پول کجاست؟
برای اینکه پولدار شویم باید این سوال را از خودمان بپرسیم که اگر قرار است پولدار و ثروتمند شوم پول کجاست تا من بتوانم آن را بگیرم؟ مثلاً یک کارمند می خواهد کار کند، پول دست چه کسی است که بخواهد از او بگیرد؟ پول دست کارفرمایش می باشد، یعنی کارمند باید یکسری کارها برای کارفرمایش انجام دهد تا پول ها را بگیرد ولی اگر کارفرما یک شرکت خصوصی باشد و چند ماه پول به دست نیاورد کارمند هم حقوق نمی گیرد. در مغازه داری پول دست مشتری هاست که مغازه دار بخواهد از آن ها بگیرد و مشتری ها در حوالی همان مغازه و در همان منطقه هستند، پس اینکه کجا می فروشیم یعنی محل کار کردن ما هم مهم است. ما شرکت های زیادی در تبلیغات تلویزیونی می بینیم که مثلاً فردی یک شرکت فروش لوازم خانگی در قم دارد که تبلیغات می کند و از کل کشور می خواهد که بروند و از او خریداری کنند، هدفش از اینکه می خواهد از کل ایران مشتری های خودش را جذب کند این است تا پول هایی که دست مردم در شهرهای دیگر است را از آنها بگیرد تا خودش بتواند ثروتمند شود.
پس مدل کاری شما اگر به شکلی باشد که بخواهید از همان محیط و محله پول به دست بیاورید باید ببینید که آیا مشتری های آن محله شما پولدار هستند یا نه و چقدر ثروت دستشان است؟ اگر محصولی امروز خریداری کنند دوباره کی این محصول را سفارش می دهند؟ تا بتوانیم پول های بیشتری به دست بیاوریم.
تجارت و جامعه هدف ما
می خواهیم در بازارهای داخلی و صادرات فعالیت کنیم باز هم پول دست مشتری ها است، ولی این دفعه مشتری های ما کل دنیا می باشند یعنی جامعه هدف ما یک جامعه هدف ۸ میلیاردی می شود و حالا قرار است تجارتی را استارت بزنیم و وارد دنیای صادرات شویم تا به ۸ میلیارد آدم جنس بفروشیم. اگر قرار باشد انگشتری که دستم است را بفروشم آیا فروش آن در شهرستان کوچک برای من راحت تر می باشد یا بخواهم آن را در تهران بفروشم؟ در تهران راحت تر آن را می فروشم چون جامعه هدف بزرگتر می شود. عقل ما فهمید ولی خیلی ها امروز حتی به آن فکر هم نکردند که جامعه هدف یک رابطه مستقیم با ثروتمند شدن شما دارد که هر چقدر جامعه هدف شما بزرگتر باشد پول های بیشتری در آن وجود دارد.مدل کاری تجار
مدل کاری شما مهم است خیلی ها می گویند ما دلمان می خواهد صادرات کنیم ولی می ترسیم و تا حالا تجارت نکردیم، می خواهیم با بازارهای داخلی شروع کنیم چون حداقل زبان فارسی را می فهمیم و اگر مشتری بخواهد انگلیسی صحبت کند نمی توانیم جوابش را بدهیم، پس ما که زبان فارسی را بلد هستیم بهتر است با بازارهای داخلی شروع کنیم و بعد از آن تجارت و صادرات را استارت بزنیم.رمز موفقیت از نگاه آرادی ها
آیا اگر این سوال از ما آرادی ها پرسیده شود ما موافق این کار هستیم؟ نظر ما نظر عقل شماست، اگر ما بخواهیم با شما مخالفت کنیم شما ما را کنار می‌گذارید و می گویید این آدم می فهمد، اما من را نمی شناسد و شخصیت من را درک نکرده است.
در حالی که ما اساتید هیچ وقت و در هیچ بازه زمانی روی مشتری هایی که با ما صحبت کردند حساب باز نکردیم، یعنی همانطور که به یک جوان ۱۸ ساله گفتیم که تو هم می توانی، تو هم کار کن، به یک خانم ۸۰ ساله یا یک فردی که در شهرستان خیلی محروم زندگی می کرد و حتی فردی که در تهران و در بهترین منطقه اش هم کار می کرد هم گفتیم تو هم کار کن و تو هم می توانی.
اگر یک نفر از دور حرف های ما را بشنود می گوید چطوری می شود که این ها به همه می گویند تو هم می توانی؟ این ها روی چه چیزی حساب باز کردند که به همه این حرف را می زنند؟
یک معلم زمانی که در مدرسه است مثلا به یکی از دانش آموزان می گوید تو در آینده کاره ای نمی شوی، و این را از تجربه های قبلی اش می گوید چون دیده بود افرادی که شبیه به این فرد هستند در آینده هیچی نمی شوند.
ما آرادی ها از سال ۱۳۸۵ تا به امروز خیلی ها را دیدیم، تک به تک با آدم ها صحبت کردیم و می دانیم که رمز موفقیت انسان ها نیستند بلکه مسیرهایی هستند که در آن قرار گرفتند.