عزت و آزادگی چیست و به چه شکل به دست می آید. خداوند برای افراد باعزت ۴ ویژگی برشمرده که سعی کرده ایم در این مقاله به اختصار آنها را شرح دهیم.
عزت و شکست ناپذیری چگونه به دست می آید؟
وقتی شیطان می خواست آدم و حوا را گول بزند چه کار کرد؟ گفت " وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ " قسم می خورم من برای شما دو تا از خیر خواهانم." قرآن می گوید که به آدم گفتیم که "قال" مگر به تو نگفته بودیم که شیطان دشمن آشکار است. چرا گول خوردی؟ گفت خدایا! قسم خورد. گفت خورده باشد." فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ " و سپس فریبشان داد. گفت خدایا! فکر نمیکردم کسی به عزت تو قسم بخورد و دروغ بگوید. خدایا .... به همین دلیل آیه را نازل کرد:" وَلَا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ " مواظب باشید،به اسم خدا فریبتان ندهند.
پس اگر ما می خواهیم کسی باشیم که دیگران بر ما تکیه کنند و ثروتمند شویم. (تقویت جناح سازی) باید شکست ناپذیر باشید. نباید کسی جرئت آسیب زدن به شما را داشته باشد. وقتی چنین قدرت و قوتی در شما دیده شد، سعی می کنند به شما تکیه کنند. حتی در مورد شما پنهانی بدگویی و بدخواهی می کنند. خدا در مورد ثروت می فرماید: من ثروت را به مومن و کافر داده ام."
آیا همه ثروت را به کافران داده است؟ آیا به مومنین ثروت نداد؟ در مورد سلامتی آیا خدا اینگونه فرمود که من همه سلامتی را به بنده های خوب داده ام؟ آیا به بنده های بد نداده است؟ در مورد فرزند خوب و زیبا، آیا فقط به خوب ها فرزند خوب و زیبا داده است؟ اما عزت را فقط برای خودش، رسولش و مومنینی که کنار رسولش بوده اند،
نگه داشته است و برای کافران هیچ سهمی از عزت قرار نداده است. کسی می گوید فلان کس خیلی شکست ناپذیر است. می گویند صبر کنید، زمان بگذرد. در کربلا نیز فکر می کردند که یزید شکست ناپذیر است اما دو سال بعد از بین رفت. فکر می کردند ابن زیاد شکست ناپذیر است اما پنج سال بعد در روز عاشورا، به فجیع ترین حالت کشته شد.
عزت برخلاف ثروت است. عزت تنها با یاری خدا ممکن می شود. زمانی که در راه و خدا حرکت کنید ممکن می شود. سوای ثروت و قدرت است.
زیرمجموعه های عزت
عزت، تابع چهار زیرمجموعه است. فکر نکنید، هر کسی که این چهار مورد را داراست عزیز است اما عزیز هایی دارد. قرآن می فرماید:" أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ " کسانی که یار خدا شدند، نه می ترسند و نه اندوهی به اینان می رسد.
نترسیدن
وقتی ضعیف در مقابل قوی قرار می گیرد، آیا ترس طبیعت این موضوع نیست؟ شما از کوچه ای عبور می کنید، سگی پارس کنان از کنار شما رد می شود، آیا نمی ترسید؟ هر چقدر این آیه را با خود مرور کنید باز هم از ترس شما کاسته نمی شود. این موضوع، حرفی نیست که من اولیاء خدا هستم پس نمیترسم. لازمه نترسیدن این است که قدرت شما از قدرت حریف مقابل بیشتر باشد. یعنی شما کسی هستید که چندین بار قبل، سگ را فراری داده اید و اکنون با پارس سگ شما نمی ترسید.
ثروت
دومین لازمه عزت، ثروت است. بچه شما می آید و می گوید با پسر همسایه دعوا کردم و بینی او را شکستم. در اینجا رفتار دو پدر را داریم. کسی که سریع از خود بیخود می شود و رفتار عجولانه ای از خود نشان می دهد. این رفتار باعزتی نیست. بلکه حقیر و ذلیل است. اما پدر دوم می گوید اشکال ندارد. هزینه اش را می دهم.
پس لازمه عزت این است که واقعا پول داشته باشد. در این مورد اگر آیه قرآن را پانصد بار هم بخوانید هیچ تاثیری ندارد. در هر موقعیتی به دنبال ذکر هستند. خوب بود که با یادگیری اذکار، توانایی خودشان را نیز افزایش می دادند. خدایا! پناه می برم به تو از اینکه وقتش فرا برسد و من خودم را آماده نکرده باشم. مثلا پیاز از ۵۰۰۰ تومان می شود ۷۰۰۰ تومان، نصف مردم ناامید می شوند. این عزت نیست. هر چند که نماز شب بخوانند.
یعنی نماز ها عزت ایجاد نمی کند. مشخص نیست برای کدام خدا می خواند. چون اگر برای خدای حقیقی می خواند، خدا می فرماید: الیس الله بکاف عبده؟ آیا خدا به تنهایی برای بنده اش کفایت نمی کند؟ آیا خدایی که شما می پرستید، کفایت کرده است یا نه؟ شما می گویید من خدا را خیلی دوست دارم اما چرا خدای شما برای شما کفایت نکرده است؟ " وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ " و تو را به چیزهای غیر آن می ترسانند. امیرالمومنین می فرمایند:" به عزت خدا سوگند، هر ترسی، غیر از ترس خدا، بی پایه و اساس است."
اما ما که همواره در حال ترس هستیم!!! مشخص است که خدایی که ادعای دوست داشتنش را داریم، خدای رب العالمین نیست. چون اگر بود که کفایت میکرد. ما نمی ترسیدیم. اکنون که می ترسیم یعنی ما را کفایت نکرده است. وگرنه خدا به تنهایی برای بنده اش کافی است." وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ " کسی که خدا گمراهش کرده است چه کسی هدایتش می کند؟
امیرالمومنین (ع) می فرمایند:" بعد از من ثروت ها را جمع کنید و آنها را در راه خدا به کار ببندید. چرا که زمانی می رسد فقرای از شیعانم به جهت فقرشان از ایمان خارج می شوند." نشنیده اید که فقر ریشه ۷۰۰ گناه است؟ نشنیده اید که اگر انسان بعضی از گناهان را مرتکب شود، دیگر مومن و شیعه نیست؟
ایمان و توکل
سومین عاملی که انسان را از اندوه و تباهی دور می کند؛ ایمان و توکل است. "فلیتوکل علی الله " وقتی عزم کاری را کردید، بر خدا توکل کنید. فرمود محال است کسی برای کاری به خدا توکل کند و خدا او را خوار کند. شخصی به محضر امیرالمومنین (ع) وارد شد. خواست روی صندلی بنشیند. امام فرمود بسم الله بگو. در دلش گفت روی صندلی نشستن که بسم الله ندارد. نشست و صندلی لیز خورد. نوشته اند که چهار، پنج روز در خانه استراحت می کرده است.
صبر
چهارمین نکته و بسیار مهم که تابعان عزت باید رعایت کنند، صبر است. چه بسیار حوادثی که در یک لحظه پیش می آیند و هم جهت با انسان نیستند. و آن چیزی که هم جهت انسان نیست باعث حقارت انسان می شود.
امیرالمومنین(ع) فرمودند:" روز بر دو روز است. روزی که به نفع توست و روزی که بر علیه تو است. در آن روزی که به نفع توست خدا را زیاد شکر کن. و در آن روزی که به ضرر توست، صبور باش. چرا که خداوند با بی تابی بندگانش بی تاب نمی شود. و با عجله کردن آنها به شتاب نمی افتد." یعنی چنین نیست که شما به هول و ولا بیفتید و خدا نیز با عجله کار شما را پیش ببرد. صبور باشید تا خدا تقدیرتان را عوض کند. فکر کنید. قرآن در مورد کسانی که بهره عظیمی از این جهان برده اند، می فرماید:" وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ " جز آنهایی که صبر کردند، چنین بهره ای را نبرده اند."