در تجارت این دو کلمه را زیاد می شنوید: لید و سیگنال. لیدها چهار دسته و سیگنال ها سه دسته اند و تمام ثروت تاجران از لید شروع می شود. این دو اصطلاح مخصوص تجارت است و متاسفانه رمز ارزی ها که به دروغ خود را ترید به معنای تجارت می خوانند درحالیکه هیچ شباهتی با تجارت ندارند اصطلاح لید و سیگنال را هم برای خودشان دزدیده اند تا نزد عوام الناس موجه جلوه کنند و آنها را فریب دهند.
چون ممکن است در حال حاضر این کار در درونتان باشد برای اینکه کاری کنم تا انجام ندهید از مثال هایی استفاده می کنم که تا خواستید انجام بدهید حالت انزجار و چندش و نفرت در درونتان شکل بگیرد و همین باعث شود آن کار را نکنید.
این مطلب تند است پس اگر از خوردن غذاهای تند حالتان بد می شود و فکر می کنید علوم تند هم حالتان را بد می کند مطلب امروز را نخوانید و با یک خداحافظی دلنشین صفحه را ببندید یا بدون خواندن به کامنت ها بروید و کامنت را بگذارید و به تجارت هایتان بپردازید.
چند نقطه می گذارم تا فکر کنید که اگر خواندید و تندی اش شما را سوزاند مقصر خودتان هستید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۱۰. مگس صفت نباشید.
یادتان هست مطلب دیروز را که چه فیلم های ارزشمندی داشت و من هم چقدر متن نوشتم و خیلی از موضوعات را برایتان باز کردم.
شخصی که اصلا تاجر آرادی هم نبوده و از روی کانال تلگرام وارد خبر شده کامنتی گذاشته که عینا همان کامنت را برایتان می گذارم.
ما در متن دیروز نگفتیم نام پیامبر که محمد است در قرآن نیامده بلکه گفتیم خداوند او را با این نام صدا نزده است.
عرب زمانی که می خواهد کسی را صدا بزند به ابتدای اسمش کلمه یا اضافه می کند.
و آیاتی که درباره آدم علیه السلام آوردیم آمده بود یا آدم.
به نوح فرمود یا نوح.
به ابراهیم فرمود یا ابراهیم.
به موسی فرمود یا موسی.
به عیسی فرمود یا عیسی.
اما هیچ جا نیامده است یا محمد بلکه آمده است یا ایها الرسول و یا ایها النبی.
پس ایرادی که این شخص به نویسنده گرفت کاملا مردود است و دلیلش اینست که متن را با دقت نخوانده بود.
اما من یک سوال دارم:
خبر دیروز چند فیلم داشت؟
این شخص نمی توانست درباره فیلم ها حرفی بزند؟
اما نزد.
متن دیروز چند موضوع بود؟
آیا نمی توانست درباره موضوعات حرفی بزند؟
اما نزد.
این شخص چرا از بین آن همه موضوع به هیچ موردی اشاره نکرد و تنها موردی که درباره آن صحبت کرد پیدا کردن یک عیب بود؟
چون مگس صفت است.
اجازه دهید بهتر این موضوع را بشکافم.
مگس یک خاصیتی دارد.
شما اگر هزار وسیله در یک اتاق خالی قرار دهید و فقط یک گوشه اتاق را با مدفوعی هر چند اندک بپوشانید مگس فقط بر روی همان نقطه می نشیند و با بقیه موضوعات کاری ندارد.
هر وقت دیدید شما هم از بین دنیایی از اطلاعات فقط بر روی آن قسمتی که عیب و نقص و نجاست است متمرکز شدید یادتان بیاید که شبیه مگس رفتار می کنید.
روزی رسول خدا اصحاب را جمع نمود و فرمود:
مگس نباشید و زنبور عسل باشید.
اصحاب تعجب کردند و پرسیدند یا رسول الله منظورتان چیست؟
ایشان فرمودند: مگس از بین همه مخلوقات بر روی نجاسات و زشتی ها می نشیند و زنبور عسل از بین همه مخلوقات بر روی گل ها و زیبایی ها.
سپس فرمودند: ای یاران من بدانید آسان ترین کار در این دنیا ایراد گرفتن است.
روزی عیسی علیه السلام با حواریون خود از مسیری می گذشت که در آنجا سگی مرده بود و چند روزی از مرگش می گذشت.
یکی گفت چه بوی متعفنی.
دیگری گفت چه لاشه گندیده ای.
آن سومی گفت چه صحنه دلخراشی.
و هر یک به بیان عیب و ایرادی از آن سگ مرده پرداخت تا آنکه عیسی علیه السلام فرمود: چه دندان های سفیدی دارد که در طول عمرش زرد و سیاه نشده است.
مگس صفتی مانند هر صفت دیگری مراتبی دارد.
این شخص که کامنتش را برایتان گذاشتیم در مگس صفتی از آن مگس صفت های بسیار غلیظ است.
شاید بپرسید از کجا می گویم؟
او برای اینکه مگس صفتی اش را به ما نشان دهد می توانست بنویسید اینطور که می گویید نیست نام محمد در قرآن هم آمده است.
یا اینکه بگوید نام محمد ۴ بار در قرآن آمده است.
اما مگس صفتی اش آنقدر زیاد بود که برای اینکه اثبات کند نویسنده اشتباه می کند و به ما ثابت کند یک مگس صفت نامبر وان است رفت در اینترنت و سرچ کرد:
نام محمد در کدام آیه های قرآن آمده است.
و آن چه سرچ کرد را کپی نمود و دوباره به بخش کامنت بازگشت و قرار داد و مرتبش کرد چون هیچ سایتی اینگونه پشت هم نمی نویسد و اصلاح کرد سپس دکمه ارسال را زد.
یعنی برای اثبات این مگس صفتی وقت گذاشت و فسفر سوزاند که من چگونه بتوانم نشان دهم مگسم.
هدفش چه بود؟
تا خوانندگان را نسبت به نویسنده بدبین کند و با ایرادی که در بخشی از متن می آورد همه متن را زیر سوال ببرد.
و من در ادامه متنم اثبات می کنم که این خصلت تنها از انسان های پر از نفاق بر می آید.
و چون خواست نفاقش را پنهان کند ابتدای متن شما را دوستان نامید و در انتهای متن هم از من با کلمه محترم تشکر کرد.
یقین بدانید هیچ دوستی با شما ندارد و هیچ احترامی برای من قائل نیست و این کلمات را تنها برای پنهان نمودن بغض و کینه درونی اش به کار برده است.
وگرنه اینهمه متن نوشتم و اینهمه فیلم در خبر دیروز بود چرا هیچ خوبی ندید تا درباره آنها صحبت کند بلکه مانند مگس که هزار وسیله در اتاق باشد کاری ندارد و اگر نجاستی پیدا کند بر روی آن می نشیند دنبال عیبی گشت که از قضا به کاه دان زد.
تاجران عزیز
تجارت گل و بلبل نیست.
اصلا هیچ شغلی گل و بلبل نیست.
کار کردن و پول در آوردن سختی های خودش را دارد.
جدای از اینها این سخن امیرمومنان علی علیه السلام است که فرمود: الدُّنیا دارٌ بالبلاءِ مَحفوفَةٌ یعنی دنیا سرایی است که با بلاها پر شده است.
اینکه بخواهید هر اتفاقی را در تجارت می بینید قسمت منفی یا همان نیمه خالی لیوان را ببینید تاجر از شما در نمی آید.
تامین کننده است و هزار حقه بازی اش.
مشتری است و ناز و قر و غمزه اش.
قرار باشد مانند مگسی تمرکزتان به نقاط منفی یک مذاکره یا موضوع تجاری برود باخته اید.
هیچ تجارتی انجام نمی دهید.
من تمام ناموفق های هر رشته علمی، تحصیلی، سیاسی، هنری، اقتصادی و غیره و غیره را در این ۵۱ سالی که از خداوند عمر گرفته ام بررسی کرده ام و یکی از مشترکات همه آنها این بوده که مگس صفت بوده اند.
نمی توانستند بر خوبی های موجود در یک موضوعی تمرکز کنند.
چنان دیدن یک عیبی که از قضا عیب هم نبوده و به عقل ناقص آن عیب آمده ذهنشان را به خود مشغول کرده که نمی توانستند خوبی ها را ببینند.
خداوند خوش گمانی به خدا و بندگان نیکوکارش را نشانه پاکی همان فرد می داند و بدگمانی به خدا و بندگان نیکوکارش را نشانه ناپاکی همان فرد می داند.
این بدگمانی ثمره نفاق و شرک است.
شما خودتان را می شناسید.
اگر واقعا می دانید که بنده پاکی هستید و اهل دروغ و خیانت و کثیفی نیستید هر کسی به شما بدگمان شد و بدگمانی اش اوج پیدا کرد یقین کنید که منافق است و درونش پر از کثیفی هاست.
هیچ وقت انسان های پاک به انسان پاک دیگر بدگمان نمی شوند و اگر بشوند این بدگمانی شان ادامه دار نمی گردد.
بلکه شما گمان می کنید پیامبر و مومنان در رکابش با پیروزی و سرافزاری نزد خانواده هایشان بر نمی گردند؟
و همین امر در قلب هایتان تزیین داده شده و اینست همان ظن بد و شما قومی کور هستید. سوره فتح آیه ۱۲
به دو کلمه که در هر دو آیه آمده است دقت کنید.
ظَنَّ السَّوْءِ
در آیه ۶ می فرماید الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ
یعنی گمانشان به خدا ظن سوء است.
در آیه ۱۲ می فرماید وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ
یعنی گمانشان به مومنین ظن سوء است.
کسی اگر ذره ای ادبیات عرب خوانده باشد می فهمد که این یعنی خداوند بدگمانی به بنده مومنش را بدگمانی به خودش در نظر گرفته است وگرنه خداوند بی نیازتر از آنست که اگر بنده ای به او بدگمان شود عین خیالش باشد و بخواهد درباره این موضوع سخنی در کتابش بیان کند یا به خشم بیاید.
چه بسیارند کافرانی که اصلا خدا را قبول ندارند که بخواهند بدگمان باشند در حالیکه چنین خشم و غضبی از سمت پروردگارشان در قرآن نیامده است اما اینها کسانی هستند که مومنین را آزار می دهند و خداوند از ناراحت کردن بنده مومنش اینچنین به غضب افتاده است.
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: اهل شام بدترند یا اهل روم؟
امام فرمودند رومیان کافرند اما ما را آزار ندادند و شامیان شهادتین بر زبان دارند اما پدرم، برادرانم، عموهایم و نیکان امت جدم رسول الله را شهید کردند و ما را به اسارت کشیدند پس غضب و لعنت خداوند بر آنان باد.
۱۱. شناخت عمیق از اطرافیان
قبل از اینکه این قسمت متن را بخوانید اول به درون خود رجوع کنید که آیا واقعا شما به خدا و پیامبرش و وعده هایی که درباره سنت هایش داده مومن هستید؟
خلاصه هر کدام از ما خودمان را می شناسیم.
من خودم را می شناسم و یقین دارم هر کلمه ای که می نویسم به آنها معتقدم هر چند در عمل ممکن است کوتاهی هم داشته باشم اما چیزی نمی نویسم که قلبم بر آن شهادت ندهد.
اگر شما نیز خود را مومن یافتید به اطرافتان نگاه کنید.
اگر از درون قلب هایشان مطلع شویم و ببینیم چه نظری دارند درباره موفقیت شما چه می گویند؟
آیا بر این باورند که شما نزد خودتان و خانواده هایتان پیروز و فاتح خواهید بود؟
یا آنها هم به شما بدگمان هستند و می گویند بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَىٰ أَهْلِيهِمْ أَبَدًا.
حال من یک سوال از قدیمی هایتان می پرسم: تمام کسانی که ناموفق بودند و درباره آراد بدگویی کردند درباره آینده ما آرادی ها چه نظری داشتند؟
۱. ما فاتحان اقتصاد و تجارت خواهیم بود.
۲. هیچ پیروزی و فتحی برای ما تصور نمی کردند.
یقینا حالت دوم چون اگر ما را فاتح می دیدند کنار ما می ماندند و خودشان را از ما جدا نمی کردند.
تمام کسانی که جدا شدند حالت دوم در ذهنشان بود که جدا شدند وگرنه اگر شما یقین داشته باشید که به زودی شرکتی در ایران فاتح اقتصاد و تجارت جهانی خواهد بود آیا از او جدا می شوید؟
در سخت ترین شرایط هم باشید جدا نمی شوید.
وقتی جدا می شوید که باورتان به بدگمانی درباره آراد می رود.
حالا تا اینجا که ما از آراد دیدیم آنها قومی کور بودند چون آراد روز به روز فاتح تر و عزیزتر شد.
حالا این آیات مربوط به کدام سوره است؟
سوره فتح که خداوند مژده فتح را به مومنین می دهد که اشاره به این دارد که این قوم کور شده نمی خواهند فتوحات مومنین را ببینید.
آخ چقدر دردناک است برایشان وقتی فتوحات ما را می بینند یعنی تا کجاهای وجودشان می سوزد.
از اینجا به بعدش را هم خواهیم دید که به کوری چشمشان تجارت ها را فاتحانه تصاحب خواهیم کرد ان شاءالله.
و خداوند در تمام این فتوحات یار و یاور ما آرادی هاست.
و چگونه خداوند ما را تنها بگذارد در حالیکه هر روز یاد پیامبرش و اهل بیت پیامبرش را با هم زمزمه می کنیم و برای یاری پسر فاطمه بر سختی های تجارت می ایستیم.
خدا می داند سال های قبل از آراد که بر تجارت هایی مدیریت می کردم کمپین های تبلیغاتی در اختیارم بود.
هر بار که در این تبلیغات صحبتی از دین و مذهب می کردم مشتری هایمان کمتر می شد.
تا جایی که سایت های خبری و کانال ها پیام تبلیغاتی که حاوی مضامین دینی بود را برای تبلیغات نمی پذیرفتند.
وقتی دلیلش را جویا می شدم می گفتند اگر این کار را بکنیم فالوورهایمان را از دست می دهیم.
شما برندهای مطرح ایران را ببینید در هیچ کدام از مناسبت های مذهبی حتی کلمه ای صحبت نمی کنند چون می دانند این حرف ها مشتری پران است.
تازه این دیتاهای من مربوط به ۱۰ دوازده سال پیش است و روز به روز مردم از دین و مذهب دورتر می شوند و وقتی صحبت مذهبی مطرح شود پول کم می شود.
با این حال به من تاکید شده که مبادا متنی که می نویسم خالی از آیه قرآنی یا حدیثی از اهل بیت پیامبر باشد.
ما به نوری که از قرآن و عترت در زندگی هایمان بتابد معتقدتریم تا پولی که از ناحیه مردم بخواهد بیاید و مجبور به لال شدن درباره امامان خود شویم.
یقینا خداوند همه اینها را می بیند و این خاندان مدیون کسی نمی مانند.
من به شما قول می دهم مادامی که آراد یاد خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبرش را زنده می دارد عزت و فتح تجارت از آن اوست.
مردان و زنانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد خدا غافل نکرد. سوره نور آیه ۳۷
همه تلاش کنیم به این امید که فردای قیامت منادی ندا دهد آرادی ها همان مردان و زنانی بودند که شغلشان تجارت و خرید و فروش بود و چون یاد خدا به میان می آمد از سودهایشان در تجارت و خرید و فروششان می زدند و یاد خدا را مقدم می داشتند.