و اما شروع مقاله
سوال اول: آیا واقعا در تجارت پول هست؟
سوال دوم: تجارت سخت است یا آسان؟
اثبات آسانی تجارت از منظر عقل
حال از نقل و کلام می گذریم و به عقل می پردازیم بی آنکه بخواهیم.
کسانی که معتقدند تجارت سخت است به این سوال جواب دهند.
سختی تجارت فیزیکی یا جسمانی است یا ذهنی و روحانی؟
شما در تجارت بیشترین چیزی که باید بلند کنید خودکار و یا گوشی موبایلتان است.
چه سختی فیزیکی در تجارت هست؟
شما حتی نمی توانید یک سختی فیزیکی در تجارت بگویید حال آنکه در تمام شغل ها بدون استثنا سختی فیزیکی وجود دارد.
راننده ماشین باید ساعت ها در ماشین بنشیند و کمرش درد بگیرد تا مسافرانی را جابجا کند.
یک آرایشگر باید ساعت ها سر پا باشد.
کارمندان باید ساعت ها پشت میز بنشینند و همین سختی دارد.
مامور گاز و برق و آب و تلفن باید در گرمای آتش سوز و سرمایی که سگ هم به لرزیدن می افتد به در خانه های مردم برود و ثبت کند.
بنا و نجار و کارگر را که اصلا حرفش را نزن بندگان خدا دنیایی سختی جسمی تحمل می کنند.
یک فوتبالیست باید حجم زیادی از فشارها را بر روی پا و کمرش تحمل نماید.
یک پزشک باید با بیماران باشد و بوی بد بیمارستان ها کمترین سختی پزشکان است.
سختی فیزیکی و جسمی تجارت از هر شغل دیگری که فکرش را بکنید کمتر است.
عده ای می گویند سختی تجارت روحی و ذهنی است.
می گوید در تجارت باید با خیلی از اصطلاحات آشنا شویم و همین سخت است.
در تجارت جدای از مذاکره نهایتا باید چند اصطلاح تخصصی نظیر لید و سیگنال و نحوه به دست آوردنشان، اینکوترمز، گمرک برای صادراتی ها، بسته بندی، مشخصات محصول را بدانیم.
دانستن این ها از شناختن داروهای یک داروخانه و یا کالاهای موجود در یک سوپرمارکت و یا قطعات داخل یک خودرو برای مکانیک و یا اعضای بدن انسان در تشخیص بیماری ها و دادن نسخه برای پزشک کمتر است.
تازه در تجارت به شیوه آراد که برندسازی برای لید و سیگنال را آراد انجام می دهد و اگر تاجر هم بخواهد انجام دهد باز هم به اندازه نیمی از کالاهای یک سوپرمارکت اطلاعات نمی خواهد.
آنچه که اکثر کسانی که معتقدند تجارت سخت است مربوط به مذاکره می شود.
تبدیل سیگنال به پول.
اینجا را می گویند که خیلی سخت است.
پاسخ به یک سوال مهم
اگر سختی در ذات یک کار باشد با گذشت زمان، سختی اش از بین می رود؟
اجازه دهید مثالی را بزنیم.
شما یک وزنه را بلند می کنید.
سنگین است مثلا ۴۰ کیلو وزن دارد.
شما دو سال این کار را انجام بدهید وزن وزنه ۴۰ کیلویی بیست کیلو می شود؟
نانوایی کنار تنوری ایستاده و گرمای شدیدی را تحمل می کند.
آیا اگر این نانوا یک سال جلوی تنور بماند سال بعد گرما تبدیل به خنکی می شود؟
کارگری صبح ها دور میدان می ایستد تا سر کار برود و در دمای منفی ۱۰ درجه کاری پیدا می کند.
اگر دو سال این کار را انجام دهد دمای هوای منفی ۱۰ درجه در دو سال بعد به مثبت سی درجه تغییر می کند تا از شر آن سرمایی که سگ را می لرزاند خلاص کند؟
برعکس می بینیم نه تنها این سختی ها در طول زمان کم نمی شود بلکه این سختی ها به دلیل آنکه انسان در گذر زمان پیرتر می شود آسیب و درد بیشتری را هم به او وارد می سازد.
اما آنها می گویند سختی تجارت مذاکره است.
چرا با گذشت یک سال دیگر همین مذاکره کردن سخت نیست؟
از تاجران قدیمی بپرسید آیا مذاکره کردن سخت است می گویند نه برعکس خیلی هم شیرین است.
از آنها بپرسید روز اول چطور بود؟
برخی از آنها می گویند سخت بود.
سوال اینجاست: مگر می شود چیزی روز اول سخت باشد و بعد آسان شود اگر در ذات آن چیز باشد؟
فی المثل آتش در ذات خود سوزندگی به همراه دارد.
امسال هم دستت را در آن قرار دهی می سوزی سال بعد هم بگذاری می سوزی.
هر روز هم بگذاری می سوزی و هر چقدر بیشتر بگذاری بیشتر می سوزی.
اگر سختی در تجارت است معنی نمی دهد که در گذر زمان آسان شود.
موضوع سخت، سخت است دیگر با گذر زمان که آسان نمی شود.
معلوم می شود که سختی در تجارت نیست.
شما الان به تاجران قدیمی بگویید همین قدر پولی را که از تجارت در می آوری به تو می دهیم برو بقالی، برو معلمی، برو وکیل شو برو بازیکن شو.
هیچ کدامشان نمی روند.
بپرس چرا با اینکه هر چقدر از تجارت قرار باشد در بیاوری به تو می دهیم باز هم نمی روی؟
می گویند چون کار ما راحت است بقیه کارها سخت است.
در تجارت هیچ سختی جسمانی نداریم و سختی روحی هم نداریم.
همه تجارت لذت است.
عشق و حال است.
هر وقت بخواهی بیدار می شوی هر وقت بخواهی می خوابی.
مشتری هم زنگ زده باشد و ندیده باشی وقتی می بینی میس کال افتاده به او زنگ میزنی.
یا پیام داده جواب می دهی.
در گرما و سرما اجبار نیست که از خانه خارج شوی.
زمان و مکانت به دست توست.
آقا بالا سر خودتی.
نگران اخراج و تعلیق نیستی.
عزیزی.
محترمی.
باکلاسی.
باشخصیتی.
به خاطر این آسانی ها و همینطور پول دلچسب آنست که هیچ تاجری پیدا نمی شود که تجارت را رها کند و به کار دیگری بچسبد.
و در روایت است که به امام صادق علیه السلام خبر دادند فلانی تجارت را رها کرده است.
امام سه مرتبه فرمودند این کار شیطان است.
اما در هیچ خبری نیامده که درباره شغل های دیگر اینچنین فرموده باشند.
چون واقعا باید شخص خیلی مورد نفوذ شیطان قرار گرفته باشد که چنین کار عزیز و لذیذ و آسانی را با کارهای دیگر عوض کند.
پس چرا آراد بارها می گوید بر سختی های تجارت تحمل کنید.
اگر واقعا از دست نویسنده ناراحت نمی شوید و در کامنت ها حمله نمی کنید ادامه متن را بخوانید.
وگرنه اگر قرار است ناراحت شوید نخوانید و از دست ما هم دلخور نشوید و با خودتان بگویید تجارت خیلی سخت است.
پس اگر تحمل شنیدن دارید بخوانید و قول بدهید دلخور هم نمی شوید.
از اینجا به بعد نویسنده کسانی را مخاطب قرار می دهد که تجارت را لذیذ نمی دانند بلکه سخت می دانند و معتقدند مشاوران آراد آنها را فریب داده اند.
سختی در تجارت نیست عزیز دلم و مشاوران هم به تو دروغ نگفته اند.
دلیل سختی امروزت از تجارت، گذشته افتضاح توست.
اگر با این کلمه افتضاح حس درد داشتی ادامه نده که جلوتر دردناک تر است.
مهمترین چیزی که تجارت مخصوصا مذاکره به آن نیاز دارد عقل است.
تو هم مثلا انسانی.
اگر در گذشته، عمرت را برای رشد عقلت و کسب آن خرج می کردی تجارت را آسان و لذیذ می یافتی.
اما ای مهربان تو سال های سال عمرت را در هر جایی تلف کردی جز رشد عقل.
مغز را آکبند نگه داشته ای.
فکر کردی ماشین است که هر چه کیلومترش کمتر باشد قیمتش بیشتر می شود.
نه عزیزم درباره عقل برعکس است.
و تو انسانی و تفاوتت با حیوانات همین عقل و بیان بود.
اما این عقل و بیان را رشد ندادی و در سایر امور که شبیه حیوانات است فعال بودی و سپری کردی.
از این جهت عقلت رشد نکرد و فن بیانت بالا نیامد.
از خدا چند سال عمر گرفته ای؟
۷۰ سال؟
۶۰ یا ۵۰؟
۴۰ یا ۳۰ یا حتی ۲۰؟
عمرت را منهای هفت سال اول نوزادی و کودکی ات کن.
چند سال می ماند؟
به ازای هر یک سال آیا توانسته ای یک ساعت پند و اندرز و تجربه از این نظام خلقت کسب کنی؟
اگر به تو بگوییم فلانی که مثلا ۴۷ سال عمر از خدا گرفته ای.
بیا و به اندازه ۴۷ منهای ۷ که می شود ۴۰ سال.
به اندازه این ۴۰ سال فقط ۴۰ ساعت چیزهایی به ما بگو که وقتی بشنویم بگوییم چه حرف های خردمندانه ای.
چه پندهای شیرینی.
چه نکات رشد دهنده ای.
آیا می توانی؟
اگر بگویی آره یقین داریم تو در راه تجارت و مذاکره و لید و سیگنال هیچ سختی نمی کشی.
نه تنها سختی نمی کشی بلکه تجارت را مانند معشوقی می بینی که سال ها از او دور مانده و تازه به وصالش رسیده ای سپس غرق در شادی و سرور خواهی بود.
اما اگر نتوانی یعنی از عقل و بیانی که خداوند به تو عنایت کرده در راه درست استفاده نکردی؟
پس در این سال ها چه می کردی؟
فقط می خوردی و می خوابیدی و جماع می کردی؟
اینها را که خر و گاو و الاغ هم می توانند انجام دهند.
چه کار انسانی کردی که حیوانات از انجامش عاجز بودند؟
تجارت و مذاکره با مردم برای کسانی که به فرمایش قرآن که در سوره اعراف آیه ۱۷۹ فرمود بسیاری از مردم مانند چهارپایان زندگی می کنند بلکه گمراهترند (کالانعام بل هم اضل) برای اینها خیلی سخت است.
مانند اینست که بخواهی به گاوی مذاکره تجاری یاد دهی.
خب این شخص عقلش را در طول این همه عمر که از خدا گرفته به کار نینداخته و نمی تواند به ازای هر یک سالی که از خدا عمر گرفته حتی یک ساعت حرف مفید بزند.
برای این شخص سخت است.
مشاور آراد می گوید تجارت سخت نیست چون شما می گویید من انسانم.
برای انسان که عقل دارد و عقل را فعال نموده است تجارت سخت نیست.
اما برای حیوانات حتی سخن گفتن سخت است چه رسد به تجارت و مذاکره.
اگر کسی روز اول به مشاور ما می گفت که آقا یا خانم فلانی من عقلی اندازه گنجشک دارم و فهم و درکم از نظام خلقت اندک است و اگر می خواهی من را بشناسی تصور کن که گاوی را دیده ای که درصدی عقلش بیشتر است یقینا مشاور ما می گفت تجارت بسیار سخت است.
اما ماشاالله این جماعت که امروز می گویند فریب خورده ایم روز اول همه ادعا.
همه عالم.
همه دانشمند.
همه پر از حس فرزانگی.
همه پر از ادعای انسانیت.
مشاور هم می گوید که تجارت آسان است.
چون هر سختی هست در تجارت نیست بلکه در توست.
مسواک زدن سخت است؟
نه.
اما برای کسی که دندانش عفونت کرده اگر مسواک را بر روی آن بکشد چه حس دردناکی را تجربه خواهد کرد؟
آیا درد در مسواک بود یا در دندان؟
استاد تالیا در پادکست شان اشاره نمودند که ایامی مریض شدند و در ماساژ درد زیادی را تحمل نمودند؟
درد در ماساژ بود یا بیماری بدن استاد؟
سختی در تجارت نیست بلکه در درون برخی از کسانیست که عمر خود را بیهوده صرف نموده اند.
توصیه می کنیم پادکست سختی یا آسانی تجارت استاد تالیا را از اینجا کامل بشنوید.
اکثر آرادی ها چگونه اند؟
بی تعارف و بی حرف پس و پیش اکثر تاجران آرادی از یادگیری مذاکرات لذت می برند.
از دیدن فیلم های آموزشی لذت می برند.
از حرکت در مسیر تجارت لذت می برند.
حتی آنهایی که تازه وارد آراد شده اند کیف می کنند که با این مسیر آشنا شده اند.
نه تنها سخت نمی بینند بلکه شیرین ترین یارشان را پیدا کرده اند. ( البته بعد از همسرشان 😉 )
در کدام گروهی؟
اگر می بینی لذت می بری به خودت افتخار کن چرا که سال های عمرت را بیهوده صرف نکرده ای و از استعداد انسانی خود و تفاوتی که با حیوانات در آفرینش داشتی که همان عقل و بیان است به درستی استفاده نموده ای که چون به تجارت رسیده ای لذت می بری و شادی.
اما اگر می بینی سخت می گذرد و مجبوری درد تحمل کنی بدان که گذشته خوبی نداشتی و قوای انسانیت را با قوای حیوانی جایگزین نمودی.
یحتمل با خواندن اینها ناراحت هم می شوی و در کامنت ها هجوم می آوری.
خدا کند نشوی مانند شخص سیگاری که چون روزنامه ای خواند که از بدی های سیگار در آن نوشته بود متاثر شد و دیگر روزنامه نخواند.
اگر خیرخواهی نویسنده را درباره خودت در یابی به اینجا می رسیدی که ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
جلوی ضرر از هر جا بگیری سود است.
با خودت می گویی سال های پیشین را هدر دادم اما باز هم لطف خدا شامل حالم شد و مرا با تجارت آشنا کرد تا عقل و بیانم را کامل کنم پس سختی ها را تحمل کنم و انسان جدید درونم را بسازم.
و بدانم که سختی ها در تجارت نبود و مشاوران آراد به من دروغ نگفتند بلکه سختی ها در درون خود من بود.
ما کارمندان آراد خوشحالیم که خداوند ما را با کسانی آشنا نمود که اکثرشان با تجارت عشقبازی می کنند یعنی عقلشان را به بلوغ رسانده اند الحمدلله.
امید داریم درصد اندکی هم که تکامل نداده اند کمی صبوری کنند و درد و سختی که ناشی از خودشان می باشد را به جان بخرند تا لذتش را در آینده ای نزدیک شاهد باشند.
تجارت اصلا سخت نیست برعکس آسان ترین کار دنیاست.
شما را به خدا به دل نگیرید.
بزرگواران و عزیزان
اگر در متن از برخی کلمات نظیر لرزیدن سگ، خر، گاو، الاغ و ... استفاده شد که به ظاهر سخیف و سبک بود بر ما خرده نگیرید.
چون نیاز بود پاسخی بدهیم تا دفاعی کرده باشیم از مشاوران تجاری مان که اگر آنان نبودند هیچ تجارتی نبود.
هیچ آرادی نبود.
هیچ برکتی نبود.
اینهمه صادرات و اشتغال آفرینی نبود.
اینهمه پیام های محبت آمیز که من با ورود به آراد زندگی ام متحول شد نبود.
برخی کج اندیشان با حرف های بی پایه و اساسشان می خواهند دل مشاوران را سست نمایند تا آنها تجارت را برای مردم سخت جلوه دهند.
مشاوران تجاری آراد
شما همان دعوت کنندگان مردم به خیر و خوبی هستید.
ایران بیش از ده سال است که تمام راه ها را برای نجات اقتصادی تست می کند و همه راه ها به شکست و بن بست رسیده است.
تنها یک راه مانده و آن هم تجارت و صادرات است.
فی الحال هم جز آراد کسی دغدغه ترویج تجارت را ندارد هرچند که مدتی دیگر پس از عمومی شدن تجارت توسط آراد خواهید دید که عده ای تازه از راه رسیده ادعای پدر ترویج تجارت ایران را خواهند کرد.
و در آراد تنها شما هستید که مردم را به تجارت دعوت می کنید.
عده ای که خودشان عمرشان را در بیهودگی سپری کرده اند و حال تجارت را سخت می بینند قصد دارند به شما القا کنند که به مردم روز اول بگویید که تجارت سخت است همانگونه که می گویید پول زیادی در آن است.
شما محکم بایستید که شغلی آسانتر از تجارت برای انسانی که عقل و بیان دارد وجود ندارد.
اینها می خواهند شما تجارت را سخت جلوه دهید تا مردم وارد تجارت نشوند و اینگونه آراد ضعیف شود.
اما نمی گویند هدفشان ضعیف شدن آراد است بلکه به شما می گویند که خیرخواهتان هستند و اگر به مردم وعده دروغ دهید فردای قیامت پاسخگو خواهید بود.
و اینگونه شما را می ترسانند.
محکم باشید که تجارت سنت خداست و همه سنت های خدا آسان است.
آسان بودن تجارت وعده دروغی نیست بلکه سخت جلوه دادن آن ظلم به سنت های خداست.
و آیا پیدا می شود کسی که طعم شیرین سنت های خدا را بچشد سپس حاضر باشد آن را با چیز دیگری عوض کند؟