? سلام عرض می کنم خدمت همه آرادی های عزیز امیدوارم هر جا که هستید حالتان خیلی خوب باشد می خواهیم راجع به مذاکره با هم صحبت کنیم خیلی از دوستان را می بینیم که صحبت کردن با مشتری چه داخلی و چه صادراتی و خیلی از دوستان زبان شان در حدی نیست که بتوانند رابطه تجاری خوبی برقرار کنند آن ها با استفاده از دیکشنری و مترجم حل شدنی است ولی امروز راجع به چند نکته می خواهیم صحبت کنیم.
? راجع به تکنیک های کاربردی در مذاکره های تجاری، برای موفق شدن در هر کسب و کار و برای ثروتمند شدن لازم است که ما یک سری اصول و قواعد را رعایت کنیم یکی از اصول موفقیت در تجارت برقرار کردن یک ارتباط مناسب با مشتری ها است و این که فنون مناسب را رعایت کنید بهترین شیوه برخورد با مشتری چی هست و چه رفتارهایی با مشتری داشته باشیم و از چه رفتارهایی دوری کنیم؟ [av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg=''] امام علی (ع) فرمودند که اگر خدا بنا را بر این بگذارد که کسی را ثروتمند کند خنده را در چهره اش نمایان می کند. [/av_notification] این به ما نشان می دهد که ما باید همیشه یک چهره جذاب و خندان جلوی مشتری داشته باشیم و خوش خلقی یکی از ویژگی های انکار ناپذیر ثروتمند شدن است پس از همین امروز با خودتان این قرار را بگذارید که روز به روز خوش اخلاق تر بشوید و این را جزء اصول تان قرار دهید و اگر می خواهید یک تاجر موفق بشوید لازم است که روز به روز سایت تجاریتان را گسترده تر کنید تبلیغاتتان را گسترده تر و قوی تر کنید. 
? لازم است که خوش خلق تر هم بشوید پس لازم است که همه لوازم تجارت را کنار هم داشته باشید یعنی سایت شما روز به روز قدرتمندتر بشوید و در یک شهری مستقر بشوید که شرایط برای تجارت در عالی است و شما هم روز به روز اخلاق تان را بهتر کنید به علاوه این ها باید صبرتان را بیشتر کنید ولی صبر کردن به معنی این است که بعضی از برخوردها و روابط در جامعه با نفس وجود انسان هم سو است پس باید برایش خوش آیند باشد. 
? فرض کنید که شما تشنه هستید یک نفر برای شما آب می آورد این کار با ذائقه شما متناسب است از کار او لذت می برید اگر همین فرد فحش بدهد ناراحت می شوید و با ذائقه شما سازگار نیست سئه صدر یعنی داشتن قلب بزرگ یک سینه وسیع طوری که اگر یک سری ناملایمات به سمت شما می آید آن ها را در وجود خودتان حل کنید چون چنین مواردی در تجارت بخصوص در گفتگو با مشتری خیلی پیش می آید فرض کنید الان می خواهیم راجع به شیوه برخورد با مشتری صحبت کنیم. 
? تصور کنید شما برای یک محصولی مثلا پانصد هزار تومان به مشتری قیمت می دهید و این قیمت پایین ترین قیمت بازار است در این جا مشتری برای این که یک چیزی گفته باشد می گوید من این محصول را به قیمت چهارصدو بیست هزار تومان هم سراغ دارم شما از این حرف مشتری خیلی ناراحت و اعصبانی می شوید و می خواهید دروغ او را رسوا کنید و بگویید که شما یک آدم پستی هستید. 
? ولی باید خشم خودتان را نگه دارید و آرام شوید و بگویید چقدر خوب شما اگر می توانید با این قیمت این محصول را پیدا کنید من از شما می خرم با قیمت چهارصد و چهل تومان این را به من بده همچین مواردی در تجارت خیلی پیش می آید ممکن است که هزاران بار پیش بیاید که حرف های مشتری شما باب میل شما نباشد هر چیزی که باب میل تان نیست با آن کنار بیایید چون اگر خشم خودتان را فرو نبرید موجب اختلاف با مشتری می شود و نتیجه آن از دست دادن مشتری می شود. 
? چگونه در مذاکره برنده شویم؟ ? اگر شما در مذاکره برنده بشوید دیگر مشتری از شما خرید نمی کند پس یکی از اصول ارتباط با مشتری این است که بحث های کلامی را ادامه دار کنید و بگذارید که مشتری شما را ببرد حتی اگر مشتری به شما وانمود کرد که از شما عالم تر است پس شما اهمیت ندهید چون اگر در پایان مذاکره به شما پول بدهد پس طرف برنده شما هستید هدف از چنین مذاکراتی پول گرفتن از مشتری است. 
? شما هم وارد تجارت نشدید که با مردم بحث منطقی کنید پس باید سعی کنید در بحث بجای بحث با مشتری یک طوری حرف بزنید که پول تان را بگیرید و سعی کنید با سیاست باشید به وجود آمدن اختلاف و بحث کردن با مشتری باعث می شود که به پول تان نرسید حتی اگر شما در بحث برنده بشوید شما برنده این داستان نیستید چون شما پولی نگرفتید اگر مشتری در بحث ببازد و یا مغلوب بشود شما احساس بزرگی کنید و او احساس خواری کند می بیند که آبرویش رفته و باز هم به شما پول نمی دهد پس شما بازنده این بازی هستید. 
? اصول اخلاقی در تجارت، اول صحبتمان یک بحثی از امام علی (ع) گفتیم ایشان در یک جای دیگر فرمودند که مدارا کردن با مردم نیمی از عقل است امام صادق (ع) هم فرمودند که کسی که وارد تجارت نشده است دو سوم عقلش کامل نشده است حالا کاری به اعتقادات مذهبی دوستان ندارم بنده خودم همیشه این ها را سرلوحه کارم قرار دادم چون همیشه اعتقاد داشتم کسانی که ما باید از آن ها پیروی کنیم. 
? در تمام دوران تاریخ این بزرگواران هستند از این دو حدیث مهم می فهمیم که اگر مدارا کردن برای همه واجب باشد برای تاجران واجب تر است و طبق آن حدیث دومی کسی که هیچ وقت تجارت نکرده است تنها یک سوم عقلش کامل می شود پس مدارا هم نمی تواند کند مدارا کردن و داشتن سئیه صدر برای تاجران بحث خیلی مهم است پس برای این که در تجارت موفق باشیم با همه باید خوش خلق باشیم و با همه مدارا کنیم خودتان را به مدارا کردن عادت بدهید تا آستانه تحمل شما بیشتر بشود البته این را هم بگویم که شما در این وضعیت نقطه توقفی ندارید پس باید دائمی باشید و آن استانه تحمل چیزی نیست که در آن به پایان برسد پس باید روز به روز گسترش بدهید و سئه صدر خودتان را بیشتر کنید. 
? چطور باید با مشتری های خودتان ارتباط برقرار کنید؟ ممکن است در کسب و کارتان هزار تا حرف مختلف بشنوید نباید بهم بریزید و آن استقلال درونی خودتان را نباید از دست بدهید بگذارد مخاطبتان همان شخصیتی را ببیند که همان اول دیده بود بنده به عنوان کوچکترین عضو سیستم بزرگ و معظم آراد همه اساتیدی که اینجا هستند هیچ وقت کسی نمی بیند که در مذاکره شان عصبانی بشوند و یا بخواهند به مشتری بپرند. 
? بعضی از مشتری ها فقط می خواهند به شما بد و بی راه بگویند و دنبال جواب هم نیستند و اگر پیامبر هم باشید انتظار نداشته باشید که همه مشتری ها حرف شما را قوبل کند چون در آن لحظه واقعا نمی خواهد که حرف شما را قبول کند حتی ممکن است در همان لحظه مشتری حرف شما را قبول داشته باشد ولی از روی لجاجت آن را قبول نمی کند در آن وضعیت هر چقدر بحث کشش داده شود فایده ای ندارد اگر بحث را ول کنید ممکن است مشتری آرام بشود و دوباره برگردد. 
? حالا که امروز از ابتدا با حدیثی از پیامبر بحث مان را شروع کردیم و راجع سئه صدر صحبت می کنیم بزرگترین نمونه آستان تحمل بشریت تا انتها می خواهیم راجع به آن هم صحبت کنیم سئه صدر آن جا هست که همه یاران امام حسین (ع) را کشته بودند و فجیح ترین جنایت ها را مرتکب شده بودند جراحت های خیلی زیادی هم به وجود نازنین آن حضرت وارد کرده بودند ولی باز در لحظه آخر شمر روی سینه حضرت نشسته بعد امام حسین به او می گوید که از روی سینه من پایین بیا تا برای بخشیده شدنت دعا کنم. 
? شمر هم شخصیت تاریخیش مشخص است به امام می گوید که تو از ترس جانت این را می گویی ولی حضرت فرمود که اگر این کار را نکنی هزاران نفر دیگر هستند در این جا من را بکشند تقدیر من کشته شدن است ولی من می خواهم تو آن آدمی نباشی که به خاطر کشتن پسر پیامبر جهنمی می شود و به دوزخ می رود. 
? دیگرانی هستند که بیایند من را بکشند اگر چه من این را به آن ها می گویم که بعدها ادعا نکنند که آن ها را به همچین چیزی راهنمایی نکرده بودم این نمونه بارز سئه صدر است در وضعیتی که همه یاران امام کشته شده بودند ایشان می خواستند که شمر را از جهنمی شدن نجات بدهد با وجود این که می داند به دست او کشته می شود پس دوستان سعی کنید این بزرگواران را الگوی خودمان قرار بدهیم کاری که ما می کنیم کاری است که پیامبر می کرده است و همیشه تاجران حلال ترین و بیشترین روزی را داشتند سعی کنیم این مسیر را ادامه بدهیم و آستانه صبرمان را بالا ببریم تا بتوانیم در همه مراحل موفق باشیم.