۱. جشن ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام
زمان: دوشنبه ۲۴ دی ساعت ۲۰
مکان: قم، دانشگاه قم، سالن شیخ مفید
همه آرادی ها با خانواده دعوتید.
۲. تبریک میلاد امام جواد و علی اصغر سلام الله علیهما
🕰️ ۱ دقیقه
۳. مقاله ویژه تازه واردها
۴. تقابل ویروس و مشاغل
🕰️ ۲ دقیقه
۵. آراد برندینگ در ۶۰ ثانیه
🕰️ ۱ دقیقه
۶. پرسش و پاسخ های لجستیکی
🕰️ ۶۱ دقیقه
۷. تمرین مذاکره صادراتی در تجارت با آفریقا
🕰️ ۲۰ دقیقه
۸. نماینده فرانسه در کارخانجات تامین آراد برندینگ
🕰️ ۱ دقیقه
۹. نماینده تونس در ایران
🕰️ ۱ دقیقه
۱۰. غصه می خورم از ساده لوحی تاجران آرادی
بارها در شبکه های اجتماعی دیده ام که مردم به نوعی این حدیث پیامبر که فرمود: نیمی از ایمان در ازدواج است را مسخره می کنند به این صورت که من ازدواج کردم پس نصف ایمان را دارم و بقیه اش را نمی خواهم و خلاصه ده را گرفته ام پس بهشت می روم.
من دلم می خواهد همانجا به مسخره کنندگان بگویم احمق ها
وقتی پیامبر می فرماید نیمی از ایمان در ازدواج است به این معنا نیست که بله را دختری به شما بگوید یعنی در همان لحظه نیمی از ایمان را به شما می دهند.
بلکه به این معناست که وقتی ازدواج نمی کنی از نیمی از ایمان محرومی.
حالا که ازدواج کردی دسترسی ات برای نیمی از ایمان تازه آزاد می شود.
حالا اینکه چقدر از این ایمان برداری با خود توست.
مثل اینکه بگوییم ۱۰۰ میلیارد تومان داخل این اتاق است.
آیا به این معنیست که هر کس داخل اتاق شده به این ۱۰۰ میلیارد تومان رسیده است؟
خیر بلکه به این معناست که تا داخل اتاق نشوی یقینا هیچ دسترسی به این ۱۰۰ میلیارد تومان نخواهی داشت.
داخل اتاق که بشوی تازه بسم الله الرحمن الرحیم.
امکان دسترسی به آن برایت باز می شود.
اصطلاحا قفل این مرحله از بازی برایت باز می شود که پیشتر بسته بود.
بقیه مواردی هم که در روایات و احادیث به آنها اشاره شده است به همین معناست.
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: نه دهم ثروت در تجارت است.
یعنی اگر وارد تجارت نشدی یقینا هیچ خبری از این نه دهم نیست و خودت را به کشتن هم که بدهی و صد که خوب است اگر هزارت را بگذاری نهایتا از آن ده درصد سهم خواهی داشت.
حالا اگر تجارت را انتخاب کنی تازه درگاه های ثروت الهی به سویت باز می شود و این تویی که از این نه دهم برای خودت سهمی بر می داری یا نمی داری.
چه بسا مردمی که در غیر تجارت از آن ده درصدی که خداوند قرار داده همه ده درصد را بر می دارند و کسی که وارد تجارت شده و از ۹۰ درصد هیچ سهمی بر نمی دارد آن وقت می بینی پزشکی از وارد شده به تجارتی پولدارتر است.
اینجاست که باید گفت خاک بر سرش که آن شخص در طبابت که ۱۰ درصد پتانسیل داشت از او که وارد تجارت با پتانسیل ۹۰ درصدی شده است پولدارتر است.
و یا این سخن که امام صادق علیه السلام فرمود:
دو سوم عقل در تجارت است.
این حدیث معنی اش اینست که تا وارد تجارت نشدی دنبال این دو سوم نگرد و هر چه تلاش می کنی برای بدست آوردن آن یک سوم است.
وارد تجارت که شوی تازه قفل این دو سوم باز می شود نه به این معنا که اولین تجارت را رقم زده باشد بگویند بفرما این هم ۲ سوم.
پس بسیارند کسانی که تاجر نیستند و در همان یک سوم تلاش کردند و به دستش آوردند.
و کسی که تاجر شده است و نه تنها از دو سوم موجود در تجارت استفاده نمی کند بلکه یک سوم غیر تجارت را هم جدی نمی گیرد و سال های سال یک خشک مغز می ماند.
قریش که قبیله رسول خداست با اینکه شغلشان تجارت بود اما جز اندکی از آنان که تجارت پاک و سالم را در پیش گرفته بودند سایرشان تجارت را با ربا، قسم دروغ و قمار درآمیختند و بعد از هر معامله موفق تجاری شراب می خوردند.
و مردمی که تجارت نمی کردند پول هایشان را به جهت توصیه های فراوان اسلام به آنها می دادند اما بسیار دیده می شد که پول های مردم را به باد می دادند.
اینجا بود که مردم به تضاد می رسیدند.
مگر نه اینکه خداوند و پیامبرش می فرمایند نه دهم ثروت در تجارت است.
مگر نه اینکه می فرمایند دو سوم عقل در تجارت است.
پس چرا ما پولمان را به تاجرانی که عاقلترند می دهیم در مسیری که ثروت چندین برابری در آنست اما پولهایمان نابود می شود؟
اینجا بود که بر پیامبر خدا آیه نازل شد.
وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ
و اموالتان را به سفیهان ندهید. سوره نساء آیه ۵
سفیه به زبان عربی می شود همان نادان، احمق و کودن ما به زبان فارسی.
و چون این آیه نازل شد پیامبر خدا به مردم فرمود: و چه کسی سفیه تر از شرابخوار؟
و چقدر زیانکار است آنکه در تجارت وارد شده با آنکه خداوند دو سوم عقل و نه دهم ثروت را در آن قرار داده و بعد می بینی از کسی که وارد در تجارت نشده هم عقلش کمتر است هم ثروتش.
خودم به شخصه می شناسم مربی سوارکاری را که وارد تجارت با آراد شده است.
دیروز که فیلم سوارکاری مهندس قربانی را دیدم واقعا به ایشان احسنت گفتم چون چند سال پیش اراده سوارکاری کردم اما دیدم واقعا کار سختیست و عطایش را به لقایش بخشیدم و البته شاید دیر اقدام به یادگیری کردم.
چند سال پیش بود که با همین مربی سوارکاری شروع به کار کردم.
به خاطر دارم که می گفت پایت را اگر دو سانتی متر کج تر بگذاری اینجوری می شود دو سانتی متر راست تر بگذاری آنطوری می شود.
وقتی وارد تجارت با آراد شد دیدم اصلا انگار نه انگار که بیاید و آموزش ها را ببیند.
روزی که می نالید از اینکه چرا در تجارت به جایی نرسیده است گفتم چطور تو برای اینکه چندرغاز از مربیگری اسب در بیاوری چهار سال دانشگاه رفتی بعد هشت سال اینطرف و آنطرف پیش این مربی و آن مربی دوره های آموزشی گذراندی تا سوارکاری را یاد بگیری آن وقت به تجارت که می رسد اصلا نمی خواهی زمان برای یادگیری بگذاری؟
وقت ما را چه می شود که اینگونه ایم؟
چرا برای هر علم و دانش بی ارزشی سال های سال وقت می گذاریم اما به تجارت با آراد که می رسیم نمی خواهیم آموزش ببینیم؟
انگار همه شغل ها نیاز به آموزش دارند جز تجارت.
خب وقتی شغل هایی که یک دهم ثروت در آنهاست و حداکثر یک سوم عقل را در خود جای داده اند نیازمند ۴ سال و ۶ سال و ۸ سال و ۱۲ سال آموزش دیدن است چرا برای تجارتی که نه دهم ثروت و ۲ سوم عقل را در خود جای داده است آموزش پذیر نیستیم؟
به این سوال فکر کنید و برای حسن ختام مطلب امروز با دقت عکسی که دیروز شکارش کردم را ببینید که کامنت یک تاجر تازه وارد آرادی است و اصلا مهم نیست کیست بلکه با متنش کار دارم.
ابتدا دقیق این کامنت را بخوانید بعد توضیحاتم را شروع کنید.
این داستان ها در اینستاگرام و شبکه های اجتماعی به وفور پخش می شوند.
شما ناسلامتی تاجری بزرگوار.
تاجر که نباید اینقدر ساده لوح باشد.
اول اینکه تعداد زیادی از این داستان ها اصلا اتفاق نیفتاده است.
یعنی من حتی شک دارم که رابرت داوینسن قهرمان گلف باشد 😁
بر فرض هم که قهرمان گلف باشد شک دارم که چنین داستانی اتفاق افتاده باشد چون مسابقات گلف اینطوری نیست که تماشاگران بتوانند به داخل زمین بیایند و زنی به سویش دویده باشد.
این خودش مشکوک است.
از طرف دیگر بر فرض که زنی هم دویده باشد پول مسابقات را نقدی دست برنده نمی دهند که همانجا پول را به زن داده باشد.
گیرم که نقدی هم دادند رابرت اینقدر احمق نیست که همه پولش را به آن زن بدهد.
حالا بر فرض همه اینها هم درست باشد.
رابرت احمق پول بی زبانش را به یک زن کلاهبردار داده بعد وقتی که خبر دادند این زن کلاهبردار است می گوید خدا را شکر که بچه ای مریض نبوده و این خبر خیلی خوبیه؟!!!!!
چی میزنی رابرت؟
ساقیت حلال خوره ها.
من جای آن کسی که خبر را آورد بودم می گفتم گاو، تو با این پولی که به این کلاهبردار دادی در حقیقت او را قوی کردی و او می تواند با سرمایه ی به دست آورده از سمت تو کلاهبرداری اش را توسعه دهد و مردمان بیشتری را بچاپد.
از طرفی اگر این پول را به او نمی دادی می توانستیم با پولش یک بیمار واقعی را نجات دهیم.
حالا به جای اینکه حماقتت را بپذیری و توبه کنی برای اینکه گند کاری ات را ماست مالی کنی ژست فردین گرفته ای؟
یعنی من اگر آنجا بودم دو تا زیر گوش رابرت هم می خواباندم و می گفتم چرند نگو.
خب اگر اینطور است من هم سه فرزند مریض دارم و سه برابر این پول را به من بده و بعد که فهمیدی دروغ است خدا را شکر کن که این سه فرزندم مریض نبودند کودن.
حالا همه اینها به کنار.
تاجر بزرگوار آرادی
تو چرا آخرش آن جمله را می نویسی؟
چقدر دنیا را زیبا می کنند آنهایی که بی هیچ توقعی مهربانند؟!!!!!
یعنی من این کامنت را خواندم واقعا دلم می خواست سر بر دیواری بکوبم و پیراهنم را چاک چاک کنم از این حجم ساده لوحی.
شما را به خدا اینقدر ساده لوح نباشید.
تاجر که اینقدر زود باور نمی شود.
آیا سفارش پروردگارتان را نشنیده اید که فرمود:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ