#تازه_واردها: آیا تجارت سخت است و فقر سخت نیست؟

#تازه_واردها: آیا تجارت سخت است و فقر سخت نیست؟

برندسازی آراد برندینگ

خانواده پولساز ایرانی

من متولد ۵۲م و متولدین هم سن و سال من و باز بهتر از ما دهه ۴۰ و قبلتر از آن یک خاطره ای در ذهنشان هست که به آنها کمک می کند تجارت را جدی تر بگیرند.
ما خودمان تا حدی یادمان هست و اگر یادمان هم نباشد نزدیکانمان در آن ایام به یادمان انداختند که فلانی چه عزت و شکوهی داشت قبل از انقلاب و با انقلاب به خاک مذلت و حقارت نشست.
این تجربه ای که من و متولدین قبل از من دارند با احترام به بزرگان مخصوصا جناب رئیس و مدیران ارشد و سایر آرادی ها که متولد نیمه دوم دهه پنجاه و دهه ۶۰ و بعدتر از آن هستند ندارند.
شما شنیدید که چگونه یک بزرگی کوچک می شود اما شنیدن کی بود مانند دیدن.
با این مقدمه وارد بحثم می شوم که دو چاله ذهنی را پر کنم.
 

چاله اول: تجارت سخت است و فقر سخت نیست؟

گیرم فرض کنیم تجارت سخت است.
آیا فقر سخت نیست؟
فقر سخت تر است یا تجارت؟
واقعا اینکه انسان پول ندارد تا برای دخترش آن چیزی را که می خواهد بخرد احساس حقارت و سختی نمی کند؟
یقینا می کند مگر کسی که بی عار شده باشد.
اینکه همسرش از او بخواهد مهمانی بگیرد و نمی تواند سختی حس نمی کند؟
اینکه نمی تواند سالی یکبار آنها را به مسافرت ببرد سخت نیست؟
اینکه به خواستگاری دخترش نمی آیند چون او فقیر است سخت نیست؟
اینکه نمی تواند برای پسرش زن بگیرد سخت نیست؟
اینکه در خانه پدر و مادرش می خورد و می خوابد و نمی تواند برای خودش یک زندگی مستقل تشکیل بدهد سخت نیست؟
اینکه سال ها خودش را از خوردن گوشت و میوه محروم کرده است سخت نیست؟
اینکه هر جا غذای نذری می دهند ساعت ها در صف می ایستد و در گرما و سرما مانند کوزت منتظر لقمه غذایی می شود سخت نیست؟
اینکه در طول سال نمی تواند کربلا برود و باید منتظر ایام اربعین بماند تا غذای مفت و محل اسکان مفت گیر بیاورد تا برود سخت نیست؟
اینکه نمی تواند به دخترش پول مناسبی بدهد و دخترش مجبور می شود با پسرها دوست شود و از این راه خودش را تامین کند سخت نیست؟
اینکه به خاطر نداری پسرش به اعتیاد افتاده و با دوست های سطح پایین معاشرت می کند سخت نیست؟
اینکه پول نداشته تا داروی مناسب و تغذیه خوب برای پدر و مادر ناتوانش تهیه کند و آنها را از دست داده سخت نیست؟
و خیلی نکبت های دیگر که فقر به همراه می آورد آنها سخت نیست و تجارت سخت است؟
به اینجا که می رسیم عده ای می گویند ما با کارگری و کارمندی درست است که پول زیادی نداریم اما به این درجه از خفت و نداری که نویسنده نوشته نرسیدیم.
مثال اول متن را برای همین جا زدم.
۵ تا ۱۰ سال صبر کنید.
دقیقا حقیر شدن گروه زیادی از مردم و خدای ناکرده خودتان را به چشم خواهید دید مگر اینکه تجارت در این کشور نهادینه شود.
دقیقا شبیه اوایل انقلاب که مردم زیر و زبر شدند اینجا هم زیر و زبر شدن ها خواهید دید.
متاسفانه تا ۱۰ سال دیگر جز شغل های سطح بالا همه را در بردگی محض و حقارت و فقر خواهید دید.
 

چاله دوم: سختی در تجارت است یا در کم عقلی من؟

می گویند معدن سخت است و درست هم می گویند.

چون شما ده سال هم معدن باشی باز هم سال ۱۱م سخت است چون سختی اش در ذات کار است.

رانندگی سخت است چون ۲۰ سالم راننده باشی سال ۲۱م باز سخت است.

و هر شغلی را نگاه کنید همین است.

در طول زمان از سختی اش کم نمی شود و زیادتر هم می شود چون اینها شغل های یدی هستند و انسان در زمان پیر می شود و از قدرت دست و پایش کاسته می شود.

اما همه شما می دانید که در تجارت فقط یک سال اولش سخت است.

پس از همین جا مشخص می شود که این سختی ربطی به تجارت ندارد.

ربطش به اینست که تجارت نیازمند عقل است و من در زندگی گذشته ام این عقل را به کار نبسته ام.

قبل از ورود به تجارت، شغلم به گونه ای نبوده است که با عقل سر و کار داشته باشد.

حالا وارد تجارت شده ام و عقل می خواهد و متاسفانه عقلم ضعیف است که اگر عقلم بالا بود اصلا هیچ سختی از تجارت در مقایسه با شغل های دیگر حس نمی کردم.

دلیل سختی تجارت در ذات تجارت نیست بلکه در کم عقلی خودم است به سبب کارهایی که در گذشته انجام دادم و عقلم را رشد ندادم.

این رشد عقل هم در یک سال انجام می شود و نهایت سختی اش یک سال است.

حالا بعد از یک سال کجای تجارت سخت است؟

اینکه یک گوشی تلفن را بردارید و صحبت کنید سخت است؟

این صحبت را که هر روز با دیگران دارید و سخت نیست.

می گویید در صحبت تجاری باید با فکر صحبت کرد.

خب با فکر صحبت کردن برای انسان عاقل که کار سختی نیست.

انسان عاقل طبیعی هم که صحبت کند با فکر صحبت می کند.

اگر به شما فشار می آید به خاطر رشد نکردن عقل است.

این رشد عقل در یک سال صورت می گیرد و دیگر سخت نیست.

اما هر شغل دیگری را نگاه کنید ابتدایش سخت است وسطش سخت است انتهایش هم سخت است و سختی اش در زمان کم که نمی شود هیچ بلکه زیادتر هم می شود.

اما در تجارت سختی اش فقط در ابتداست که آنهم گفتیم ربطی به تجارت ندارد و ربط به کم عقلی من دارد.

حالا دو راه دارم.

یک سال این سختی را تحمل کنم و عقلم را رشد دهم و بعد با خیال راحت زندگی کنم یا اینکه سال ها در حقارت فقری که روز به روز گسترده تر می شود بمانم.

یادتان هست ویروس کرونا که آمد چقدر انسان ها بودند که دیروز کرونا نداشتند و فردا گرفتند.

منتظر دیدن انقلاب فقر باشید که چگونه هر روز گروهی از مردم را به حقارت و درماندگی می کشاند.

و این قسمت را برای مذهبی های جمع می گویم:

قیامت را که قبول دارید.

مرحوم کلینی در اصول کافی جلد اول در همان اولین بحثی که مطرح می کند احادیث بسیار زیادی آورده که در همه آنها اثبات می شود ملائک خدا از جنس عقل هستند و بهشت را به هر کس به اندازه عقلش می دهند.

دو رکعت نماز عاقل بیش از دو میلیون رکعت نماز کم عقل پاداش دارد.
تفاوت حج خردمند با حج کم خرد زمین تا آسمان است.

و در تمام اعمال و مناسک دینی چنین است که به هر کس به میزان عقلش پاداش می دهند.

پس ورود به تجارت که دو سوم عقل در آنست و جز با تجارت به فرمایش امام صادق علیه السلام کامل نمی شود بهشت شما را هم متفاوت تر می کند از زمانی که تاجر نیستید.

برای همین است که تاجر راستگو در سایه عرش خداست و این تعابیر جز برای امام معصوم برای قشر دیگری از مشاغل به کار نرفته است.

اگر قیامت رویایی تر می خواهید سختی این رشد عقل را یک سال تحمل کنید و سپس دنیا و آخرتتان را آباد سازید وگرنه منتظر باشید تا فقر یا مرگ شما را برباید.

این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۵ / ۵ تعداد رأی: ۱