۱. تسلیت به ریاست محترم
انا لله و انا الیه راجعون
روز گذشته مطلع شدیم که برادر خانم ریاست محترم آراد برندینگ دار فانی را وداع گفتند.
طبق پرس و جویی که انجام دادم فهمیدم این عزیز تازه سفر کرده ۲۶ ساله و مجرد بود که به سرطان غدد لنفاوی از دنیا رفت.
این ضایعه اسفناک را به ریاست محترم و همسر ایشان و خانواده همسرشان تسلیت عرض نموده و برای متوفی مغفرت الهی و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواستاریم.
صلوات و فاتحه ای هدیه ای می کنیم به این تازه درگذشته و تمام درگذشتگان از جمع مان و امیدواریم خداوند این عزیزان را با امام حسین علیه السلام که روز گذشته نیز در اخبار سایت به آن پرداخته شد محشور فرماید.
۲. جلسه شورای سیاستگذاری
⏳ ۲۸ دقیقه
۳. بچه روستایی که تاجر شد.
⏳ ۲ دقیقه
۴. شخصیت کاریزما مدیر موفق
⏳ ۱ دقیقه
۵. دیدار با مدیر کل اشتغال معاونت توسعه روستایی ریاست جمهوری
- نظم در کامنت گذاری مخصوصا کسانی که صبح ها کامنت می گذارند.
- امتیاز بالای آزمون های روزانه
- حضور در میتینگ ها
- و ارسال مستندات تجاری به arad102 صورت می گیرد.
مهلت ثبت نام تا ساعت ۲۴ امشب ۳ آذر ۱۴۰۳ خواهد بود.
۶. بودجه بنگاه های تجاری برای آذر ماه
بودجه بنگاه های تجاری در جدولی در صفحه منوی سایت گزینه بنگاه های تجاری قرار گرفت.
بودجه اختصاص یافته آذر ماه ۱ میلیارد و ۲۱۵ میلیون تومان می باشد که بر اساس دعوت مردم به تجارت و طبق قانون ۱۱۰۶ تعیین گردید.
۷. استراتژی اصلی اسرائیل
احتمالا می دانید که نام اسرائیل از کجا گرفته شده است.
اسرائیل نام پیامبر خدا یعقوب پدر یوسف علیهما السلام است.
یعقوب ۱۲ فرزند داشت که یوسف یکی از آنان بود و یکی دیگر هم یهودا نام داشت و یهود را از نام همین فرزند گرفته اند.
اگر در سریال حضرت یوسف علیه السلام یادتان بیاید همان برادری که کینه اش به یوسف از همه بیشتر بود و اصرار داشت او را نباید به چاه بیندازند بلکه باید بکشند و در همه لحظات علیه یوسف اقدام می کرد یهودا بود.
از آن طرف برادری که نسبت به یوسف از همه دلسوزتر بود و نگذاشت یوسف را بکشند و پیشنهاد انداختن به چاه را داد و زمانی که بنیامین را در مصر نزد پادشاه جا گذاشت روی برگشتن به کنعان و دیدن پدر را نداشت لاوی نام داشت.
و چون تقدیر خداوند اینگونه مقدر شد که پیامبری بعد از یوسف علیه السلام از نسل او نباشد پیامبران بعدی از نسل همین لاوی برگزیده شدند کما اینکه موسی علیه السلام از نوادگان لاوی بود.
یهودیان که همین اسرائیلی ها از آنها هستند معتقدند که راه درست همان راه یهودا بود و به همین دلیل به نام خویش و جدشان افتخار می کنند.
البته فقط فرزندان یهودا را یهود نمی گویند بلکه تمام فرزندان اسرائیل این پتانسیل را دارند که یهودی باشند.
در گذر زمان بعد از موسی علیه السلام و سپس بعد از آن عیسی علیه السلام و سپس پیامبر خاتم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بنی اسرائیل یعنی همان فرزندان یعقوب تکه تکه شدند و گروهی به عیسی و گروهی به پیامبر ما ایمان آوردند.
یهودیان آنهایی که به این دو پیامبر ایمان آوردند را دیگر یهودی نمی نامند و نام یهودی به کسی اختصاص دارد که به موسی ایمان آورده اما به پیامبران دیگر ایمان نیاورده است.
پیشتر هم گفتیم که تمام پیامبران الهی در کار تجارت و خرید و فروش بودند و مستند است به کلام خدا که به پیامبر خاتم می فرماید:
وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ
و ما نفرستادیم قبل از تو پیامبری را مگر آنکه طعام می خورد و مشی او در بازار بود. سوره فرقان آیه ۲۰
یعنی بازاری بودن روش و شیوه زندگی کسب درآمد و خوردن غذا و پوشش و مسکن پیامبران الهی بوده است.
اما در این میان اسرائیل یا همان یعقوب نبی خصلت منحصر به فردی داشت که هیچ کدام از پیامبران الهی تا این حد پیش نرفته بودند.
خداوند این خصلت پولداری و ثروتمندی یعقوب را در کتابش به صورت کنایه وار آورده است آنجا که فرمود:
كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَىٰ نَفْسِهِ
همه طعام ها برای بنی اسرائیل حلال بود مگر آنچه اسرائیل یا همان یعقوب نبی خودش بر خودش حرام کرده بود. سوره آل عمران آیه ۹۳
اگر به آیه ۲۰ فرقان دقت کنید کلمه خوردن طعام آمده و دقیقا در همین آیه هم به طعام اشاره شده است که این منحصر بودن را فقط مربوط به یعقوب علیه السلام می گرداند.
حالا سوال اینجاست که از بین غذاها کدام غذا بود که یعقوب برای خودش حرام کرده بود و چرا این کار را کرده بود؟
از امام صادق علیه السلام سوال شد یابن رسول الله این چه غذایی بود که یعقوب بر خودش حرام کرده بود و دلیل این امر چه بود؟
امام فرمودند: آنچه یعقوب بر خودش حرام کرده بود با آنکه خداوند حرمتی در آن قرار نداده بود گوشت قرمز بود.
یعقوب نبی روزی یک گوسفند قربانی می کرد و نیمی از آن را خود و اهل و عیالش می خوردند و نیم دیگر را بین نیازمندان انفاق می کرد.
و چون این امر ادامه دار شد به بیماری نقرس مبتلا گردید.
پس از آن بود که گوشت را بر خودش حرام کرد تا بیماری اش اوج پیدا نکند.
پایان حدیث./
کدام یک از ما امروز این قدرت مالی را داریم که روزی یک گوسفند قربانی کنیم و نیمی از آن را خودمان و فامیلمان بخوریم.
و کدامیک از ما دلش را داریم که نیم دیگر گوسفند را بین نیازمندان توزیع کنیم؟
حتما شنیده اید و در جدول ها هم می آورند که بیماری پولدارها نقرس است و این موضوع بین تمام مردم آشکار است تا جایی که می گویند نقرس داشتن کلاس دارد.
یهودیان هر چیزی را از پدرشان یعقوب نبی یاد نگرفته باشند این مرام را خوب یاد گرفتند که باید پولدار باشند تا اگر مریضی به سراغشان می آید آن مریضی نقرس باشد نه مریضی دیگر.
و نیز این خصلت را هم از پدرشان یعقوب به ارث برده اند که اجازه ندهند هیچ یهودی دیگری گرسنه بماند تا جایی که اگر یک یهودی بی پول باشد بقیه یهودی ها جمع می شوند و قرضش را می دهند.
یک یهودی اگر بیکار شود جمع می شوند برایش کاری مهیا می کنند.
اما محض اطلاعتان آن کاری که برایش مهیا می کنند کارگری و کارمندی نیست بلکه برایش تجارتی بر پا می سازند.
در طول زمان اما دیدند تجارت زحمت هایی هم دارد از اینرو به رباخواری و همچنین زدن کازینوها یا همان قمارخانه ها روی آوردند و با ایجاد کارخانه های مشروب فروشی سرمایه هایشان را زیاد و زیادتر کردند.
تعدادشان در حال حاضر به ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفر در جهان نمی رسد اما در آمارهای غیر رسمی آورده اند که بیش از ۸۲ درصد سرمایه جهان دست آنهاست و ۷۵ درصد سرمایه آمریکا را در اختیار دارند.
لینک خبر یورو نیوز برای در اختیار داشتن ۸۲ درصد سرمایه جهان
لینک خبرگزاری صدا و سیما برای در اختیار داشتن ۷۵ درصد سرمایه آمریکا
طبق تحقیقی از سایت pewresearch هیچ خانواده یهودی درآمدش زیر ۲۰ هزار دلار در سال یا به حساب امروز ۱۱۶ میلیون تومان در ماه نیست.
۱۶ درصدشان بین ۲۰ تا ۳۰ هزار دلار در سال درآمد دارند در حالیکه طبق قانون کار امروز کارگر و کارمند ما درآمدی در حدود ۱۸۰۰ دلار در سال دارد.
۱۵ درصد بین ۳۰ تا ۴۹ هزار دلار.
۲۴ درصد بین ۵۰ تا ۹۹ هزار دلار.
و ۴۴ درصدشان بیش از ۱۰۰ هزار دلار درآمد دارند.
یعنی ۴۴ درصد از جمعیت درآمدی بیش از ۶۰۰ میلیون تومان در ماه را به دست می آورند.
محققان ۴ دلیل را برای ثروتمندی یهودیان آورده اند:
- پول را مقدس می دانند.
- از کودکی به فرزندانشان کسب درآمد و پس انداز پول را یاد می دهند.
- تجارت را جزء جدایی ناپذیر زندگی خویش می دانند.
- سرمایه گذاری ها ربوی را هم جزء جدایی ناپذیر زندگی خویش می دانند با این تفاوت که آنها همان گروه اندکی هستند که از بورس ها و رمز ارزها و فارکس و ... سود می کنند و بقیه مردم را به خاک سیاه می نشانند.
هر چند برخی آمارهای پولدار بودن یهودیان را نسبت به کل دنیا شایعه می دانند اما هیچگونه نمی توان ثروتمندی یهودیان را انکار کرد.
آنچه مسلم است اینکه یهود خودش را بسته به اقتصاد و تجارت در حالیکه توصیه به اقتصاد و تجارت شیوه و روش تمام پیامبران الهیست و هیچ پیامبری به اندازه پیامبر ما سفارش به تجارت ننموده است.
شما تمام کتاب های یهود و مسیحیت را ورق بزنید به اندازه یک صدم احادیث و روایاتی که در اسلام درباره تجارت وجود دارد پیدا نخواهید کرد.
تا جایی که ما در کتب فقهی شیعه باب های مستقل و جداگانه ای داریم به نام باب التجاره و یا باب برتری تجارت بر سایر مشاغل.
اما چه شده که مسلمانان و مسیحیان تجارت را رها کرده و یهودیان به آن چسبیده اند نیاز به ریشه یابی عمیق دارد و یقینا در همین امر دست یهود در کار است.
این یهودیان بودند که نخواستند مردم پول را دوست داشته باشند و وارد تجارت شوند.
هرگاه در درونتان چنین حسی را داشتید که تجارت را فقط برای خودتان بخواهید و آن را از دیگران مخفی کنید یادتان بیاید که شما در این خصلت با یهودی های خبیث یکسانید هر چند مسلمان باشید.
امیدواریم در بین ما آرادی ها و خوانندگان محترم چنین افرادی پیدا نشوند و اگر کسی هم اینگونه بود دست بردارد و تجارت را آشکارا فریاد بزند.
۸. بررسی کامنت یک تاجر آرادی
خانم عاطفه امینی نسب تاجر نایلون و عضو هیئت مدیره بنگاه تجاری دیبا تجارت در کامنتش آورده است که:
درود بیکران
یکی از دروس زیبا و فراموش نشدنی مدرسه تجارت که استاد تالیای عزیز زحمتش را کشیدند در رابطه با همین سلام و احوالپرسی بود که با کارگاه عملی در ذهن مان و باورمان نشست.
از آن روز به بعد آنچنان رابطه ای با مشتریان پیدا کرده ام که به قول استاد نسبت به من احساس دین می کنند و اگر هم بابت حمل و نقل و هزینه هایش از من خرید نکنند با شرمندگی این را عنوان می کنند.
حتی بعضی از مشتریانم بعد از تماس برایم پیام می فرستند که از زمانی که برایشان گذاشتم و تخصصی راهنمایی شان کردم تشکر کردند و به قول خودشان با همان ارتباط اول من را متخصص محصولم دیدند.
و این حس قابل توصیف نیست.
پایان کامنت./
آنچه امروز می خواهم درباره اش صحبت کنم تخصص در راهنمایی به مشتری است.
سوال اول اینست که برای مشتری چقدر فرق دارد از تاجری خرید کند که متخصص باشد یا نباشد؟
اگر قبول دارید که خیلی فرق دارد پس این متن را تا انتها بخوانید.
تخصص از چه کلمه ای می آید؟
خ ص ص
کلمات دیگری که شبیهش هستند مانند مخصوص، اختصاص، خاصیت، خاص.
مهندس قربانی در میتینگ آخرشان این موضوع را کاملا شکافتند و من از ایشان وام می گیرم که ما دو مدل کلمه داریم.
کلمات عام یعنی همان کلمات عمومی.
کلمات خاص یا همان کلمات اختصاصی.
به طور مثال شما در محصول رب گوجه فعالیت می کنید و می خواهید درباره آن توضیح دهید.
اگر بگویید رب گوجه ما محصول بسیار خوبیست که قیمت مناسبی دارد و کیفیتش بسیار بالاست.
این حرف یک حرف کاملا عمومیست و هیچ کلمه خاصی در آن به کار نرفته است.
اما اگر بگویید:
من رب گوجه ای به شما می دهم که مطمئن باشید بریکسش از ۲۸ بالاتر نرود و تحت هیچ شرایطی از ۲۵ پایین تر نیاید.
مطمئنم که جز اندکی از شما که فعال در زمینه رب گوجه هستند و یا تجربه تجاری بالاتری دارند نفهمیدند من چه گفتم.
دقیقا تخصص یعنی همین.
یعنی بیان جملاتی که فقط خواص فعال در آن زمینه بفهمند و دیگران نفهمند.
این یعنی شما متخصصید.
اما جمله اول من را همه فهمیدید پس یک جمله کاملا عمومی بود و هیچ تخصصی در آن نبود.
اما جمله دوم را فقط متخصصین رب گوجه فهمیدند.
عدد ۲۸ و ۲۵ هم کاملا اعداد درستی بود اما اگر من به جای ۲۸ می گفتم ۴۸ باز هم شما که متخصص رب گوجه نیستید متوجه نمی شدید.
از اینرو یکی از ترفندهای فهمیدن طرف مقابل که ادعا می کند متخصص است یا نیست همین است.
به طور مثال کسی هست که ادعا می کند تامین کننده رب گوجه است و شما شک دارید که هست یا نیست.
می توانید در وسط صحبت هایتان خیلی سفت و محکم بگویید آقای رجبی من اگر رب گوجه باکیفیت بریکس ۸۷ را بتوانی برایم تامین کنی می خواهم در غیر اینصورت وقتم را پیش شما نگذارم.
اگر متخصص باشد می گوید مرد حسابی بریکس ۸۷ یعنی چه؟ سالمی؟
اگر تامین کننده نباشد و دلال باشد می گوید من برایتان همین را تامین می کنم.
او اصلا نمی داند شما چه می گویید و با خودش می گوید تامین می کنم و بعدش می رود از دیگران می پرسد که رب گوجه بریکس ۸۷ می خواهم و آنجاست که به او می گویند که ۸۷ نداریم و تازه می فهمد چه رو دستی خورده است.
پس تخصص در تجارت یعنی دانستن و بیان کردن کلمات و جملاتی که فقط فعالان و کار کرده های همان محصول بفهمند که چه می گویی.
اگر چگالی این چنین کلماتی در صحبت هایتان زیاد شد می گویند متخصص و اگر نبود معلوم می شود متخصص نیستی.
دقت کنید نشود اینقدر در این تخصصی حرف زدن غرق شوید تا جایی که چیزهایی بگویید که متخصصین این محصول هم نفهمند چه می گویید. 😂
تخصصی حرف زدن با گنگ و مبهم صحبت کردن زمین تا آسمان فرق دارد.
حالا شاید فهمیده باشید چرا پزشکان جوری می نویسند که من و شما نفهمیم چه نوشته اند ولی پزشک دیگر یا داروخانه می فهمد که او چه نوشته است.
این یک ترفند است که به من و شما القا کنند که متخصصند چون اگر به گونه ای بنویسند که ما هم بفهمیم دیگر به آنها چنین اعداد و ارقام نجومی را نمی پردازیم.
شغل پزشکی را دوست ندارم چون پزشک دوست دارد مردم مریض شوند.
آیا پزشکی هست که دوست داشته باشد همه مردم جهان سالم باشند و کسی دچار مریضی نشود؟
به طور کلی از شغل هایی که ثروتمند شدنشان با بدبخت شدن مردم نسبت مستقیم دارد بیزارم مثل همین پزشکی مثل وکالت و قضاوت که دوست دارد مردم همیشه در اختلاف و درگیری باشند.
و عاشق تجارتم چون یک تاجر دوست دارد مردم همیشه حالشان خوب باشد و جیبشان هم پرپول.