۱. امامان شیعه ثروتشان را از چه راهی به دست آورده اند؟
برای تاجر عزیزمان شبهه ای درباره ثروت امامان شیعه پیش آمد بعد از دیدن فیلم استاد وحید در مدرسه تجارت.
ابتدا کامنت را با هم می خوانیم.
به اکثر مردم به دروغ گفته اند که امامان شیعه فقیر بوده اند.
عده ای از مردم که به کتب تاریخی و روایی مراجعه کرده اند و مصادیق بذل و بخشش ائمه را دیده اند فهمیدند که چه کلاه بزرگی بر سرشان رفته و رفتند سوال کردند پس اینها که خلاف گفته های شماست.
در جواب به آنها گفتند امامان شیعه این پول ها را از راه خمس و زکات به دست آورده اند.
یعنی چون دیدند دروغ اولشان بر ملا شد به دروغ دومی متوسل شدند.
به نظر شما دلیل اصلی این دروغگویی ها چیست؟
جواب ساده است.
اگر به مردم می گفتند امامان شیعه پولدار بوده اند و این پولها را از راه تجارت به دست آورده اند مردم هم به آنها می گفتند پس شما چرا به راه امامانی که ادعا می کنید شیعه آنها هستید نمی روید و تجارت نمی کنید؟
هیچ شیعه ای به شما نخواهد گفت شغل امامان شیعه تجارت بوده است مگر آنکه خودش تاجر باشد.
چون اگر شیعه ای بگوید شغل امامانم تجارت است و خودش تاجر نباشد خودش را محکوم کرده است چون از راه امامانش پیروی نکرده است.
برای همین است که اکثر آرادی ها می گویند قبل از آراد کسی به ما نگفت که امامان ما تاجر بوده اند.
فقط یک تاجر است که حاضر است بگوید امامان شیعه تاجر بوده اند.
خدا مرحوم کند شیخ انصاری رحمه الله علیه را که از بزرگان علمای اسلام بود و تاکید بر تاجر بودن اهل بیت داشت و خودش نیز تاجر بنامی بود.
تمام بزرگان از علماء به تاجر بودن اهل بیت تاکید داشته اند و الحمدلله که عالمانی پاک و منزه داریم.
آیا قبول دارید امیرمومنان علی علیه السلام فرمود: به خدا قسم کسی را به کاری امر نکرده ام مگر اینکه قبل از آن خودم را امر کرده باشم.
و یا روایتی که پیامبر شخصی را از خوردن خرما نهی نکرد و فرمود فردا بیا و چون فردا آمد نهی فرمود و چون درباره این کار از ایشان سوال شد پاسخ داد دیروز خودم خرما خورده بودم و نمی توانستم نهی کنم.
حال وقتی پیامبر خدا و امیرمومنان به مردم می گویند تجارت کنید تا خداوند به شما برکت دهد.
تجارت کنید تا خوار و حقیر نشوید.
تجارت کنید که خداوند تاجر راستگو را دوست می دارد.
آیا ممکن است مردم را به تجارت امر کنند و خودشان تجارت نکنند و از خمس و زکات ارتزاق نمایند؟
اول اینکه بدانید خمس و زکات سهم اهل بیت بود اما به فرموده خودشان، حاکمان ظلم و جور زمانه نگذاشتند تا مردم خمس و زکاتشان را به اهل بیت بدهند.
در ثانی اکثر مردم در زمان امامان شیعه نبودند و شیعه بسیار در اقلیت بوده است تا بخواهد خمس و زکاتی جمع شود.
ثالثا امامی که زندگی اش از خمس و زکات مردم بگذرد آیا شایسته امامت است؟ به نظر شما پروردگارتان چنین امامی را برایتان برگزیده است؟
یقینا خداوند منزه است از چنین اتهاماتی.
۲. چرا فکر می کنید اطرافتان تاجر نیست؟
مطلبی که درباره اطرافتان را از تاجران پر کنید نوشتیم بازخوردهای جالبی داشت که برخی اذعان داشتند که هیچ تاجری در اطرافشان نیست و در کل خاندان از همه شغل ها دارند جز تاجر.
نمونه اش کامنت عزیزمان که می خوانیم.
هیچ محل ناراحتی و نگرانی نیست.
اگر خداوند تو را در خانواده ای متولد کرده که هیچ تاجری در آن نیست در عوض در خانواده آرادی ات تاجران بسیار زیادی را به تو هدیه داده و برایت تقدیر کرده است.
شما برو و کسی که در خانواده ای تاجر به دنیا آمده که اطرافش را تاجران پر کرده اند با خودت که در آراد هستی مقایسه کن.
ببین آنها تاجران بیشتری در اطرافشان دارند یا تو؟
آن وقت به لطف خداوند درباره خودت خوشنود می شوی که خداوند چیزی را به تو عطا کرده که به آنان عطا نکرده است.
اینجا فقط اختیار توست که باور کنی آرادی ها خانواده تو هستند یا اینکه این موهبت الهی را نادیده بگیری.
اگر در ذهنت بیاید برخی از آرادی ها به تو خیلی اعتبار نمی دهند مطمئن باش در فامیل و خانواده ات هم اینطور نیست که همگان تو را حلوا حلوا کنند.
پس با این خانواده آرادی ات انس و الفت بگیر که راه رشد در همین الفت گرفتن هاست.
۳. ترجمه غلط از صدت را بگذار.
بارها از زبان مدیران ارشد شنیدیم که در تجارت صد خود را بگذاریم.
در دو کامنتی که در ادامه می بینیم برداشتی غلط از صدت را بگذار شاهد بودیم که می خواهیم آن را اصلاح کنیم.
ابتدا دو کامنت را با هم می خوانیم.
این عزیزان گمان می کنند منظور از صد گذاشتن از نظر زمان است.
یعنی در ۲۴ ساعت باید غیر از خوابیدن بقیه زمان را به تجارت اختصاص دهم تا بشود ۱۰۰ در تجارت.
در حالیکه اصلا اینگونه نیست و مدیران ارشد بارها همین موضوع را یادآوری کرده اند.
شما زمان هایی مجبور به انجام کارهایی هستید که هیچ گریزی از آن نیست.
مثلا می خوابید، غذا می خورید و یا حتی فعلا در کاری مشغول هستید و نمی توانید آن را ترک کنید.
ما با این زمان ها کاری نداریم.
می ماند زمان های دیگری که اختیارش دست خودتان است.
صدت را بگذار یعنی اولا از نظر زمانی آن تایم ها را به کاری غیر از تجارت اختصاص نده.
دوم اینکه در آن زمان ها با تمرکز کامل در تجارت باش.
دیگر اینستاگرام گردی های بی فایده را کنار بگذار.
ساعت ها وبگردی بی ارزش نداشته باش.
اینقدر پای فیلم و سریال ها و کلیپ های آپارات و فیلیمو و غیره و غیره ننشین.
وقتی هم می خواهی کار تجاری انجام دهی کاری نکن که تمرکزت را کم کند.
اگر از کارهای بیهوده زندگی ات زدی و آن ها را خرج تجارت کردی یعنی صدت را گذاشتی.
ما با زمان های اجباری زندگی ات که باید آنها را بگذاری کاری نداریم.
در زمان هایی که خرج امور بیهوده و کم فایده می کنی و از تجارت دور می مانی غصه می خوریم.
۴. آراد در چیدمان بنگاه ها دخالت نمی کند.
چند روزیست که برخی از عزیزان پیشنهاد می دهند که آراد بیاید و چیدمان بنگاه ها را مشخص کند یعنی آرادی های قوی و قدیمی را در بنگاه ها پخش کند تا همه بنگاه ها قوی شود.
و آراد یقینا این کار را نخواهد کرد و دلیلش را هم خواهم گفت.
ابتدا کامنتی که عزیز دلی برایمان نوشته با هم بخوانیم تا بعد جواب دهیم.
همه ما پول می خواهیم از مسیر تجارت.
پس هدف اصلی بنگاه ها چیست در حالیکه همه یک چیز را می خواهند؟
مردم را سلیقه های مختلفی است.
می خواهیم هر کسی با هر سلیقه ای که دارد تجارت کند.
برای اینکه بخواهیم همه سلیقه ها را پوشش دهیم باید کاملا بنگاه ها را آزاد بگذاریم تا هر کسی با هر کسی که دوست داشت تشکیل بنگاه بدهد.
اینکه آراد بیاید و دستور دهد فلانی شما در فلان بنگاه باش نقض همین سلیقه های فردیست.
وقتی ما در ابتدای تشکیل بنگاه ها و در هیات مدیره آنها بخواهیم سلیقه ها را نادیده بگیریم یقینا نخواهیم توانست در ادامه هم به سلائق مردم اهمیت دهیم.
پس اجازه دهیم بنگاه ها با هر سلیقه ای شکل بگیرند تا مردم هم با هر سلیقه ای جذب بنگاه مورد نظر خود شوند.
دستوری رفتار کردن و امر و نهی کردن به بنگاه ها به شدت برای رسالت اصلی بنگاه ها مضر و خطرناک است.
ما سال ها در این کشور و کشورهای دیگر دستوری مدیریت کردن را دیده ایم و ضربه هایش را خورده ایم.
پس نباید با رفتارهای دستوری مانع از علاقه مردم به پیشرفت شویم.
تنها دستور آراد برای بنگاه ها اینست که مردم را از تجارت دور نکنند.
۵. تفکر غلطی که خدمات باید به همه تاجران داده شود.
برخی از تاجران معتقدند خدماتی که مثلا آراد برای تاجران ضریب پروموشن ۹ می دهد باید به تاجر ضریب پروموشن ۱ هم بدهد.
نمونه ای از این کامنت ها را بخوانیم.
سوال اینجاست که پس چرا اصلا ضریب پروموشن طراحی شده است؟
انگار گروهی درک نمی کنند هر چه آراد پولدارتر باشد می تواند تجارت ایران را بهتر رشد دهند.
آنها فقط خودشان را می بینند و برایشان مهم نیست آراد فقیر باشد یا پولدار؟
پدر فقیر نمی تواند از فرزندانش حمایت کند پس کمی پولدار بودن پدرتان هم برایتان مهم باشد.
در ثانی کسی که بخواهد به تجارت امیدوار شود با این حجم از مستندات عقلی و نقلی و این حجم زیاد از موفقیت های تاجران آرادی امیدوار می شود.
کسی که به اینها امیدوار نشود به چیز دیگری هم نمی شود.
آراد متناسب با خدماتی که ارائه می دهد ضریب پروموشن هایی تعریف کرده که اگر بخواهد به همه یک خدمت ارائه کند هم به دور از عقل است و هم به دور از حکمت.
۶. پیوستن به بنگاه ها جدا شدن از آراد نیست.
عده ای از عزیزان تاجر گمان کرده اند اگر به بنگاه ها بپیوندند یعنی از آراد دور شده اند.
با هم نمونه این کامنت را می بینیم.
خودتان به یک سوال جواب دهید.
بنگاه ها تعالیمشان را از کجا می گیرند؟
بودجه هایشان را از کجا می گیرند؟
هیات مدیره بنگاه ها را چه کسانی تشکیل می دهند؟
عمده اعضای بنگاه ها چه کسانی هستند؟
بنگاه ها در کجا به هم پیوند می خورند؟
وقتی جواب همه این سوال ها آراد و آرادی هاست پس چرا اینگونه برداشت کنیم که پیوستن به بنگاه مساوی با جدا شدن از آراد است؟
اگر شما هر روز به سایت آراد سر بزنید و در بخش های مختلف آن مشارکت کنید مطمئن باشید هیچ وقت از آراد جدا نخواهید شد.
اگر با پیوستن به بنگاه ها، ارتباطتان را با سایت کم کنید بزرگترین ضربه را خواهید خورد و این مساوی با دور شدن از آراد است.
۷. اینقدر خودزنی نکنید. تاکنون هیچ فروشی نداشته ام بزرگترین خودزنی است.
یکی از بزرگترین خودکشی ها و خودزنی ها در تجارت که عموما برای تازه واردها پیش می آید اینست که می گویند تاکنون هیچ فروشی نداشته ام.
این عزیزان این سخن را از روی صداقت می گویند و می خواهند بعد از این جمله ابراز محبتی به آراد نمایند اما نمی دانند که در حال خودزنی و نابودی تجارت آینده خود هستند.
نمونه ای از این کامنت ها را بخوانیم.
عزیزانم شما وقتی می گویید تاکنون فروشی نداشته ام بقیه آرادی ها کامنت و حرفتان را می خوانند.
با خودشان می گویند پس این تاجر نیست.
می دانید چقدر طول می کشد تا بتوانید بعد از اینکه به شما بی اعتماد شدند دوباره اعتمادشان را برگردانید.
چه لزومی دارد که اظهار ضعف می کنید؟
مگر کسی از شما پرسیده فروشی داشتید یا نداشتید که اینقدر راحت می گویید من یک بی تجربه ام.
فکر می کنید بقیه بعد از فهمیدن این موضوع اعتباری برایتان قائل هستند؟
نمی گوییم به دروغ بگویید فروشی داشته اید اما چه لزومی دارد که اظهار کنید فروشی نداشته اید؟
شما اگر بمانید دیر یا زود اولین فروش را تجربه خواهید کرد اما این تفکرات منفی که از خودتان در ذهن بقیه آرادی ها ایجاد می کنید را به این زودی ها پاک نخواهید کرد.
اینقدر خودزنی نکنید.
نه در کامنت ها نه در میتینگ ها نه در دورهمی ها.
چقدر جذابند تازه واردهایی که حتی فروشی نداشته اند اما طوری آینده تجاری شان را امروز زندگی می کنند که انگار سال های سال تاجر بوده اند.
اینها هستند که با این نوع رفتارشان اعتماد مشتری ها و تامین کننده ها را به خود جلب می کنند و تاجران موفقی خواهند شد.
۸. مگس نباشیم.
این چندمین بار است که درباره مگس و مگس صفتی توضیح می دهیم و از خوانندگان زنبور عسل صفت آرادی پوزش می طلبیم که تکرار می کنیم.
مجبوریم آنقدر تکرار کنیم که مگس صفتان تغییر رویه دهند چون زیبنده آرادی نیست مگس صفت بودن.
اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهیم تا خوانندگان جدید هم بدانند قضیه مگس و زنبور عسل چیست.
شما اگر در اتاقی هزار شی مختلف قرار دهید که فقط یکی از آنها گل باشد زنبور عسل را می بینی که بر روی همان گل می نشیند.
و اگر در همین اتاق یک نجاستی در گوشه اتاق قرار گیرد مگس را می بینی که بر روی آن نجاست می نشنید.
اجازه دهید مثال را کمی ملموس تر کنیم تا متوجه شوید.
ما روز گذشته مطلبی نوشتیم با عنوان ۹ موضوع جذاب.
این متن طبق محاسبه نرم افزار تعداد شمارش کلمات ۲۹۹۴ کلمه بود با ۱۴۰۶۵ کاراکتر.
در بخش کوتاهی از این مقاله که شامل ۱۰۴ کلمه با ۴۷۷ کاراکتر بود به صورت کاملا عامدانه نجاستی را قرار دادیم.
چند درصد متن را شامل می شد؟
کافیست ۱۰۴ را تقسیم بر ۲۹۹۴ کنیم تا به عددی کمتر از ۴ درصد برسیم.
مگس صفت ها اینگونه اند که هیچ کاری با ۹۶ درصد سالم و پاک متن ندارند و فقط و فقط بر روی همان نجاست می نشینند.
کامنت های زیر را با هم ببینیم که بدون هیچ حرفی درباره ۹۶ درصد سالم فقط به نجاست متن حمله ور شدند.
نویسنده ۱۰۴ کلمه نوشته اما مگس صفتان بیش از ۱۰۴ کلمه درباره آن حمله ور شده اند.
سوال اینجاست که چرا درباره بقیه متن هیچ حرفی نزدند؟
چون این ها رفتارشان مانند مگس است.
مگس اگر هزار چیز خوب برایش قرار دهی نمی بیند و فقط ترجیحش بر نجاست است.
نویسنده از اینکه به او حمله ور شده اند نگران نیست هر چند هر بار تذکر دریافت می کند و فیتیله اش را کم می کنند.
بحث ما درباره تجارت است.
انسان مگس صفت در تجارت به هیچ رشدی نمی رسد.
شما با مگس صفتی نمی توانید تاجر شوید.
در تجارت نیاز است تا زنبور عسل باشید.
باید خوبی های مشتری ات را ببینی و پررنگ کنی.
خوبی های تامین کننده ات را ببینی و پررنگ کنی.
فکر کردی اگر مگس صفت باشی و بخواهی بدی های مشتری و تامینت را به رویشان بزنی حاضرند ثانیه ای با تو همکلام شوند؟
فکر کردی آنها نویسنده آراد هستند که بتوانی آنها را بشوری و آفتاب دهی؟
نه عزیز دلم.
با اولین مگس صفتی که از تو ببینند بلاک می شوی.
و این یعنی مرگ تو در تجارت.
مگس صفت نباش.
از زنبور عسل یاد بگیر.
۹. نادانان در مثال می مانند و دانایان به اصل مطلب پی می برند.
ما در مطلب قبل مثال زدیم که تجارت مانند زن خراب نیست.
طرف نوشته چرا گفتید زن خراب و نگفتید مرد خراب؟ 😁
عزیزان اصلاح می کنیم در تجارت مانند مرد خراب و پسر ترشیده نباشید.
یا می گوید چرا ترویج زن صیغه ای را می کنید؟! 🤯
ما که کوبیدیم کجا ترویج کردیم؟
نویسنده خواست با مثالی که به ذهن ها نزدیک است بگوید تجارت را اولویت قرار دهید.
شما چرا در مثال می مانید و اصل مطلب را درک نمی کنید؟
به قول مرحوم ملا احمد نراقی که نادانان در مثال می مانند و دانایان به اصل مطلب پی می برند.
اینقدر با گیر کردن در مثال ها به دیگران نشان ندهید که دچار جهلی عمیق هستید.
نویسنده باید از این به بعد در مثال ها حواسش باشد که عده ای نمی خواهند منظور را درک کنند و می خواهند به مثال گیر بدهند.
از تیم نویسندگانم درخواست عاجزانه دارم از این پس هر وقت در مثالی گروهی از مردان را مخاطب قرار دادم حتما یادآور شوند که زنان را هم مخاطب قرار بدهم و هر وقت گروهی از زنان را مخاطب قرار دادم گروهی از مردان را هم بگویم تا موجب دلخوری نشود.
چون در لحظه نوشتن، دختر ترشیده در ذهنم آمد و واقعا پسر ترشیده نشنیده بودم که از امروز سعی می کنم این را هم استفاده کنم.
پس عزیزان یادتان باشد تجارت پسر و دختر ترشیده نیست.
تجارت زن و مرد خراب نیست.
دقت کردید که در جمله اول پسر را زودتر آوردم و در جلمه دوم زن را؟ تا نگویند چرا در هر دو مثال اول زن ها را آوردی.
تجارت مرد و زن صیغه ای نیست؟
تجارت زن و مرد موقت نیست؟
باید زوج به کار ببرم که یک بار مرد اول بیاید و یک بار زن تا بهانه ای نداشته باشند.
خدایا شکرت.
