استاد وحید این بار در یکی دیگر از موضوعات مرتبط با بحث تغییر به موضوع مواد اولیه یک تغییر بزرگ در زندگی یک تاجر پرداختند.
با ما همراه باشید تا با مواد اولیه یک تغییر بزرگ در زندگی یک تاجر از دیدگاه استاد وحید آشنا شوید.
ایجاد تغییر بزرگ و مواد اولیه مورد نیاز آن
به طور کلی تغییر همیشه همراه با زحمت است.
گاهی اوقات برخی از افراد اراده میکنند که تغییر ایجاد کنند و در ابتدا در راه محقق شدن تغییرات زحمت هم میکشند، اما بعد از گذشت مدتی چون به جایی نمیرسند، خسته میشوند و از ادامه راه منصرف میشوند.
در این میان مسئلهای که وجود دارد این است که این افراد در بحث تغییر به تنها موضوعی که توجه دارند، میزان زمان و مدتی است که صرف رسیدن به اهدافشان در ایجاد تغییر میکنند.
این افراد که برخی از تاجران ناموفق هم جزو آنها هستند گمان میکنند که چون مثلاً سه ماه یا بیشتر از عمر خود را با هدف تغییر پشت سر گذاشتهاند اما به مقصودشان نرسیدهاند، پس مسیری که در آن قرار گرفتهاند یعنی مسیر تجارت اشتباه بوده و دیگر نباید به این مسیر ادامه دهند.
اما غافل از اینکه در بحث تغییر آنچه که مهم است، اندازه زحمت و میزان زمانی که برای ایجاد تغییر صرف شده است مهم نیست، بلکه مهم کیفیت زحمت و یا همان زحمت درست، در جای درست است.
برای درک بهتر این موضوع مثالی میآوریم از دیوار چین که ساخت آن 20 سال به طول انجامید.
این دیوار که در طول تاریخ در مورد چگونگی ساخت آن و ویژگیهایش بسیار صحبت شده است، به منظور ایجاد یک دیوار حائل امنیتی بسیار قوی که مانع از هرگونه حمله و تجاوز به امپراطوری چین میشد، ساخته شد.
اما با وجود تمام تدابیری که در آن زمان برای ساخت این دیوار اندیشده شد و آن را به یکی مستحکمترین دیوارهای امنیتی بینظیر در دنیا تبدیل کرده بود، پس از اتمام ساخت این دیوار امپراطوری چین متحمل 3 مورد از بزرگترین و سهمگینترین حملات به امپراطوری خود از طریق دروازههای همان دیوار شد.
- بیشتر بخوانید: استاد وحید و کالبدشکافی تصمیم و تصمیم گیری در زندگی یک تاجر
حال سوالی که در این میان مطرح میشود این است که چطور چنین چیزی ممکن است؟ و چه عاملی سبب نفوذ دشمن و عبور از چنین سد مستحکم و به ظاهر غیرقابل عبوری شد؟
پاسخ این سوال در واقع همان سربازان امپراطوری چین بودند که در طول تمامی سالهایی که امپراطوری صرف ساخت دیوار چین کرده بود، نادیده گرفته شده بودند و بدون اینکه آموزشهای لازم نظامی و جنگی ببینند، رها شده بودند.
این یعنی تصمیمسازان و تصمیمگیران و مجریان در چین، تمام توجه خود را به ساخت دیوار چین معطوف کرده بودند و از پرداختن به موضوع مهم دیگر یعنی ساختن سربازان بازمانده بودند و همین موضوع سبب شد تا تمامی هزینههایی که صرف ساخت دیوار چین شده بود، عملاً بینتیجه بماند.
واکاوی جمله "من میتوانم انجام دهم."
با توجه به اهمیت موضوع دقت در بیان کلمات و جملات در تجارت، در اینجا میخواهیم این جمله معروف که "من میتوانم انجام دهم." را با هم به شکلی موشکافانه بررسی و واکاوی کنیم.
در جمله من میتوانم انجام دهم، اولین واژه، واژه "من" است.
اولین سوال این است که منظور از این من، کدام من است؟
چرا فکر میکنید که منِ موفق در یک امری، لزوماً در امور دیگر هم میتوانم موفق ظاهر شوم؟
- بیشتر بخوانید: مدیریت تمرکز در جهت رشد یک تاجر از منظر استاد وحید
تفاوت پیش فرض ذهنی ما با آنچه که در واقعیت هستیم
هر یک از ما برای اینکه تشخیص بدهیم منِ ذهنی ما یعنی آنچه که از خودمان و تواناییهایمان در ذهنمان تصور میکنیم تا چه اندازه با منِ واقعیمان شباهت دارد، باید این دو سوال را از خودمان بپرسیم.
اگر پاسخ این دو سوال یکی بود، این یعنی پیش فرض ذهنی شما از خودتان با خود واقعی شما یکسان است.
سوال اول: خودتان را در سه کلمه توصیف کنید.
سوال دوم: سه شاخصه اصلی یک فرد موفق در حوزه شغلی شما چیست؟
توجه کنید که برای مثال یک تاجر تنها زمانی میتواند خودش را موفق و یا در مسیر موفقیت بداند که توصیفش از خودش با شاخصههای یک تاجر موفق کاملاً یکسان و برابر باشد.
دومین واژه در جمله "من میتوانم انجام دهم."، واژه میتوانم است که به معنی توان واقعی شماست.
در اینجا منظور از توان، توان برقراری رابطه است.
برای یک تاجر منظور از توان، توان برقراری روابط تجاری قوی بودن و تلاش برای هر چه بیشتر کردن تعداد این روابط است.
در این مورد هم هر یک از تاجران باید توجه داشته باشند که منظور از توانایی در برقراری روابط این است که هر یک از تاجران این توانایی را در خود ایجاد کنند و صبر داشته باشند تا به این توانایی دست پیدا کنند.
- بیشتر بخوانید: استاد وحید و نجات اقتصاد بیمار ایرانی
هر تاجر برای اینکه موفق به انجام دادن و به سرانجام رسیدن هدفش شود، باید توجه داشته باشد که عنصر اصلی رسیدن به موفقیت در تجارت صبر است.
این یعنی موفقیت هیچگاه یک شبه به دست نمیآید و برای رسیدن به موفقیت در هر امری نیاز به صبر کردن برای رسیدن به زمان موعود تحقق اهداف است و چه بسیار آدمهایی که تنها به دلیل عدم صبر کردن به اندازه کافی، تنها در یک قدمی موفقیت از دستیابی به آن بازماندهاند.
واژه سوم در جمله معروف؛ "انجام دهم" است و برای انجام دادن نیاز به دانش است که باز در این مورد هم دانش در هر کاری متفاوت از دانش در کار دیگر است.
این موضوع در مورد تجارت به این معنی است که تنها تاجری میتواند در امر تجارت، موفق شود که به شکل حرفهای خودش را به نادانی بزند.
این یعنی هر تاجر آرادی هنگامی که با همراهی آراد برندینگ وارد شغل تجارت میشود خودش را در معرض یک جهل آگاهانه قرار دهد.
به این معنی که وقتی اساتید و بزرگان قصد دارند تا مطلبی را به او آموزش دهند، تاجر با گفتن این جمله که من این موضوع را از قبل میدانستم و یا این کار را بلدم، مانع از دریافت اطلاعات و دانش به روز خود در آن حوزه نشود و همواره خودش را در معرض کسب اطلاعات و دانشهای تجاری قرار دهد.
در این رابطه همچنین هر یک از تاجران علاوه بر ابراز علاقه برای قرار گرفتن در معرض هر نوع آموزش تکراری و غیرتکراری از اساتید، باید همراه با دیگران تاجران نیز در معرض مباحث اقتصادی و تجاری و تبادل اطلاعات و تجارب دیگر تجار در دورهمیهای تاجران نیز قرار بگیرند.