۱. پادکست استاد تالیا - کنترل مخالفت مشتری
در اپیزود پاسخ های منفی با انواع مخالفت ها روبرو شدیم و در این پادکست می خواهیم بدانیم که علت مخالفت ها چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
۲. دروغگوهای بزرگ - ناموفق هایی که ادعا می کنند به آموزش های آراد عمل کردند و باز هم موفق نشدند.
اگر بگوییم آراد هیچ ناموفقی ندارند نه تنها هیچ افتخاری برای آراد نیست بلکه مایه ننگ است چون هر خردمندی که این را بخواند می گوید خب در میان انسان ها کسانی هستند که به آموزش های شما عمل نمی کنند پس آنها هم موفق می شوند؟
و این یعنی آموزش های شما هیچ فایده ای ندارد.
و هر از راه رسیده ای می تواند ادعا کند که منم یک آرادی می توانم باشم چون آراد مسیریست که هر کی به هر کی است و هر کسی با هر عقیده ای و با هر روشی کار کند موفق می شود.
و این خلاف عقل و منطق است.
پس در آراد ناموفق داریم مثل همه جاهای دیگر.
اما فرق آراد با جاهای دیگر اینست که شما در جاهای دیگر سال های سال طبق پروتکل های آن جاها عمر و وقت و سرمایه تان را می گذارید اما باز هم به دستاورد خاصی نمی رسید و فقط شما را با خودشان همراه می کنند تا سرتان گرم شود و منافع آنها تامین شود مانند ....ها و ....ها و ....ها که سال ها همراهی شان کردید و جزء سختی و بی حاصلی چیزی برایتان نیفزود اما در آراد اگر یکسال همراه شوید نتایج درخشانی خواهید دید.
پس وجود ناموفق ها در آراد یک افتخار است که آراد بگوید ببینید که هر کس خلاف این مسیر حرکت کند ولو آرادی باشد یک ناموفق است.
دسته بندی ناموفق ها
ناموفق ها سه دسته اند.
دسته اول کسانی هستند که امروز به موفقیت نرسیده اند و در حال تلاش و عمل به آموزش ها هستند و هنوز یک سالشان به پایان نرسیده است.
دیر یا زود این ها به موفقیت می رسند.
این ها ناموفق های امروز و موفق های فردا هستند.
البته یادتان باشد یک سال حداکثر مدت زمان است و ممکن است بسیار زودتر این موفقیت حاصل شود.
و باز هم یادتان باشد که این ۱ سال بعد از
مقاله ۶ چاله ذهنی است که باید برطرف کنم که اگر برطرف نکنم هزار سال هم بشود هیچ تضمینی برای موفقیتم نیست.
۱. شک به آراد نداشته باشم.
۲. به خودم شک نداشته باشم.
۳. عاشق تجارت باشم.
۴. عاشق آراد باشم.
۵. اهل عمل کردن به شنیده ها باشم.
۶. از مسیرهای سرمایه گذاری فرار کنم طوری که از شیر درنده فرار می کنم.
اینها بعد از مدت کوتاهی طعم شیرین موفقیت را می چشند.
دسته دوم ناموفق هایی هستند که این شش چاله ذهنی را نمی گذرانند یعنی در یک یا چند چاله گیر می افتند مثلا نمی توانند شک به آراد را از ذهنشان خارج کنند و همواره مشکوکند.
نمی توانند توانمندی های خود را باور کنند.
عاشق پول هستند اما تجارت نه.
عاشق تجارت می شوند اما عاشق آراد نه.
حرف ها را یا نمی شنوند یا اگر می شنوند درست نمی فهمند یا اگر بفهمند باور نمی کنند و اگر باور هم بکنند به کار نمی بندند.
و اینکه عاشق این هستند پولشان را جایی بگذارند تا بدون تلاش به آنها سود بدهد که این عمل ضد تجارت است مانند اینکه کسی برای لاغر شدن بدنسازی برود و سپس بدون رعایت اصول مربی، غذاهای چرب و فست فود بخورد.
اینها موفق نمی شوند اما یک فرق دارند با دسته بعدی که می خواهیم بگوییم و آن هم اینکه شیر پاک خورده اند.
شرف دارند.
مردانگی و مرام وجودشان را پر کرده است.
هر جا صحبت از ناموفق بودنشان می شود خودشان می گویند که دلیل ناکامی شان عدم عمل کردن های خودشان بوده به آنچه از آراد شنیدند.
تقصیرها را به گردن آراد نمی اندازند بلکه به ضعف خودشان در ناکامی هایشان معترفند.
به شدت معتقدیم این بزرگواران دیر یا زود دوباره به جمع ما خواهند پیوست و روزی را خواهیم دید که تجارتشان را آغاز خواهند کرد.
این ها ناموفق شده اند اما جوانمردند و خداوند همواره جوانمردان را عنایت می کند و آنان را به قله ها می رساند.
ناموفق های دروغگو
اما دسته سوم کسانی هستند که ناموفقند اما ادعایشان اینست که به تمام آموزش های آراد عمل کرده اند و باز هم موفق نشده اند.
ما هیچ مشکلی با آنها نداریم.
چون بدگویی هایشان جز به ضرر خودشان و نیز ضرر کسانی که حرف هایشان را باور می کنند هیچ تاثیر دیگری ندارند.
روز قبل از تاسوعا هم حکم نشر اکاذیب یکی از این ها صادر گردید که اگر نیاز به ارائه سند باشد در مطلبی جداگانه ارائه می کنیم.
ما قصد نداشتیم مجازاتی برای این عزیزان باشد اما وقتی می بینیم با این دروغ ها دیگران را از مسیر سعادت و خیرخواهی جدا می کنند مجبور به اقدام می شویم و طبیعتا مکافات و سختی هایی هم باید تحمل کنند که آثار اعمال خودشان است.
اینکه در این مطلب و مطالب دیگر به آنها می پردازیم دو هدف داریم.
هدف اول اینکه شما راه ناموفق ها را نروید و راه موفق ها را بروید تا طعم شیرین آرادی بودن را بچشید.
هدف دوم اینکه با تایید سخنان آنها از تجارت سرد نشوید و زندگی تان را به زندگی گذشته تبدیل نکنید.
چون شما وقتی آنها را بپذیرید چه اتفاقی می افتد جزء اینکه دوباره همان زندگی قبل، دوباره روز از نو روزی از نو.
دوباره همان ناامیدی های رایج در ایران و ...
اما اینجا امیدی واقعی به سراغتان آمده بود که با کمی تلاش و صبر به بار می نشست و شما این فرصت را از خودتان دور کردید.
دروغگویی های بی سند
دردآور اینجاست ما که می گوییم آنها دروغگویند می پرسند سندتان چیست؟
اما آنها هزاران دروغ می گویند که بی هیچ سندی پذیرفته می شود.
مثلا می گوید من خانه ام را فروخته ام و به آراد دادم.
شما هم باور می کنید.
ما که در اسنادمان می بینیم خانه اش را به مبلغی فروخته که از آن مبلغ کمتر از یک بیستمش را به آراد داده است.
مثلا خانه را به مبلغ ۱ میلیارد تومان فروخته و فقط ۵۰ میلیون تومانش را به آراد داده است اما می گوید من خانه ام را فروختم و به آراد دادم.
ما هم از روی حجب و حیایی که داریم نمی توانیم دوره بیفتیم که یا ایها الناس آقای .... که همینک حکمش را گرفتیم دروغگوست.
برای اینکه درسی به شما داده باشیم این را می گوییم و سپس چند سند ساده ارائه می دهیم.
اکثر مردم راستگو هستند یا دروغگو؟
اگر بگویید راستگو یعنی مردم را نشناخته اید و منتظر باشید تا اینقدر بلاها از سمت مردم به سرتان بیایید و اینقدر ضرر کنید تا بفهمید اکثر مردم دروغگو هستند.
حال سوال اینجا که چرا هر حرفی از سمت مردم می شنوید زود باور می کنید با آنکه به این نتیجه رسیدید اکثرشان دروغگو هستند.
اکثر مردم حتی جدای از آراد ناموفق هستند یا موفق؟
درست است ناموفق.
اکثر مردم ناموفق اهل تغییر دادن خودشان هستند یا نیستند؟
درست است نیستند.
خب تعدادی از همین ناموفق های ذاتی که نمی خواهند خودشان را تغییر دهند وارد آراد هم شده اند و اینجا هم ناموفقند و نمی خواهند خودشان را تغییر دهند.
چرا اینقدر راحت زندگی خودتان را با حرف های این افراد تحت تاثیر قرار می دهید؟
یک سند ساده از دروغگویی ها
اول متن یکی از این دروغگوها را که در کامنت ها دیدیم بخوانیم.
این شخص ادعا می کند تمام روش ها و تکنیک هایی که ما گفتیم را اجرا و عملی کرده و هیچ فروشی را نداشته است و از ما سوال می کند چرا؟
خب قدیمی ها به سرعت از همین کامنت به دروغگویی نویسنده پی می برند اما تازه واردها زود فریب می خورند.
امید به آنکه روزی آنها هم قوی تر شوند و به راحتی به حرف مردم اعتماد نکنند.
و اما اثبات دروغگویی.
چند بار گفتیم چند محصول غیرهمپوشان کار نکنید؟
این شخص تاجر چیست؟
محصولات کشاورزی از قبیل برنج، کیوی و بعد می رود در حبوبات و ادامه می دهد در صیفی جات !!!!
دیوار کجاست که سرمان را بر دیوار بکوییم.
گفتیم خودتان را پسری در نظر بگیرید و مشتری را دختری.
شما هنوز از پس زن اول بر نیامدی که زن دوم و سوم و چهارم و پنجم و دهم را اختیار کردی.
معلوم است که به هیچ کدامشان نمی رسی.
فعلا گوساله اول که همان تجارت اولت هست و تازه به دنیا آمده را بزرگ کن بعد به سراغ گوساله های بعدی برو.
واقعا شما وقتی می بینید این شخص که به اعتراف خودش حتی یک تجارت انجام نداده این تعداد از محصول دارد حاضرید یک ریال به او پول بدهید؟
تجارت است و یک محصول.
و یک محصول نمی شود حبوبات.
حبوبات یک دسته از محصولات است.
شما مجازی در دل حبوبات مثلا فقط نخود را انتخاب کنی و تمام.
نه اینکه حبوبات بعد در کنارش صیفی جات و بعد کیوی و برنج و سایر محصولات کشاورزی.
واقعا این شخص مطالب سایت را می خواند؟
عمل کردن پیشکش.
الان این مطلب را نوشتیم ببینیم در مطالب بعدی محصولش را یکی می کند و باز هم می بینید که نمی کند.
اینها فقط می آیند هر از چند گاهی یک نق و غری می زنند دوباره غیب می شوند.
چون دو روز پیش کامنت گذاشته رفته تا ماه دیگر پس این مطلب ما را نمی خواند خیالتان راحت.
چند بار گفتیم در هر مطلبی درباره همان مطلب صحبت کنید؟
شخص ادعا می کند به آموزش ها عمل کرده است.
چند بار گفتیم در هر مطلبی درباره همان مطلب صحبت کنید؟
اینقدر مطالب هست که شما محل گله گذاری دارید که به مطلب امام حسین نمی رسد.
فقط می خواهیم بگوییم اینها دروغ می گویند که عمل می کنند حتی به ساده ترین ها هم عمل نمی کنند.
چند بار گفتیم عاشق آراد نباشی به جایی نمی رسی؟
شما کامنت را دقیقتر بخوانید.
به چند درصد احتمال می دهید که این فرد عاشق آراد باشد؟
ما این فرد و شبیه اینها را می شناسیم و در سیستم ما حتی یک کامنت که بوی محبت و علاقه بدهد از آنها در سیستم ثبت نشده است.
در تمام کامنت هایشان همین حس منفی وجود دارد.
چند بار گفتیم با شک به آراد هیچ چیزی نمی شوی؟
یک بار دیگر متنش را بخوانید.
آقای استاد تالیا شما که می فرمایید روزی یک هزار مشتری دارید یکی از آنها را به ما بدهید.
اولین موضوعش اینست که استاد تالیا شما دروغ می گویید که هزار مشتری در روز دارید.
و این شخص پر از شک به آراد است.
ما روزی هزار مشتری نداریم بلکه روزانه بیش از ۶۰ هزار سیگنال بین آرادی ها از روش های مختلف توزیع می کنیم.
اما چرا باید یکی از آنها را به شمایی بدهیم که اینقدر راحت دروغ می گویی؟
یک دلیل منطقی بیاور که چرا باید مشتری به شمایی داده شود که یقینا فردا روز او را هم به خاک مذلت خواهی نشاند.
تجربه ما از این دروغگوها اینست که پول مشتری را هم بگیرند بار را به او نمی دهند و یا ماجراهایی پیش خواهند آورد که به شدت دردسر ساز است.
مصادیق این دروغگوها زیاد است و نویسندگان امروز به همین مقدار بسنده می کنند و تشخیص سایر امور را به شما و مطالب دیگری که خواهند نوشت می سپارد.
هدف اینها چیست؟
اینها فقط یک هدف دارند.
می خواهند دیگران را از راه تجارت و آراد دور کنند.
دنبال پیدا کردن راه درست نیستند چون نمی خواهند به آن عمل کنند.
دنبال این هستند که بدون شنیدن و فهمیدن و باور کردن و عمل کردن به حسابشان پول واریز شود.
آن هم نه پول اندک بلکه پول زیاد.
و چون اینگونه نمی شود همه تلاششان در تخریب آراد و دور کردن دیگران از آراد است.
و چه تلاش بیهوده ای.
آراد روز به روز بزرگتر و عظیم تر می شود و تنها این افراد و کسانی که قلبشان این دروغگوها را راستگو می پندارد ضرر می کنند.
شما در دام این دروغگوها نیفتید.