برای جذب مشتری و وفادارسازی یا مدیریت او نیز باید برنامه ریزی کرد، حتی برای ساختار تولید محتوا و تبلیغاتی که در اختیار داریم نیز نیاز به برنامه ریزی خواهیم داشت.
ایجاد ساختار های تبلیغاتی
برنامه ریزی برای ایجاد ساختار های تبلیغاتی نیاز است اول از همه من باید تبلیغ کنم تا مشتری بیاید چون فهمیدم پول دست مشتری است. برای این که من بتوانم پول را از مشتری بگیرم و به او کالا بدهم باید این مشتری بتواند با من ارتباط بگیرد، برای اینکه بتواند با من ارتباط بگیرد ما باید تبلیغ کنم تا این مشتری بفهمد که من وجود دارم، بعد از تبلیغ با من ارتباط می گیرد و بعد ما وارد مذاکره، پیگیری سفارش، گرفتن پول و تحویل کالا می شویم، پس باید گام به گام همه این بخش ها را یاد بگیرم.
ایجاد ساختار تولید محتوا
وقتی گفته می شود تبلیغات، خب کجا تبلیغات کنیم؟ حالا مشخص شد کجا تبلیغات کنیم برای تولید محتوا چه کار کنیم؟ چه پیامی را می خواهید تولید کنید؟ چه حرفی را می خواهید بزنید؟ این ها خیلی مهم است، پس مدل تولید محتوا نیز اهمیت دارد.
ایجاد ساختار انتشار محتوا
بعد از تولید محتوا چیزی که مهم است این است که کجا می خواهید منتشرش کنید؟ مثلا الان ساعت ۴ و ۳۷ دقیقه است، آیا این ساعت برای انتشار محتوا مناسب است یا نه؟ می دانید که چه ساعت و چه روزی باید محتوا منتشر شود؟
در این چند روز خیلی ها با آراد ارتباط گرفتند و می گفتند که حجم مشتری هایمان خیلی زیاد است، یکی از افرادی که در حوزه پارچه های بیمارستانی کار می کرد، می گفت من حداقل ۵۰۰ تا ۱۰۰ مشتری دارم و تا گوشی را قطع می کنم بلافاصله مشتری بعدی زنگ می زند و من نمی دانم چطور باید این هزار مشتری را در روز مدیریت کنم، باید چه کار کنم؟ که آرادی ها به او گفتند باید چه طوری این مدیریت را انجام دهد.
اما چه اتفاقی می افتد که در یک سری از ایام حجم مشتری ها به شدت افزایش پیدا می کند و در بعضی ایام حجم مشتری ها کم می شود؟ آیا شما دلیلش را می دانید؟ برایش تحلیل دارید؟ این موضوعات خیلی مهم است اگر درست نتوانید این مسائل را درک و شناسایی کنید شکست می خورید روزهایی که باید شما پول بگیرید به فکر تبلیغ هستید، روزهایی که باید تبلیغ کنید به فکر پول گرفتن هستید، جاها را اشتباه تشخیص می دهید، جا که به هم بریزد برنامه اشتباه در می آید و به آن اتفاقی که باید می افتاد و آن هدفی که داشتیم نمیرسیم.
باید ساختار داشته باشیم، باید هر چیزی در جای خودش تنظیم شده باشد، در کار خودتان نظم داشته باشید و با بی نظمی کار نکنید. مثلا من مشاور می دانم امسال در چه روزهایی و در چه ساعت هایی پخش زنده دارم، این ها منظم و برنامه ریزی شده است، من می دانم امسال در رابطه با چه مسائلی می خواهم با شما حرف بزنم، پس محتوایم را مشخص کردم، زمان بندی اش کردم. آیا شما هم در کسب و کارتان این کار را انجام می دهید؟ بیشتر منظورمان با کسانی است که موفق نیستند،
آنهایی که موفق هستند در جلسات حضوری شرکت می کنند، مشاورین با این افراد صحبت می کنند و به آن ها برنامه می دهند، ما به این افراد کاری نداریم اما آنهایی که موفق نیستند جلسه خصوصی شرکت نمی کنند، مشاوره نمی گیرند و فقط دوست دارند که با عقل خودشان پیش بروند. عقل هر کدام از انسان ها بر اساس محیطی که در آن زندگی می کنند، پدر و مادری که دارند، اطرافیانی که با آن ها در ارتباط است، دانشگاهی که رفته اند.
و همه این ها شکل گرفته است. من مشاور اعتقاد ندارم که این عقل ها، عقل سالمی باشند و بهترین ها را تشخیص دهند چون اگر عقل این فرد درست بود زندگی اش امروز با شکست مواجه نمی شد. چرا گفتیم با افرادی که موفق هستند کاری نداریم و آن ها را کنار می گذاریم؟ چون آنها اطاعت می کنند اما آنهایی که اطاعت نمی کنند همش می خواهند که با عقل خودشان کلنجار بروند و فکر می کنند که حرف خودشان درست است و همان حرف ها و باورهای خودشان را اجرا می کنند و جواب نمی گیرند.
در آراد هم از اینگونه افراد پیدا می شوند، چون به عقل خودشان اتکا می کنند و فکر می کنند آن چیزی که عقل خودشان می گوید درست است، در حالیکه اینطور نیست اگر قرار بود بر حسب عقل ها جلو برویم پس این همه معلم برای چه بود؟ هر کسی خودش می توانست برود دنبالش و یاد بگیرد. اگر به عقل من است پس چرا وقتی یک لب تاپ یا موبایل خریداری می کنم همراه آن یک دفترچه راهنما برای ما گذاشتند تا راهنمایی بدهند؟
خیلی ها هم می گویند من نمی خواهم از این دفترچه استفاده کنم، مثلا یخچال، ماشین لباسشویی یا ظرفشویی می خرد ولی از دفترچه هایشان استفاده نمی کند، این دست خودش است که از این دفترچه استفاده کند و بیشتر بفهمد یا اینکه استفاده نکند و شکست بخورد، مثلا ماشین لباسشویی را خراب می کند و باید خسارت پرداخت کند.
پس این را باید به خودمان بگوییم که عقل ما عقل کاملی نیست، افرادی هستند مثل معلمان، مربیان و مشاوران این ها بیشتر می دانند و می فهمند، از آنها در زندگی خودمان کمک بگیریم و استفاده کنیم. پس این موضوع هم خیلی اهمیت دارد که چه زمانی شما می خواهید محتوا را منتشر کنید و چه ساعتی از شبانه روز بهترین گزینه است؟
ایجاد ساختار ارتباط با مشتری
خیلی از افراد می گویند ما در سایتمان تبلیغ کردیم بعد مشتری ارتباط گرفته است و الان دارم با او صحبت می کنم، پس این ایجاد ساختار ارتباط با مشتری می شود.
ولی ما منظورمان از ایجاد ساختار این نیست، ساختار یعنی ۰۱ یعنی کاملاً ۰۱، یعنی شما یا به این مشتری می فروشید یا نمی فروشید حد وسط نداریم و باید تحلیل و بررسی کنیم در همان روز اول یا دوم و سوم نهایتاً در یک هفته بفهمید که این مشتری به شما پول می دهد یا نمی دهد، آیا چنین ساختاری دارید که بفهمید؟
پس من باید به ازای تک تک مشتری هایی که دارم ساختار داشته باشم، یعنی مشتری را در دل ساختار قرار می دهم و ساختار به من خواهد گفت که این مشتری چقدر از من می خرد؟ چقدر پول دارد؟ و به چه شکلی می خواهد با من همکاری کند؟ همه شرایط را این ساختار به من می گوید، تا کی این همکاری ادامه پیدا خواهد کرد؟ تحت چه شرایطی با من کار می کند؟ اینها خیلی مهم هستند. پس این بحث ساختار تجاری، ساختار فروشی که بارها داریم تاکید می کنیم را لطفاً جدی بگیرید و ایجاد ساختار را برای خودتان حتماً داشته باشید.
ایجاد ساختار پیگیری
این که من بتوانم با مشتری ارتباط برقرار کنم یک ساختار می خواهد، پیگیری کردن یک ساختار دیگری می خواهد، اگر از لحاظ کاربردی به این موضوع فکر می کنید که ساختارها را چطور باید یاد بگیرم، در کلاس های المنس (کلاس های مجازی که در روزهای چهارشنبه برگزار می شود) آموزش می دهند. چون من مشاور نمی توانم اینجا پشت سیستم کار کنم و شما ببینید که چطوری ساختارها را برای خودم می چینم،
باید حتماً صفحه مانیتور را ببینید، پس روزهای چهارشنبه ساعت ۶ بعد از ظهر آراد جلسات کاربردی دارد و به صورت کاملا مجازی در کلاسهای المنس به شما یاد می دهند که دقیقاً ایجاد ساختاری چیست؟ و چه کار باید انجام دهید؟ و در روزهای شنبه و دوشنبه ساعت ۴ بعد از ظهر کلیت را خواهند گفت. شاید بگویید شروع کار سخت است، واقعا هم سخت است و دو تا اتفاق می افتد، یا من باید به شما فشار بیاورم که حتماً این کار را انجام دهید تا شما بپذیرید که این کار را انجام دهید.
یا شما را رها کنیم. واقعا مربی های خصوصی خیلی خوب هستند، مشاورهایتان عالی هستند، با مشاورهایتان ارتباط بگیرید و از آنها بخواهید به شما کمک کنند. یک فردی می گفت که علم را باید دزدید، دزدیدن خیلی بد است اینکه می گویند علم را باید دزدید یعنی چی؟ باید بخواهید آن فرد، دانشی که دارد، علمی که بلد هست و یاد گرفته را به شما بدهد به هر طریقی که هست علم ها را دریافت کنید، ارتباط بگیرید، ارتباط ها خیلی اهمیت دارند، هر چقدر که میزان دانش و تکنیک فردی شما در رابطه با مشتری ها، تبلیغات، برندینگ قوی باشد فروش ها و درآمدهای شما بیشتر خواهد شد.
آدم های ضعیف به خاطر دانش ضعیف شان (منظور از آدم های ضعیف زور و بازویشان نیست بلکه دانشش ضعیف است، علمش کم است) علمش در رابطه با اقتصاد و تجارت پایین است، اصلاً ساختارها را نمی شناسد، پیگیری ها را نمی فهمد، این فرد درآمد کمتری هم خواهد داشت، پس درآمدهای شما به میزان آشنایی شما با تجارت بر می گردد. وقت بگذارید و تلاش کنید. ما می بینیم که افراد شبانه روز در اینستاگرام پست ها را مرور می کنند،
آیا شما خلق شده اید برای اینکه پست های اینستاگرام را بالا و پایین کنید؟ بهتر است برای یاد گرفتن وقت بگذارید و هدفمند عمل کنید. مثلا من امروز می خواهم مدیریت ارتباط با مشتری یاد بگیرم، تولید محتوا را یاد بگیرم، امروز می خواهم بفهمم که در اینستاگرام، تلگرام و سایت ها باید چگونه تبلیغات کنم، امروز می خواهم بفهمم که مشتری از طریق سایت پول بیشتری به من می دهد.
یا از طریق اینستاگرام، می خواهم بفهمم مشتری که از طریق سایت مراجعه می کند راحت تر به من اعتماد می کند یا مشتری که از طریق اینستاگرام یا تلگرام مراجعه می کند، می خواهم این موضوع را یاد بگیرم که مشتری که از طریق سایت آمد حاضر است پول بیشتری بابت خرید کالا بدهد یا مشتری که از طریق اینستاگرام آمد.
هر چقدر این مباحث را بیشتر بفهمید، تحقیق کنید و یاد بگیرید درست تر به هدف می زنید، درست تر وقتتان را برنامه ریزی و زمان بندی می کنید اما وقتی این مسائل را یاد نمی گیرد و بی توجه هستید و زندگی و زمان خودتان را هدر می دهید، اتفاقی نمی افتد، پس هدفمند زندگی کنید، عقل انسان یاد می گیرد.چه مشاورین آراد در مورد عقل صحبت کردند و فایل آنها روی سایت قرار گرفته است، بروید گوش کنید، عقل انسان می تواند خیلی متفاوت عمل کند، اعتقادات و باورهایش می تواند تغییر کند، عقل می تواند به شیوه ای عمل کند فقط درست به هدف بزند.
یک انسان باهوش که عقلش درست و سالم است در هر رشته ورزشی که او را بگذارید توانمند عمل می کند، در هر رشته درسی که بگذارید حتی در پزشکی و مهندسی هم شاگرد ممتاز می شود، اگر به او بگویند کارگری کن باز هم بهترین کارگر می شود و اگر به او گفته شود در قسمت مدیریت کار کن باز هم بهترین مدیر می شود، چون عقلش به شکلی پردازش می کند که همه را درست به هدف بزند. اما انسان های ضعیف در هر رشته ای، در هر بخشی که این ها را قرار دهید ضعیف عمل می کنند،
در فوتبال، شنا، نقاشی و هر هنر و حرفه و تخصصی که به آن ها بدهید همه ضعیف عمل می کند چون مغزش به ضعیف عمل کردن و اینکه من همیشه انتها باشم، عادت کرده است خیلی بد است عادت بدهید به مغز هایمان عادت دهیم که ما در هر جایی که رفتیم بهترین باشیم. اگر من بخواهم تجارت کنم باید بهترین فرد تاجر در این حوزه من باشم، چرا نمی شود؟ چرا نتوانیم؟ افراد زیادی را می بینیم که مثل شما هستند سرمایه خاصی ندارند.
و در شهرها و روستاها هستند، فقط عقلشان درست تصمیم می گیرد، چیز خاصی ندارند. پس چه می شود که انسان ها یکی در کسب و کارش خوب نتیجه می گیرد و یکی بد؟ فقط مغز است بعد از مغز زبان، حتی ما می گوییم افرادی که فن بیان خوبی ندارند در چت می توانند مشتری را متقاعد کنند. چون چت کردن نیاز به زبان ندارد، فقط تایپ کنید و از مشتری پول بگیرید.
باید ببینید تایپی که می کنید، دستوراتی که ارسال می کنید، کلماتی که می نویسید مغز شما به شما چه فرمانی می دهد که این کلمه و این جمله را می سازید و که آیا می توانید در دل مشتری نفوذ پیدا کنید یا نه، این مباحث خیلی مهم هستند.