- با صاحبان رسانه مذاکره کنیم و آنان را از غلطشان مطلع نماییم و به راه راست بیاوریم.
- خودمان صاحب رسانه ای مستقل باشیم.
حالت اول در صورتی کارساز است که اهالی رسانه واقعا در خواب باشند و خودشان را به خواب نزده باشند تا بشود آنها را آگاه کرد و بیدار نمود.
ضمنا حرکتشان در راه صحیح جدید منافع گذشته شان را خراب نکند.
همینقدر سربسته بگوییم که تغییر زاویه ۱۸۰ درجه ای اهالی رسانه از وارد شدن شتر در سوراخ سوزنی سخت تر است.
ما هنوز از آنان به صورت کامل قطع امید نکرده ایم و هر روز با آنها مذاکره می کنیم اما توصیه اینست که یادگاری هایمان را روی دیوارشان ننویسیم.
اما حالت دوم که بسیار هم کارآمد است و جواب می دهد.
شما به تاریخ قبل از جمهوری اسلامی نگاه کنید در می یابید که شیعه هیچگاه رسانه سازمانی یا حکومتی مستقلی نداشته و این مردم بودند که محبت پیامبر و اهل بیتش که درود خدا بر آنان باد را سینه به سینه و نسل به نسل در وجودهای یکدیگر به ودیعه و امانت سپردند.
حتی زمانی که پیامبر خدا دست علی امیرمومنان را در غدیر خم بالا برد سپس فرمود: حاضران به غائبان برسانند.
با آنکه خودشان حاکم جامعه اسلامی بودند چون می دانستند که پس از ایشان، حکومت از دست صالحان خارج می گردد امر ترویج ولایت را به مردم سپردند و مردم را به ترویج حق شایسته تر دیدند.
رسانه های مستقل ما کدامند؟
هر کدام از ما آرادی ها صاحب رسانه ای هستیم.
- سایت هایمان.
- شبکه های اجتماعی هایمان.
- اقوام، دوستان، آشنایان و همکارانمان که به صورت حضوری با آنها در ارتباطیم یا اصطلاحا چهره به چهره با آنها زندگی می کنیم.
- تشکیل و حضور در کانون های مردم نهاد (NGO) و شرکت های دانش بنیان و محافل علمی و مذهبی.
در این مطلب قصد ورود به جزییات این چهار روش را نداریم با آنکه پیشتر درباره برخی از این ها صحبت کرده ایم و در آینده باز هم صحبت خواهیم کرد فقط همینقدر بدانیم که ظرفیت های رسانه ای زیادی داریم که تنها کافیست آنها را شکوفا کنیم.
درباره محتوای رسانه ای هم مشکلی نداریم چرا که هم می توانیم خودمان تولید محتوا نماییم و هم از تولیدات واحد رسانه آراد برندینگ، خبرها و فیلم های سایت به صورت مستقیم و یا اقتباسی بهره مند شویم.
سود و نفعش چیست؟
یقینا آگاه سازی مردم درباره راه درست کسب درآمد برکات و حسنات اُخروی زیادی دارد.
و به جهت دعای خیر مردم از پیر و جوان، زن و مرد، کوچک و بزرگ همواره تقدیرات زندگی انسان به بهترین شکل ها رقم خواهد خورد.
اما ما همواره معتقدیم باید علاوه بر آخرت و ثواب، دنبال دنیا و پول هم باشیم چرا که الدنیا مزرعه الاخره.
پس سوالمان را اینگونه اصلاح می کنیم.
سود و نفع مالی اش چیست؟
چقدر دلار یا تومان در این کار وجود دارد؟
چگونه می توانیم رسانه مان را پولساز کنیم تا همواره انگیزه قدرت بخشیدن به آن را داشته باشیم؟
آراد هم که هر روز بر روی تقویت رسانه خودش هزینه می کند و وقت می گذارد توانسته آن را به صنعتی پولساز تبدیل گرداند پس لطفا از فکرهای فقط آخرتی خارج شوید که یقینا دیر یا زود سرد می شوید یا مانند خیلی ها که روز اول با نیت آخرت شروع کردند و در انتهایش کم آوردند و برای جبران سال هایی که از دنیا سهمی برنداشتند به یکباره اختلاس گر شدند خواهید شد.
پس بیاییم از همین روز اول دنیا و آخرتمان را با هم جلو ببریم که فردا بدهکار و طلبکار خود و خانواده هایمان نشویم.
هدف گذاری کنید.
برای اینکار اول هدف را معلوم می کنیم.
هدف اینست که مردم را امیدوار کنیم به اینکه می شود اقتصاد را درست کرد.
می شود درآمدها را رشد داد.
راه نجات هست.
و آن هم تجارت است.
اگر مردم همین را بفهمند و قبول کنند از شما یک راهکار عملیاتی می خواهند.
دو حالت برایشان در نظر بگیرید.
لطفا با احتیاط در این دسته بندی عمل کنید چون اگر اشتباه عمل کنید سود و نفع خودتان و او را کم نموده اید.
دسته اول کسانی که تشخیص می دهید آنها هیچ مهارتی در زمینه فروش و تجارت ندارند.
از اینها می توانیم برای تولید محتوا و انتشار آنها بر روی رسانه هایمان استفاده کنیم.
مثالی می زنیم تا درکش راحت تر شود.
به طور مثال خواهر یا برادری دارید که هیچ رقمه توان فروش ندارد.
از او بخواهید برایتان تولید محتوا کند و آن را بر روی سایت خودتان و پست مهمان آراد برندینگ انتشار دهد.
طبیعتا از اثر کار او لید و سیگنال هایی خواهید داشت.
مقرر کنید هر چقدر از آن لید و سیگنال ها به سود و معامله رسیدید فلان درصدش را به او خواهید داد.
پس سعی می کند که خوب بنویسد تا لید و سیگنال هایتان هم زیاد شوند و هم باکیفیت باشند.
و در سایر زمان ها هم برایتان دعا می کند تا تجارتتان بگیرد چرا که سود خودش را در رشد شما می بیند.
اینکه اکثر فامیل و آشنایتان از اینکه وارد تجارت شده اید ناراحتند به جهت آنست که سهمی از رشد شما در رشد خودشان نمی بینند.
شما باید آنها را شریک تجاری خود نمایید اما نه شریکی که بخواهد اظهار نظر کند بلکه به همین اندازه که بخشی از کارتان را پیش ببرد و در سایر اوقات دعاگویتان باشد و بدگویی های پشت سرتان را در نطفه بخواباند.
دسته دوم کسانی هستند که پتانسیل فروش و هنر مذاکره دارند.
به آنها نمایندگی محصولاتتان را بدهید.
به طور مثال فلان فامیل و دوست و آشنا را در خارج از کشور دارید.
وقتی رسانه های شبکه اجتماعی تان فلان باشد او هم شما را به عنوان تاجر خواهد دید و یا خودش به شما پیام خواهد داد و یا بعد از گذشت چند ماه که استوری ها و استاتوس هایتان را دید می توانید پیشنهاد تجاری پذیرش نمایندگی تان را با او مطرح کنید.
و یا در همین کشور که رسانه هایتان را قوی می کنید خیلی ها با شما ارتباط خواهند گرفت و از شما سوال می کنند که چگونه می توانم درآمدم را افزایش دهم؟
اینجاست که می گویی با گرفتن نمایندگی محصولات خودم.
در استان ها و شهرهای مختلف رفته رفته نمایندگی هایتان فعال خواهد شد.
اینجاست که هر چقدر رسانه تان قوی تر شود سود مالی تان نیز بیشتر خواهد شد چرا که عده ای برایتان کار افزایش لید و سیگنال را انجام می دهند و عده ای هم کار مذاکره و فروش را.
اینها همان کارهاییست که آراد برندینگ سال های سال انجام داده و جواب گرفته است.
و ما چیزی که برایتان سود داشته باشد را از شما مخفی نمی کنیم.
نکته اصلی کجاست؟
فقط نکته اینست که برخی از شما همین رمز و رازها را اصلا نمی شنوید یا یک خط در میان به سایت می آیید و می شنوید.
و بعضی وقت ها می شنوید اما سرسری پس درست نمی فهمید که چه گفتیم.
باید با دقت بخوانید و چند باره بخوانید سپس درباره متنها، پادکست ها و فیلم ها به تفکر بنشینید که آراد چه گفت و چگونه می توانم آنها را اجرایی کنم؟
و در گام سوم بعد از اینکه فهمیدید در برخی از موارد باور نمی کنید و در ذهنتان می گویید نه جواب نمی دهد.
همین باور نکردن هاست که قدرت عملتان را هم از شما می گیرد.
و در گام چهارم هستند کسانی که می شنوند می فهمند باور هم می کنند اما موقع عمل که می رسد تنبلی ها و بهانه ها شروع می شود و اراده عمل از آنان سلب می گردد.
پس پیروز کسیست که بشنود و بفهمد آنگاه باور کند سپس به کار ببندد تا رستگار شود.
که اگر اینگونه رفتار نکند روزی را خواهد دید که گوینده ای در گوش سمت راستش می گوید.
إِسمَع إِفهَم یا فُلان بن فُلان.
بشنو بفهم ای فلانی پسر فلانی.
و آن وقت دیگر دیر شده است.