تمرین در نوشتن و اجرا
جهت افزایش اعتبار برند این تاجر آرادی مان، سایت salmanwash.com را کلیک نموده و از مطالبش دیدن فرمایید.
رحمان گلزار
انسان بی زبان به مانند چوب
سلام وقت بخیر.
چند روز پیش داشتم به فردی که دائم می گفت من نمی توانم و خیلی سخته می گفتم.
برادر نگاه کن.
سخته ولی آخرش که چی؟
مگر نمی گویی می خواهم در تجارت موفق بشوم؟
خب این سختی را به جون بخر و روزی چند دقیقه ای با خودت صحبت کن تا قوی بشوی.
این مثال را زدم و بهش گفتم.
فرق ما انسان ها با بقیه موجودات کره زمین در چی است که برتر شده ایم؟
گفت عقل و حرف زدنمون.
بهش گفتم نگاه کن اگر یک انسان را بگذاری کنار یک چوب و آن انسان عقل و زبان نداشته باشد.
هیچ فرقی با آن چوب را ندارد.
چه بسا که چوب فایده اش از این انسان بی زبان خیلی بیشتر است.
انشاالله همگی این تمرین ها را تا آخر هفته انجام بدهیم تا هر روز نسبت به روز قبل قوی تر بشویم.
نویسنده: جمشید دیانتی مشاور تجاری آراد برندینگ
نویسنده: جمشید دیانتی مشاور تجاری آراد برندینگ
تغییر یک شب نیست
به شخصه در آراد روند این آموزش ها و تمرین ها را طی کردم.
یادمه دو سال پیش اولین بار جلوی دوربین برای ضبط یک کلیپ رفتم و به شدت استرس داشتم و حتی جملاتی که می خواستم بگم هم از ذهنم می رفت تا کم کم توانستم خیلی راحت حتی با یکبار ضبط هم ویدیو مورد نظرم را بگیرم.
شروع پخش زنده ها چالش جدید و جذاب دیگه ای بود برام که اولین بار یکسال پیش یادمه بعد از دو سه دقیقه حرف زدن از شدت استرس کل صحبتام یادم رفت.
استاد وحید بهم متن دادند که چی بگم و بعد از چند ماه البته با آموزش های استاد تالیا و همچنین حمایت و راهنمایی استاد وحید خیلی راحت چند تا تیتر بهم می دادند و جلوی دوربین خیلی ساده در رابطه با موضوعات مختلف صحبت می کردم.
اوج این تمرین ها زمانی بود که در مناظره هایی که برگزار شد کاملا ریلکس استدلال هام را بیان می کردم و زبان بدن را هم می توانستم به راحتی اجرا کنم.
واقعا همه این مهارت ها اکتسابیه و فقط نیاز به تمرین و تکرار دارد.
بیان کردن این موضوعات باعث شد که یادآوری بشود برام که چقدر تغییر کردم و واقعا این ها را مدیون آراد و خصوصا استاد تالیا و استاد وحید عزیز هستم.
نویسنده: صادق جلیلی مشاور تجاری آراد برندینگ
نویسنده: صادق جلیلی مشاور تجاری آراد برندینگ
کاش زودتر با آراد آشنا می شدم
بین سالهای1387 تا 1391 در شهر زنجان مسئول بازاریابی شرکتی بودم که در زمینه خرید و فروش کپسولهای آتشنشانی کار می کردم و برای برند شدن و جلب اعتماد مجبور بودم کاری کنم که تمام زنجانی ها مرا بشناسند.
پس از ابتدای روز که عموم مردم با اتوبوس به سرکار می رفتند دو کپسول آتش نشانی یکی بزرگ و یکی مخصوص خودرو در دست می گرفتم و در جایی از اتوبوس می ایستادم تا همه ببینند و بدون گفتن حتی کلمهای پس از گذشت دو سه هفته افراد نزدم می آمدند و می پرسیدند شما کارتان در این زمینه است.
مثل اینکه کارتان خوب است آخه هر روز داریم شما را می بینیم و من هم شروع می کردم به صحبت تا جایی که تقریبا تمام افرادی که با اتوبوس در تردد بودند مرا می شناختند و بعضی هایشان مسئولین اداراتی بودند و از من دعوت می کردند که به دیدنشان بروم و به مرور چنان شد که بدون پرداخت پول همه کسانی که در کسب و کاری بودند با این اینکه حتی نام مرا نمی دانستند می گفتند آن پسر جوانی که چشمهای رنگی دارد و کارش کپسول آتشنشانی است کار را به او بدهید.
اگر آن زمان کمی اطلاع از شیوههای آراد می داشتم چقدر کارم سریعتر و قویتر پیش می رفت.
نویسنده: محمد رئوف مهاجری مشاور تجاری آراد برندینگ
محمد رئوف مهاجری مشاور تجاری آراد برندینگ