در این مقاله قصد داریم به عواملی که موجب شکست یک تاجر می شود بپردازیم این عوامل هر چند به ظاهر مهم نیستند ولی می توانند مسیر رشد یک تاجر را دقیق تر کنند در این رابطه به صحبت های استاد وحید حاجی آقازاده مدیر راهبردی شرکت آرادبرندینگ می پردازیم.
عقاید ساده عقاید محکم هستند و عقاید محکم همان عقاید ساده اند پس محکم ترین عقایدمان هم همان عقاید دوران کودکی مان است و چون این عقاید را مرور نمی کنم و دست نخورده می گذاریم در گوشه ذهنمان بمانند ما دقیقا از سمت همین ها ضربه می خوریم.
- بیشتر بخوانید: استاد وحید حاجی آقازاده و ابعاد تغییر یک تاجر
تفاوت با خواسته ها
گاهی اوقات من به عنوان یک انسان با خواسته هایم 180 درجه تفاوت دارد این من می توان من کارگر باشد یا من تاجر یا هر من دیگری که در هر حال باید با شغلی که دارد کپی برابر اصل باشد در واقع مختصات من با جایی که می خواهم باشم باید همخوانی داشته باشد.
برای مثال وقتی من می خواهم در حوزه صادرات تاجر باشم ویا در حوزه داخلی تجارت کنم آیا شخصیت من اجازه می دهد که عکس های سلفی بگیرم و در پروفایل فضای مجازی به اشتراک بگذارم؟ یا من به عنوان مدیر ارشد یک شرکت بزرگ تجاری وقتی داخل جلسه هستم و در همین حین وزیر اقتصاد کشور را می بینم باید به ذوق و هیجان بیایم و خودم را گم کنم و یا اینکه با احترام و مناسب با شخصیتی که دارم برخورد کنم؟
به عبارتی دیگر من وجودی ام باید با شغل و هدفم یکی شود یعنی رفتار و درونم با میزان پولی که می خواهم به دست بیاورم هماهنگ باشد برای مثال در مسابقات رالی نمی توانم با پراید شرکت کنم و قرار نیست انتظار داشته باشم که چون استعداد دارم اجازه دهند با پراید مسابقه بدهم.
خود انضباطی
کسی که به شکلی عمیق دنبال سود و موفقیت است باید خود انضباطی هم داشته باشد کسی که خود انضباطی ندارد پر از ناتمام ها است این فرد آدم نصف و نیمه رها کردن است یعنی کاری را شروع می کند ولی ادامه نمی دهد و رهایش می کند.
چنین فردی نمی تواند وارد تجارت شود چون ممکن است در اوج کار یکدفعه همه چیز را رها کنید اکثر این افراد همیشه شاکی هستند و تمام کارها و حرف هایشان تاریخ انقضا دارد.
هدف های پر رنگ
هدف های خودتان را پررنگ نکنید هدف را بزرگ کردن کار منطقی نیست بلکه فقط یک بار هدف را برای خودتان مشخص کنید و سپس فقط عمل کنید و جهت هدف را برای خودتان مشخص نمایید.
بی حوصلگی دائمی
بزرگترین تهدید یک تاجر بی حوصلگی دائمی است یک تاجر وقتی کار تجارت را شروع می کند زمانی که شکست بخورد اگر دچار خستگی نباشد مجدد بلند می شود و دوباره شروع می کند ولی اگر دچار بی حوصلگی مزمن باشد نمی تواند ادامه دهد.
هیچ چیزی مثل بی حوصلگی نمی تواند یک آدم را به زمین بزند در واقع بی حوصلگی قاتل کسب و کار است.
رها نکردن
این مورد را با یک مثال توضیح می دهیم اگر شما عاشق ورزش دوم شده اید پس ورزش اول را رها کنید چرا که ورزش اول اگر برای شما جذابیت و پرکنندگی داشت عاشق ورزش دوم نمی شدید.
کارمندی که وارد حوزه تجارت می شود اگر شغل کارمندی برایش راضی کننده بود هرگز سمت تجارت نمی رفت بنابراین نباید به دوربرگردان فکر کند چرا که این دوربرگردان ها قاتل تغییر هستند.
من اگر دنبال یک زندگی جدید هستم نباید به اولی فکر کنم و به سمت آن برگردم به گذشته برنگردید گذشته اگر خوب بود شما را به سمت شرایطی سوق نمی داد که دنبال گزینه دوم باشید.