اهمیت نقش باور در موفقیت زندگی و راهکار های عملی
نقش باور در موفقیت افراد معنی اش این است که وقتی شما باور داشته باشید می توانید با پیمودن یک مسیر درست و داشتن یک راهنمای دلسوز و بلد به کار تلاش کرده و به هدف برسید، قطعا موفق خواهید شد.
باورهای مردم و ارتباط آن با شغل های پردرآمد
مغز ما همه چیز را برای ما مشخص میکند، من هم حق انتخاب دارم که چه کار کنم و چه شغلی را انتخاب کنم، اگر یک لیوان آب را بلند کنم این مغز من است که فرمان می دهد این کار را انجام دهم و دست من این دستور را اجرا می کند، پس یک چیزی به نام مغز در سر ما وجود دارد که فرمان می دهد.
مغز فعال افراد باهوش
یک سری از آدم ها وجود دارند که خیلی باهوش هستند و می دانند که پول در کدام بیزینس است و هر جایی که پول باشد این افراد هم هستند، آیا این افراد دست ها و پاهای قوی دارند؟ چشم هایشان مثل عقاب تیزبین است؟ نه فقط مغز فعالی دارند و این باورهای ما هستند که انتخاب می کنند.
امروز می خواهیم در رابطه با همه باورها، نگاه ها و تفکر ها صحبت کنیم، بعد متوجه می شویم که چرا یک عده ای در دنیا پولدار می شوند و یک عده ای هر روز فقیر تر از دیروز می شوند. امروز می خواهیم باورهای انسان موفق را بشناسیم و اینکه انسان های ناموفق چگونه فکر می کنند.
درباره همه موضوعات تصمیم گیرنده مغز ماست، مثلاً فردی تصمیم می گیرد که وارد حوزه زرشک شود وقتی مشاورین آراد به او می گویند که زرشک برای شما سودمند نیست، این کار را انجام ندهید، ولی این فرد شروع به کار در این زمینه می کند، چند معامله هم انجام می دهد و اوایل کار هم راضی می باشد تا اینکه یک الی دو جلسه به دفتر آراد می رود و از بقیه افرادی که در آن کلاس هستند درباره محصول و درآمدشان سوال می کند بعد وقتی میزان درآمدهای بقیه را متوجه می شود تعجب می کند که چرا درآمد خودش از همه کمتر است و نسبت به بقیه ضعیف تر می باشد.
چون این شخص حرف های مشاورین آراد را گوش نداد و عقل خودش تشخیص داد که این کار درست است و آن را اجرا کرد و به ادامه مباحث دقت نکرد، در صورتی که آرادی ها گزینه های بهتری را به او پیشنهاد دادند آنها آینده زرشک را می دیدند که چه مشکلاتی در آن وجود دارد و می دانستند که افرادی قبلا در این حوزه کار کردند و اینکه رمز موفقیت این فرد در چیست و چه شاخص هایی را باید و چه شاخص هایی را نباید داشته باشد.
وقتی شما به هیچ کدام از این مسائل توجه نمی کنید و بازی را از بالا نمی بینید و از داخل نگاه می کنید شکست می خورید.
باورهای بازدارنده سدی بین ما و موفقیت
یکسری باورها وجود دارند که باعث می شوند شما حرکت نکنید و بازدارنده هستند در واقع یک سدی بین ما و موفقیت می باشند.
باور به ناتوانی
باور به این است که من نمی توانم. عقیده این افراد این است که من هم نمی گویم صادرات بد است، من هم می دانم که اینترنت پول می دهد، از طریق اینترنت برای شما مشتری می آید، از این طریق می شود انتقال وجه انجام داد، اما در توان من نیست، باور و تفکر من این است که من نمی توانم.
وقتی چنین تفکری دارید آیا حرکتی می کنید و گامی بر می دارید؟ نه متوقف می شوید و رشد نمی کنید، پس اولین باور، باور به توانمندی من است، من هم می توانم، چرا نتوانم؟
باور نداشتن پشتوانه مالی
خیلی از افراد تفکرشان این است که صادرات خوب است اما من یک بودجه محدودی دارم و اگر شکست بخورم چه کسی پشت من است؟ سرمایه ام از بین می رود بعد از آن باید چه کار کنم؟ این تفکر در ذهن مخاطب می آید و می گوید که من چنین تفکری دارم، آیا این فرد در جهت صادرات حرکت می کند؟ تجارت خودش را شروع میکند؟ نه متوقف می شود.
باور به نداشتن وقت
من وقت ندارم، حوصله ندارم و درگیر مدرسه، دانشگاه یا کار قبلی خودم هستم. خیلی ها می پرسند که آیا تجارت هم مثل کارهای دیگر است یعنی باید هشت ساعت تمام کار کنیم؟ نه این طور نیست تاجرها فقط یک گوشی موبایل دارند، گوشی شان زنگ می خورد و هر جایی که باشند هم می توانند کارشان را انجام دهند.
کار در دنیای تجارت روزانه ۲ و نهایتاً ۴ ساعت است، تجار بیشتر از این کار نمی کنند، مثلا یک کارخانه دار خودش ساعت ۱۲ وارد کارخانه می شود و ساعت ۲ می رود و کار برای کارگر هایش می باشد، کارگرها باید کار کنند و انسان هایی باید فقط مدیریت کنند.
باور به شرمندگی نزد خانواده
ما یکسری خانواده هایی داریم که دلسوز ما هستند (مثلا زن، بچه، پدر، مادر و ...) اما یک نکته ای به نام جهل وجود دارد، جهل مخالف دانایی است و ترسو کسی است که نسبت به موضوعی که دارد بیان می شود جاهل باشد.
یعنی اگر شما پدر و مادر سنتی دارید و با آن ها صحبت کنید که می خواهم صادرات کنم اولین حرفی که به شما می زنند این است که این کار را انجام ندهید چون اصلا نمی دانند صادرات چیست، با توجه به چیزهایی که شنیده اند و طبق اطلاعات خودشان می گویند صادرات بزرگ است، شما سرمایه و پشتوانه مالی ندارید، مگر در خانواده ما کسی صادرات انجام می داد که شما می خواهید انجام دهید؟ و شما هم سریع قبول می کنید و می گویید که من هم نمی توانم در صورتی که از بالا به بازی نگاه نکردید.
پول در چه مشاغلی است؟
پول در بیزینس است، ۱۰، ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ سال پیش مردم چطوری پولدار می شدند؟ پیامبر ما چطوری پولدار شد؟ امامان ما چه کاره بودند؟ یک مقداری به این موضوع فکر کنید، عقل تان را به کار بیندازید که این ها چه کار می کردند؟ این ها هم تاجر بودند و به این طریق پول به دست میآوردند.
پول خیلی راحت از طریق یک تلفن به دست می آید ولی شما چون بلد نیستید می گویید که نمی شود، چرا؟ چون شما اینگونه پول درآوردن را ندیدید آنهایی که دیدند می گویند که می شود، افرادی که اعتقاد دارند می شود از این طریق پول به دست آورد واقعا برایشان اتفاق می افتد ولی کسانی که می گویند نمی شود، واقعاً نمی توانند از این طریق پول به دست بیاورند و این طبیعی است.
موفقیت تجاری چگونه حاصل می شود؟
ابتدا باید به این یقین برسم که می خواهم تجارت کنم و در تجارت به یک سطح بالاتر برسم و علاوه بر بازار داخل به خارج از کشور هم صادرات داشته باشم.
برخی افراد هستند که وقتی از آن ها پرسیده می شود که چرا به خارج از کشور صادرات نمی کنید می گویند چون زبان انگلیسی من خوب نیست.
این باور غلط از کجا آمده است که تجار ما بلد هستند کامل انگلیسی صحبت کنند، نه نهایتا ۵۰ جمله بلد باشند و نیاز نیست که شما تمام زبان ها را مسلط باشید، ۵۰ جمله وجود دارد که اگر شما آنها را یاد بگیرید برایتان کفایت می کند.
پس خوب دقت کنید که باورهای غلط مانع می شوند و جلوی حرکت شما را می گیرند، چون وقتی از شما می پرسند که استدلالتان چیست که می گویید باید زبان انگیسی را کامل بلد باشید؟ می گویید یک عده ای به ما گفتند که باید زبان انگلیسی بلد باشید در صورتی که غیر این است، مگر شما تجارت کردید که می گویید این اتفاق باید بیفتد.
آیا الان چینی ها که به کل دنیا جنس می فروشند، به تمام زبان ها مسلط هستند؟ نه، فقط چند جمله بلد هستند که اگر شما بروید با چینی ها ارتباط بگیرید می بینید که حتی زبان انگلیسی را هم بلد نیستند صحبت کنند ولی کار مشتری را راه می اندازند.
پس رمز موفقیت در یادگیری زبان نمی باشد، آدم های زیادی وجود دارند که به کل زبان انگلیسی مسلط هستند اما پولی در جیب شان نیست و آدم های بیسواد زیادی هم هستند که درآمد خوبی دارند، پس رمز موفقیت این مسائلی که در فکر و ذهن خودتان چیدید نیست.
در تجارت داستان متفاوت است تاجر با یک تلفن از هر جای دنیا می تواند جنس را معامله کند. پس مدل شغل را باید بفهمید، این که ما می گوییم پول در تجارت است چون در تجارت مدل شغلش به شکلی است که شما در هر جایی که باشید و هر ساعتی از شبانه روز حتی اگر خودتان نباشید و نیرو استخدام کرده باشید می توانید پول در بیاورید، خیلی تفکر درستی است.
پس بدانید تمام سیستم هایی که رشد می کنند و تمام افرادی که شما می بینید موفق هستند دقیقا همین تکنیک ها را به کار می گیرند و از همین استراتژی ها استفاده می کنند.
اما شما می ترسید و می گوید من خودم دو میلیون تومان پول ندارم چطوری نیرو بگیرم و به او حقوق هم بدهم، این تفکر باعث توقف حرکت و رشد شما می شود. پس بفهمید که پول به چه طریقی به دست می آید و ذهن سریع عادت می کند که از این مسیر هم می شود پول به دست آورد و شما هم وارد همان کار می شوید.
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۵
/
۵ تعداد رأی:
۴
روزی ۱ ساعت کار با ماهی ۱۶ میلیون درآمد