داستان به این گونه بود که شاهزاده دراما، آیین ذن را تاسیس کرده بود و در سال حدود ۵۰۰ میلادی از هند به چین رفت تا اصول و فنون کامل تر ذن را یاد بگیرد.
- بیشتر بخوانید: چای سبز افغانی
با خود عهد بسته بود که نخوابد و یکسره بیدار بماند و در تفکر و تلاش بماند که امر را نتوانست انجام دهد و چشمانش خسته و پلکهایش خسته تر شدند و سپس پلکهایش بسته شدند او پلکهایش را برید و رو زمین انداخت در جایی که پلکهایش را انداخت گیاهی رویید که همیشه سرسبز بود درخت چای هدیه ای هست برای کسانی که به مراقبه مینشینند.
- بیشتر بخوانید: چای دوغزال شیرنشان
همینطور افسانه ای از کشور چین وجود دارد که امپراطور یک فرد خطا کار را تنبیه و از شهر بیرون کرد او را به جایی تبعید کرد که کسی نبود و غذایی برای خوردن وجود نداشت فرد خطا کار سرگردان و خسته و گرسنه بود او ناتوان و ضعیف شد و نمیتوانست کاری کند پس از چند روز خستگی و گرسنگی با علف ها و درختان مجبور شد تغذیه کند یکی از بوته ها و درختهای سبز و تازه را برای تغذیه انتخاب کرد و از آن شروع به خوردن نمود تا احساس کرد که خیلی خوب بوده و گرسنگی را گرفته و توانایی خود را بدست آورد فرد قدرت خودش را بدست آورد و دوباره توانست مخفیانه به شهر برگردد.
- بیشتر بخوانید: چای سبز فله
این مخفیانه اومدن چندی نگذشت که امپراطور خواستار حضور فرد شد تا از زبان خودش چگونگی تحمل گرسنگی و درخت شفا بخش را جویا شود پس از اظهارات و شنیدن سخنان فرد طبیبان دربار و محققان را در پی آن درخت فرستاد تا از آن برای طبابت استفاده کنند.
همینطور افسانه ای دیگر وجود دارد که اینبار شکارچیان از کشف این درخت حکایت دارند و صحبت شده است در گذشته شکارچیانی برای شکار به جنگل رفته بودن و شکار کردند گوشتها را در ظرفی قرار دادند و روی آن را با برگ ها پوشاندن تا از آن محافظت شود و همینطور از خورده شدن توسط دیگر حیوانات جلوگیری شود و دوباره به شکار رفتن.
- بیشتر بخوانید: چای حجت لاهیجان
وقتی برگشتن دیدند که گوشتها له شده اند تحقیق کردن که چرا این گونه شده است و پی طبیب رفتن و پس از تحقیق فهمیدن که این برگ ها خواص دارویی دارند.
همینطور یکی دیگر از افسانه ها وجود دارد که امپراطوران چین بر این باور بودن که آب باید جوشیده شود و بعد میل شودو درون آب جوش آمده چند برگ چای افتاد امپراطور از طعم و مزه اش خوشش آمد و همین گونه در چین چای خوردن رسم شد.