۱. از زمین فوتبال تا تجارت بین الملل
🕰️ ۲ دقیقه
۲. مدیریت ارتباط با نمایندگان
🕰️ ۵۵ دقیقه
۳. آراد برندینگ در ۶۰ ثانیه
🕰️ ۱ دقیقه
۴. مهندس شعبانی با نماینده هند
🕰️ ۱ دقیقه
۵. نشست تجاری نماینده هند و ترکیه با تاجران آرادی پروموشن ۹ و بالاتر
🕰️ ۶ دقیقه
۶. آراد برندینگ کلاهبرداریه؟
🕰️ ۱ دقیقه
۷. بازارسازی در تجارت
دسته اول مردمی هستند که در حال گشتن برای پیدا کردن محصول شما هستند که اگر آنها شما را بیابند و یا شما آنها را بیابید می گوییم بازاریابی چون بازاری یافت شده است.
- رشد پولی محصول شما از تورم هم بیشتر است.
- رشد محصول شما از تمام بازارهای سرمایه بیشتر است.
- محصول شما دست خود طرف می ماند و یا شما برایش خرید و فروش می کنید و مانند بورس و رمز ارز نیست که یک عدد باشد که به شبی پودر شود.
- محصول شما نیاز همه مردم است و این نیاز برطرف نمی شود و مانند ملک و ماشین نیست که محصول اضافی برای سرمایه گذاری باشد که بازارش برای سال ها بخوابد.
- محصول شما ارزش افزوده دارد و اگر در خرید و فروش قرار بگیرد علاوه بر رشدی که از تورم خواهد داشت رشدی هم از تجارت خواهد داشت.
اینها و ده ها مزیت دیگر می تواند به شما کمک کند تا شخص مقابل قبول کند پولش را از بازارهای سرمایه که خودشان باعث افزایش تورم و اکثرشان هم ربا هستند و غضب خدا را به همراه دارند بیرون بکشد و در تجارت و بیع که مورد تصدیق الهی هستند و موجب اشتغال و رونق تولید می شود مصرف نماید و یقینا خداوند به این مال برکت می دهد.
۸. ويژه بنگاه داران
اولین قانون چهارگانه اینست که شما را نکشد.
اگر دیگر جواب تلفنتان را ندهد و یا پیامتان را پاسخ ندهد در حقیقت شما را کشته است.
وقتی می توانی بگویی تو را نکشته است که حاضر است با تو حرف بزند و وقتی صدایت را قطع کند و تو را نشنود در حقیقت تو را کشته است.
دومین قانون چهارگانه اینست که بر روی شایدهای ذهنی اش کار کنیم.
این قانون دوم برای اینست که قانون اول را درست پیاده کنید.
می دانید چرا شما را می کشند؟
چون در ذهنشان یقینا می گویند ما نمی شویم.
اگر در ذهنشان ۵۰ درصد این احتمال را بدهند که شاید بشویم آیا شما را می کشند؟
هیچ گاه نخواهید در همان تماس های اول برایش تولید یقین کنید.
آرادی هایی که امروز وارد آراد شده اند هنوز این یقین کامل را ندارند که تاجر حرفه ای می شوند.
اکثر مردم وقتی در کاری وارد می شوند منطقشان اینست: بریم ببینیم چیه؟
اگر ذهنشان به این یقین برسد که یقینا چیزی نمی شوم شما را می کشد.
اگر ذهنشان را بخواهی به این یقین برسانی که یقینا می شوی هم می گوید داری فریبم می دهی یا اصطلاحا می گوید می خواهد مخم را بزند.
پس این تکنیک شاید بهترین تکنیک است.
با این منطق که فلانی پول که در تجارت است شاید تو یکی از تاجران بزرگ ایران شدی.
اینجا ذهنش به این فکر می افتد که راست می گوید شاید شدم.
فکر می کنید مردم که اینهمه صف در بورس تشکیل دادند و به رمز ارزها حمله ور شدند یقین داشتند که از این راه به سود می رسند یا با همین شایدها حمله کردند؟
بدانید که رساندن مردم به یقین فرآیندی نیست که به یک شب و دو شب و حتی یک ماه و دو ماه اتفاق بیفتد.
شما باید این شاید را در ذهنش ایجاد کنی که آن شخص در ذهنش بگوید راست می گوید خدا را چه دیدی شاید من هم از بزرگان شدم.
سومین قانون چهارگانه اینست که سود می بری و نفع می کنی.
و باز این موضوع ادامه موضوع دوم است یعنی من باید این شاید را در سود بردن جهت بدهم.
یعنی اینگونه جا بیندازم که فلانی اگر ارتباطت را با من قطع نکنی شاید سودهای زیادی از همنشینی با من بردی.
یعنی مهم است که به طرف مقابلم بفهمانم دلیل اینکه می گویم مرا نکش اینست که با کشتن من ممکن است سودهای زیادی از خودت قطع کنی.
فکر می کنید چرا خیلی از مردم هنوز هم پولشان را از بورس بیرون نمی کشند با اینکه شکست بورس قطعی است؟
چون عده ای در ذهنشان القا می کنند که شاید بورس دوباره به شما سود داد.
همین شاید سود دادن نمی گذارد بورس را در ذهنشان بکشند.
و این شاید هیچ وقت اتفاق هم نمی افتد در حالیکه شاید سود دادن تجارت قطعی و یقینی است اما چون ذهن طرف مقابل همراهی نمی کند به صورت شاید بیان می کنیم.
چهارمین قانون چهارگانه اینست که دقت کنیم اکثر مردم درکی از حقیقت ما ندارند.
یعنی هر چقدر بگویی همکاری با ما چه منافعی برایت دارد باز هم درک نمی کنند پس سعی نکنید خودتان را برای درک کردن آنچه درکش برایشان سخت است خسته کنید.
ما بارها از صفحه پروموشن و خدماتی که آراد به تاجران ارائه می دهد از تاجرانی که ماه ها و حتی نزدیک سال است وارد آراد شده است سوال پرسیدیم.
بیش از ۸۰ درصد تاجرانی که پولی برای پروموشن داده اند نمی دانند چه خدماتی به آنها می رسد.
این که پول داده نمی داند پس چه انتظاری دارید از کسی که پولی نداده است؟
توضیحات زیاد و خسته کننده درباره جزییات آنچه آراد برای رشدشان در نظر گرفته است نه تنها موجب فهمیدنشان نمی شود بلکه آنها را خسته می کند.
پس خیلی بر روی درک مردم حساب باز نکنید که خسته می شوید.
با خودتان این کلام خدا را زیاد تکرار کنید که فرمود:
وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
هنر یک بنگاه دار اینست که بتواند ذهن های مردمی که درک پایینی از اقتصاد و تجارت دارند به سمت تجارت میل دهد وگرنه اگر ما مردمی خردمند و عاقل داشتیم که همه تجارت را تصدیق می کردند.
فکر می کنید چرا اکثر مردم تجارت را تکذیب می کنند و ربا و سرمایه گذاری را تصدیق می کنند؟
چون ....
آفرین درست گفتید.
پس قانون چهارم اینست که خیلی بر روی درک و شعور مردم حساب باز نکنیم و تصورمان این نباشد که با مجموعه ای خردمندان و نخبگان در حال مذاکره ام.
و همین هاست که خدا می بیند و پاداشی عظیم برایتان در نظر می گیرد که چه خون دل ها خوردید برای به راه آوردن چنین مردمی.
اینها قانون های چهارگانه بود.
اما ابتدا متن نوشتیم که قانون ۴+۱.
یعنی باید به این چهار قانون یک قانون جداگانه اضافه کنید.
و آن قانون مرجع است.
مرجع یعنی چه؟
یعنی محل رجوع.
رجوع از رجع به معنای برگشت می آید.
قانون مرجع یعنی اینکه به مخاطبم بفهمانم که شما دیر یا زود به سمت من باز می گردید چون تمام راه هایی که کشور در طول این سال ها رفته همه به بن بست خورده است.
چرا آراد یقین دارد که اقتصاد ایران به دست او خواهد افتاد؟
چون آراد مطمئن است همه راه ها ایران را به نابودی می کشاند و مردم سال های سال دست و پا خواهند زد اما چون این مردم مورد عنایت امام زمان هستند خداوند نابودی مطلق را برای آنها نمی خواهد و روزی راه درست را پیدا خواهند کرد.
پس اینقدر دست و پا می زنند و در بدبختی ها می گردند تا نهایتا به تجارت می رسند.
و هر چقدر سال های بدبختی شان دور از تجارت بیشتر باشد زمانی که تجارت را بیابند مانند فرزندی که سال ها از آغوش مادرش دور مانده به او باز می گردند.
شما باید این موضوع را به مردم برسانید که شما اگر امروز هم به سمت پول و ثروت نیایید روزی مجبور خواهید شد که به این راه بیایید.
و چون دنبال راه واقعی نجات باشید راهی جز تجارت پیدا نخواهید کرد.
و چون بخواهید تاجر شوید مرجعی جز آراد نخواهید یافت.