و ایشان سه مرتبه پشت سر هم فرمودند: این از عمل شیطان است، این از عمل شیطان است، این از عمل شیطان است.
یعنی وقتی از تجارت خارج شدی بدان که با شیطان قرین و همنشین گشتی و فردا روز به خاک سیاه نشستی پای خدا ننویس.
و نیز روایت شده که امام صادق علیه السلام فرموده:
مَنْ آجَرَ نفسَهُ فقد حَظَرَ علی نفسِهِ الرِّزْقَ
کسی که خودش را اجیر کند یعنی همان کارگر و کارمند شود پس رزقش را خودش بسته است.
عمار ساباطی می گوید محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و گفتم:
مردی هست که تجارت می کند و پیش می آید ایامی که اگر اجیر دیگری شود هم به همان اندازه ای که از تجارتش در می آورد به او می دهند.
فقالَ: لا یُؤاجِرْ نفسَهُ و لکنْ یَسترزِقُاللّه َ عزّ و جلّ و یَتَّجِرُ، فانّهُ اذا آجَرَ نفسَهُ حَظَرَ علی نفسِهِ الرِّزْقَ
امام فرمودند: خودش را اجیر نکند بلکه از خداوند روزی اش را بخواهد و تجارت کند چرا که انسان زمانی که اجیر می شود روزی رسانی پروردگارش را می بندد.
پس ای بزرگوار حال فهمیدی که همه این سال ها روزی ات را به دست چه کسی سپرده بودی و خودت را با دوری از تجارت از رزاقیت پروردگارت محروم نمودی.
حال که به لطف او و به کرامتش بر این امر آگاه شدی باز هم برایت نگرانم.
زیاد دیده و شنیده ام که تاجران با آنکه خودشان را در مجرای روزی رسانی پروردگارشان قرار داده اند منظورشان از روزی دست خداست اینست که:
روزی دست خداست نه بنده خدا.
یعنی با بیان اینکه روزی دست خداست می خواهند روزی را از دست بندگان خدا خارج سازند و ارزشی برای بندگان خدا قرار ندهند و بگویند فقط خدا.
مانند آنست که کسی بگوید غذا را خدا به من می رساند.
و وقتی دقیق شویم که منظورش از این جمله چیست که غذا را خدا به من می رساند؟
می فهمیم می خواهد بگوید غذا را مادر و همسرم به من نمی دهند.
و چه زیبا فرمود امام رضا علیه السلام:
کسی که خدا را می خواند اما به اسبابی که خداوند برای اجابت خواسته اش قرار می دهد بی اعتناست خودش را مسخره کرده است.
یعنی می گوید روزی دست خداست تا با این جمله اسباب روزی که همان بندگان خدا هستند را بی ارزش قلمداد نماید.
ابوعبیده حذاء کوفی نقل می کند به امام صادق علیه السلام عرض کردم:
یا بن رسول الله دعا بفرمایید خداوند روزی مرا در دست بندگانش قرار ندهد.
امام علیه السلام فرمودند: خداوند چنین دعایی را به اجابت نمی رساند چرا که او روزی بندگانش را در دستان یکدیگر قرار داده است اما از خداوند بخواه تا روزی ات را در دست بندگان خوبش قرار دهد که این از خوشبختی است.
پس دانستیم که خداوند روزی رسانی خودش را به بندگانش واگذار نموده است.
یعنی تو می گویی روزی دست خداست.
خدا هم می گوید من همین روزی که دست من است را داده ام به سایر انسان ها.
حالا این تو و این هم مردم.
بسم الله.
حال بنشین و کارهای مختلف را زیر و رو کن.
آنگاه می بینی در هر کاری که درآمدی باشد پول را از مردم می گیری.
اما نکته جالب اینجاست که حتی اگر اجیر هم نشوی یعنی کارمند و کارگر کسی نباشی اما تجارت نکنی چه می شود؟
می خواهم فرض کنم دعای امام صادق هم در حقت اجابت شود و در این شغلت فقط با مردمان خوب و بندگان درجه یک و مقرب خدا در ارتباط باشی.
بر فرض آرایشگری هستی.
بر فرض نرخ آرایشگری در شهرت ۳۰۰ هزار تومان باشد آیا این بنده مقرب الهی به تو ۳ میلیون تومان می دهد؟
فرض کن نانوایی هستی و قیمت نان ۱۰ هزار تومان باشد.
و یک خریدار نان که از قضا از مراجع تقلید و بزرگان دین خداست از تو نان می خواهد آیا به ازای هر نانی که می گیرد ۲ میلیون تومان می پردازد؟
و هر کدام از این کارها زمان مشخص و ثابتی را می طلبد.
پس گیرم خداوند هم اجابتت کند و در کارت تو را با تمام بندگان خوبش رزق برساند وقتی نانوایی وقتی بنایی وقتی آرایشگری دست روزی رسانی خدا را بسته ای.
الان تو فرض کن راننده اسنپی و از قضا مسافرت یکی از ۳۱۳ یار امام زمان باشد.
قیمت مسیر را می زند ۲۰۰ هزار تومان و یک ساعت هم طول می کشد تا به مقصد برسید و تو نهایتا در روز ۸ ساعت قرار است رانندگی کنی.
تصورت اینست که آن یار امام زمان برگردد و به تو در ازای این مسیری که برایش رانندگی کردی ۴۵ میلیون تومان بدهد؟
بله ما هم معتقدیم روزی دست خداست و اگر دیدیم هر سال از سال قبل بهتریم می فهمیم که در مجرای رحمت خدا قرار گرفتیم نه در مجرای لعنتش.
و در اکثر شغل ها که در عصر و زمانه ما هست با اینکه درآمد به ریال هر سال بالا می رود اما به طلا که حساب کنیم پایین می آید پس این شغل ها را من نویسنده شغل های لعنتی می نامم حالا شما دوست ندارید قبول کنید مختارید.
در همان ها بمانید و سال های عمرتان را بگذرانید تا مرگ من و شما را فرا گیرد آن وقت در محکمه الهی که حاضر شدیم خداوند بینمان حکم می کند که این شغل مجرای رحمت خدا بود یا مجرای دوری از رحمت؟
خداوند در حق کسانی که اراده خیر و رحمت برایشان کرده آنان را در این شغل ها قرار داده یا در حق کسانی که مورد خشم و غضب پروردگار بودند آنها را در چنین شغلی سال های سال سرگردان نموده است.