گویا سطحی نگری من بوده که گمان میکردم اینستاگرام مرکز فروش بهتری از سایت هاست
ما ایرانیها زود ناامید میشیم. شاید که نه حتما شرایط کنونی جامعه مون رو ما تاثیر میزاره ولی موضوع اینجاست که باید بجنگیم و شکست نخوریم اما خیلی سخته. حداقل برای من راحت نیست با این همه ناامیدی که کلا جامعه رو گرفته محکم بایستم و بجنگم
بیشتر وقت و زندگی همه ما داره در فضای مجازی سپری میشه. دیگه زندگی بدون اینترنت معنایی نداره
جوان تر سراغ کشاورزی نمی روند چون کشاورزی رو بی کلاس میدونند درحالیکه نمیدونن اگه برن سر زمین و دو تا فایده داره براشون یکی اینکه سخت کوش میشن یکی هم اینکه از نظر روحی و جسمی خیلی رشد میکنن. بوی خاک روح رو جلا میده هوای خوب مناطق کشاورزی روان آدم رو سالم تر میکنه. اون قدیم ها که ما میرفتیم سر زمین برای پدرهامون کار میکردیم سالم تر بودیم یا جوان های حالا؟ که تا یک مشکلی پیش میاد براشون کم میارن
قدیمی ها خدا رو بیشتر از جوان های حالا قبول داشتند برادر... الان بعضی ها اصلا خدا رو بنده نیستن و کلا میگن فقط من میدونم. انقدرم من من میکنن که آخرش به هیچ جا هم نمیرسن. باغدارها برکت رو از خدا میدونن نه از دست خودشون
این جمله رو درک نمیکنم (متاسفانه برخی تاجران تا به مرحله کسب درآمد بالا میرسند، سایتهای خود را رها میکنند)...
چرا باید وقتی به درآمد بالا میرسن رها کنن کار رو ؟
من هم انشاالله با کمک خدا و بعد هم آراد سه ماه دیگه سایتم رو راه اندازی میکنم. سایتی که محل کسب و کار من خواهد بود جاییکه باید در اون استقرار داشته باشم.
چه حس لذت بخشیه محل استقرار کسب و کار من
از ازمنه ی دور تا الان وقتی یک کشاورز شرایط خوبی از جمله زمین، بذر، کود و آب رو بدست میاره و مصمم میشه که خوب کار کنه تا نتیجه بگیره، کسانی هستند که احساس خطر می کنند و اینجا وارد عمل میشن، اینقدر تو گوش کشاورز زمزمه می کنند که زمینت خوب نیست، امسال کم آبی داریم، بذر نداریم و ... اینقدر این حرف ها رو تکرار می کنند تا نهایت کشاورز رو مأیوس می کنند دست از زمین و کار کشیده و متوقف بشه .عزیزان من اون کسانی که میرن همایش برگزار می کنند که آی من وای من معادن ایران داره به یغما می ره ، بیگانه ها بردن و خوردن، مطمئن باشید منافع خودشان را در خطر دیده اند. احساس خطر دیگران از رشد شما باعث چنین اتفاق هایی میشه، حال فرق نداره کشاورز باشید یا تاجر ، لطفاً بیایید هشیار تر باشیم . هر ندایی که در گوشمان زمزمه شد برای توقف را در نطفه خاموش کنیم ، چه این ندا خارجی باشد چه حتی همین کسانی که تا دیروز خود را آرادی می نامیدند و یکهو از مسیر خارج شدند.
مبادا فکر کنیم کشاورز زیاد شده و کره ی زمین ( فضای اینترنت ) به خطر میفتد اگر من هم بخواهم در گوشه ای از آن زراعت کنم . «... فاطر السماوات والارض و هو یطعم و لایطعم...؛ آفریننده آسمان و زمین خداست و او به خلق طعام و روزی می بخشد و خود از طعام بی نیاز است...»
پ ن : زمین به اندازه ی کافی هست ، بذر و کود و آب هر چقدر که بخواهید، پس اگر مرد عمل هستید یا علی بگید و درخت گردوی خود را بکارید که باران رحمت خدا در حال باریدن است . با یاری خدا ، بهزاد زند
درسته منم کاملا موافقم...من وقتی به زمینکشاورزی پدرم میرم تمام روحم تازه میشه اما توی شهر ازاین خبرا نیست...
بسیار آموزنده بود تشکر از استاد قربانی بزرگوار
سلام وقت بخیر. البته جناب رییس بعضاً دیده شده وقتی به سود می رسند و مشتری هاشون زیاد میشه . سایت رها نمی کنن.تعدادی نیرو می گیرن که به اصطلاح به کارها بیشتر برسن و پاسخ گوی مشتری باشند. منتها نیرو که دلش نسوخته نه مشتری قدیم و جدید می فهمه نه درست پاسخگو است . ایجاد نارضایتی می کنه و در نتیجه باعث ریزش مشتری ها میشه.
اصلا هم به رو خودش نمیاره. اون اصل کاری هم یا خودش رو می زنه به اون راه از شکم سیری یا وقتی می فهمه که دیر شده .
این قسمت رو چی کار کنیم؟
ممنون
متشکرم بابت اطلاعات و توضیحات کاملی که در این باب گذاشتید بسیار آموزنده بود و تجربه کسب کردم